نگاه دیگران-بخش دویستونهم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
کیسینجر با جام خود به او پاسخ داد. کیسینجر درحالیکه لیوان خود را بالا میبرد، گفت: «ما به شما میپیوندیم به امید صلحی پایدار که در آن کودکان بتوانند از معصومیت خود محافظت کنند و همه مردان بتوانند به کارهای بازسازی روی بیاورند.» شیمون پرز بعدها به مطبوعات در هتل «کینگ دیوید» گفت که تا شب بعد، «شاید ما به پایان یکی از خارقالعادهترین و منحصربهفردترین تجربیات در زندگی دیپلماتیک رسیده باشیم.» کیسینجر عصر آن روز در کاخ ریاستجمهوری در دمشق با اسد و تیمش شام خورد. این بیست و پنجمین روز از دیپلماسی رفت و برگشتی اسرائیل-سوریه و دوازدهمین باری بود که او در جریان این مذاکره از دمشق دیدن کرد.
در هنگام صرف شام، آنها درباره خط قرمزی که نشاندهنده پیشروی سوریه است، وارد بحث و جدل وحشتناکی شدند. سپس اسد ژنرالهای خود را آورد که از ناتوانیشان در توضیح به مردم سوریه شکایت میکردند که چرا باید منطقه غیرنظامی در خاک سوریه وجود داشته باشد، چرا روستاهای سوریه باید در این منطقه رها شوند و چرا آنها باید مسوول جلوگیری از حملات خشونتبار فلسطینیها از قلمروشان باشند. در نیمهشب، اسد آنها را برکنار کرد و بهتنهایی با کیسینجر ملاقات کرد. درست مانند مایر، با نزدیک شدن مذاکرات به خط پایان، اسد میخواست ببیند از طریق تضمینهای جانبی ایالاتمتحده چه چیزی میتواند بهدست آورد. کیسینجر درخواست مایر برای ارسال نامهای را رد کرده بود که در آن گفته شده بود که در هر مذاکره آتی، ایالاتمتحده انتظار ندارد اسرائیل از بلندیهای جولان پایین بیاید.
اکنون اسد خواهان تعهد آمریکا بود که ظرف یکسال اشغال جولان پایان یابد. کیسینجر پیشنهاد کرد که اسد میتواند با نیکسون به «تفاهم نسبتا رضایتبخشی درباره مرحله دوم» برسد؛ آن هم زمانی که نیکسون برای بازدید از دمشق میآید. پس از انتخابات میاندورهای، او قول داد که ایالاتمتحده برای اجرای قطعنامه۳۳۸ شورای امنیت (قطعنامه آتشبس اکتبر۱۹۷۳ که قطعنامه۲۴۲ شورای امنیت را در برمیگرفت) تلاشهای مستمری را شامل «فشار فعال» انجام دهد. اسد کل این مانور را موردتردید قرار داد و با دقت زیادی استدلال کرد که جدایی فقط فرآیندی است برای «باد کردن بادکنکهای مختلف» از بین بردن آمادگی ارتشهای عربی، وحدت کشورهای عربی و اراده مردم برای جنگیدن.
او گفت که احساس ناراحتی میکند. کیسینجر هنگام فکر کردن به معامله نهایی، عصبی بودن اولین خریدار را تشخیص داد. او با این استدلال که جنگ یک شکست استراتژیک برای اسرائیل بود و فرصتی برای صلح ایجاد کرد، سعی کرد به او اطمینان دهد. نگرش آمریکاییها نیز در حال تغییر بود. او استدلال کرد که این همه نشاندهنده شکست برای صهیونیسم افراطی است. اسد با او موافق بود. اکنون او پرسید آیا کیسینجر معتقد بود که عقبنشینی اسرائیل باید با اشاره به قطعنامه۳۳۸ به «مرزهای امن» محدود شود؟ کیسینجر به او پاسخ غیرمستقیمی داد: «من هیچ کشور عربی را نمیشناسم که به چیزی کمتر از عقبنشینی کامل از خطوط۱۹۶۷ رضایت دهد.» اسد خواستار تعهد آمریکا به اجرای کامل قطعنامه۳۳۸ ظرف یکسال شد. کیسینجر به خود تکان نداد. او میخواست اسد بفهمد که کمد خالی است و با اصرار بیشتر چیزی به دست نمیآید.
اسد که ناامید شده بود، به کیسینجر گفت که پیشتر درباره آن هشدار داده بود: خانوادههای سوری به قنیطره بازنخواهند گشت؛ زیرا او موافقت کرده بود که سلاحهای خود را زمین بگذارد و نمیتواند از آنها محافظت کند و هرگز هم چنین نکرد. در عوض، قنیطره همچون شهر ارواح باقی ماند، بناهای بتنی مسطح آن بهعنوان یک مکان توریستی عمل میکند که راهنمایان تور از آن بهعنوان شاهدی بر وحشیگری اسرائیل استفاده میکنند. باوجوداین، اسد همچنان مایل به حرکت به جلو بود. تنها خواسته واقعی او در این مرحله همانا به جلو بردن خط قرمز سوریه - خط پیشروی نیروهای مسلح سوری- به سمت غرب بود.
ازآنجاکه مایر پیشتر در این مورد به کیسینجر آزادی عمل داده و او توانسته بود فهرست خواستههای اسد را به این مورد کاهش دهد، با بیتفاوتی لو داد: «احتمالا میتوانم یک کیلومتر دیگر در اینجا بگیرم.» اسد وانمود میکرد که سخن او را نشنیده است و همه دلایلی را تکرار کرد مبنی بر اینکه چرا نمیتوانست خط فعلی را بپذیرد. ساعت پس از ۲بامداد را نشان میداد. کیسینجر تصمیم گرفته بود که آن شب را بماند تا معامله را در صبح به نتیجه برساند. بنابراین هنوز مدتی برای چانهزنی نهایی باقیمانده بود. اسد گفت: «بگذارید روی آن فکر کنیم.»
دوشنبه، ۲۷مه۱۹۷۴، دمشق. هیچکدام از رهبران به رختخواب نرفتند. در عوض، آنها با تیمهای خود ملاقات کردند تا یکبار دیگر جزئیات معامله را بررسی کنند. سیسکو گزارش داد که آنها در هر نقطه متوقف شده بودند. تیم اسد روی خط قرمز مانده بود. در ساعات اولیه صبح، هر دو طرف با فرض پایان یافتن مذاکرات، بدون نتیجه، خسته به رختخواب رفتند. هنگامیکه دو رهبر در ساعت ۱۰صبح در کاخ ریاستجمهوری با یکدیگر ملاقات کردند، کیسینجر به اسد گفت که از نظر او «در حال حاضر واقعا هیچ مبنایی برای به نتیجه رسیدن درباره آن چیزهای نسبتا کمی که باید انجام شود، وجود ندارد.» اسد موافقت کرد. کیسینجر به من گفت که آنچه را که «بهترین سلاح» اوست- یعنی بیانیه خروجش- را بیرون کشید. درحالیکه آنها آنچه را کیسینجر به مطبوعات خواهد گفت نهایی میکردند، اسد اظهار کرد: «مساله خطقرمز مسالهای اساسی است.» او گفت که همه مسائل دیگر قابلحل است.