یادداشت
جنگ اوکراین و شکلبندی رفتار سیاست خارجی روسیه
۱- جنگ ۱۸۵۶ روسیه و عثمانی
جنگ کِریمه به نبردهای اکتبر۱۸۵۳ تا فوریه۱۸۵۶ گفته میشود که میان امپراتوری روسیه تزاری از یکسو و فرانسه، انگلیس، پادشاهی ساردینیا و امپراتوری عثمانی از سوی دیگر رخ داد. نیکلای اول تزار روسیه بدون توجه به سیاستهای بریتانیا و فرانسه نسبت به امپراتوری عثمانی به ناوگان خود دستور داد تا ناوگان دریایی عثمانی را در دریای سیاه نابود کنند، آنگاه او ایالتهای رومانیایی امپراتوری عثمانی را تصرف کرد. ناپلئون سوم امپراتور فرانسه و دولت ملکه ویکتوریا بریتانیا با سلطان عثمانی همدردی کرده و در یک جنگ علیه کشور ثالث با یکدیگر متحد شدند و ناوگان دریایی خود را برای کمک به سلطان عثمانی به دریای سیاه اعزام کردند. ناوگان دریایی فرانسه و بریتانیا ابتدا در سواحل رودخانه آلما بر قوای روسیه پیروز شدند و سپس شهر سواستوپول را که یک قلعه مستحکم نظامی بود، در روز ۲۶سپتامبر سال۱۸۵۴میلادی در شبهجزیره کریمه محاصره کردند. این جنگ که بیش از دو سال به طول انجامید با شکست سنگین امپراتوری روسیه خاتمه یافت و روسیه ناگزیر شد از ادعاهای ارضی خود بر امپراتوری عثمانی دست بردارد.
این جنگ به بهانه یک اختلاف مذهبی ناچیز در فلسطین شروع شد. اختلاف بین راهبان کاتولیک رومی و ارتدوکس یونانی که بر سر مناسک معابد مقدس در بیتالمقدس جدل میکردند، سبب بهوجود آمدن جنگ کریمه شد. روسیه به اینعلت به کریمه حمله کرد که در ماههای سرد زمستان به دریا دسترسی نداشت و یخ زدن آب جلوی فعالیتهای دریایی این کشور را میگرفت. به همین دلیل به دنبال دسترسی به آبهای گرم بود تا بتواند در تمام طول سال با بقیه نقاط دنیا تجارت کند. از طرفی بریتانیا حافظ عثمانی بود؛ چراکه سلطان مهار تنگهها را در دست داشت تا روسیه نتواند تهدیدی برای نیروی دریایی، تجارت و امنیت بریتانیا باشد. در این بحرانی که بین روسیه و عثمانی بهوجود آمد، ناپلئون هم برای جلب حمایت کاتولیکها در فرانسه و منافع سیاسی اتحاد با بریتانیا برای استحکام بخشیدن موقعیت خود در فرانسه وارد جنگ شد. درنتیجه با حمله روسیه به عثمانی، بریتانیا و فرانسه برای حمایت از ترکها وارد جنگ شدند.
در این جنگ هم مساله تسلیحات مشاهده میشود، روسها در جنگ۱۸۵۶ ازلحاظ سلاح عقبمانده بودند و فقط به ارتش چند برابری خود میبالیدند؛ ولی ارتش متفقین با تعداد کم و با آتش دقیق مسلسل از نزدیک نیروهای روس را هدف میگرفتند. در جنگ فعلی اوکراین هم روسها برای تامین تسلیحات مجبور به همکاری و کمک گرفتن از دیگران هستند.
۲- جنگ داخلی آنگولا۱۹۷۵
آنگولا در زمره آخرین مستعمره بزرگ اروپایی بود که در قرن بیستم استقلال خود را از استعمار پرتغال بازیافت. با اعلام استقلال آنگولا یکی از طولانیترین جنگهای داخلی قاره آفریقا که تا سال۲۰۰۲ ادامه یافت، آغاز شد، با توجه به اینکه در زمان استقلال آنگولا نظام دو قطبی بر جهان حاکم بود، جنگ داخلی به آوردگاه دو ابرقدرت شرق و غرب تبدیل شد، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی از طریق حمایت از گروههای وابسته به خود در این درگیریها دخالت میکردند. (کوبا تنها کشور غیر آفریقایی بود که در این درگیریها شرکت علنی داشت).
در روزهای گذشته شاهد برگزاری دومین اجلاس سران روسیه و آفریقا (۲۷ تا ۲۸ژوئیه) با عنوان صلح، امنیت و توسعه بودیم، در بیانیه نهایی اجلاس روسیه- آفریقا مطرح شد که دو طرف به دنبال دریافت غرامت برای کشورهای آفریقایی آسیبدیده از سلطه استعماری و بازگشت گنجینههای فرهنگی ربودهشده توسط استعمارگران هستند.در همین راستا ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه، طی سخنرانی در انجمن زنان روسی-آفریقایی تاکید کرد: ما فقط برای خودمان نمیجنگیم، ما برای آینده جهان میجنگیم و تصمیم میگیریم که آیا جهان آزاد خواهد بود یا به گذشته استعماری بازخواهیم گشت.
زاخارووا در ادامه به این موضوع اشاره کرد که ما مهم میدانیم که بهطور پیوسته علیه تحمیل استانداردهای فرهنگی لیبرال غربی تحت پوشش استانداردهای جهانی و تلاش برای غیرقانونی کردن ارزش های اخلاقی سنتی، مبهم کردن هنجارهای اخلاقی و اصول اجتماعی همکاری کنیم. تاکید و برجسته کردن ایستارها و هنجارهای فرهنگی و ارزشی در جهانی که منافع اقتصادی بر ترجیحات ایدئولوژیک رجحان دارد، نمیتواند توجیه کننده تهاجم روسیه به اوکراین باشد.در این اجلاس «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه وعده ارسال بیش از ۳۰۰هزار تن غلات رایگان به ۶کشور آفریقایی حاضر در این نشست را داد. وی اعلام کرد که در ماههای آینده روسیه آماده عرضه رایگان ۲۵هزار تا ۵۰هزار تن غلات رایگان برای هرکدام از کشورهای بورکینافاسو، زیمبابوه، سومالی، مالی، اریتره و جمهوری آفریقای مرکزی است. افزایش تحرک دیپلماتیک روسیه در آفریقا از چشم سایر کشورهای اروپای غربی پنهان نمانده و پیشتر اعلام کرده بودند که نفوذ فزاینده روسیه در آفریقا تهدیدی «نگرانکننده» برای امنیت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) محسوب میشود.
۳- میان پرده صلح
قرن نوزدهم در تاریخ دیپلماسی برای کشورهای اروپایی علاوه بر اینکه دوره«صلح مسلح» است دوران کنفرانسها، کنگرهها و معاهدات هم هست. در این کنفرانسها دول استعماری اختلافات خود را در سیاست خارجی یا بر سر تسلط بر مستعمرات حل و فصل میکردند که از آن جمله میتوان به کنگره وین یا کنگره برلین (۱۸۷۸) که منجر به پیمان«سن استفانو» شد.
این پیمان بین بریتانیا، اتریش- مجارستان، جمهوری سوم فرانسه، امپراتوری آلمان، پادشاهی ایتالیا، امپراتوری روسیه و امپراتوری عثمانی (تحت رهبری سلطان عبدالحمید دوم) به امضا رسید. مهمترین هدف این اجلاس این بود که درباره سرنوشت شاهزادهنشین بلغارستان -که در پیمان سن استفانو تاسیس شده بود- تصمیم بگیرد. این پیمان منجر به رسمیت استقلال مناطق رومانی، مونتهنگرو و صربستان و خودمختاری شاهزادهنشین بلغارستان شد. در نتیجه این پیمان، بلغارستان به سه بخش تقسیم شد و نقشه روسیه برای به وجود آوردن بلغارستان بزرگ ناکام ماند. بیش از همه، اتریش- مجارستان و بریتانیا از وجود چنین کشوری وحشتزده بودند. ولایت کوزوو نیز تحت سلطه عثمانی باقی ماند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه در تازهترین اظهارنظر خود گفته است: پیشنهاد مذاکره برای صلح با اوکراین را رد نخواهد کرد. پوتین که بعد از دیدار با رهبران کشورهای آفریقایی در کنفرانس خبری حاضر شده بود، گفت از نظر او طرح صلح رهبران آفریقا و طرحی که پیشتر چین برای پایان جنگ پیشنهاد کرده بود، باید مبنای مذاکرات صلح مسکو و کییف قرار گیرد.
در تحولی دیگر عربستان سعودی میزبان مذاکرات صلح مربوط به جنگ اوکراین و روسیه بود. این اقدام در راستای تلاش از سر عجز کشورهای اروپایی برای برونرفت از باتلاق اوکراین است. در این نشست، مسوولان بلندپایه ۳۰کشور جهان حضور داشتند. همچنین پس از سفر «رجب طیباردوغان» به ریاض، عربستان سعودی و ترکیه، با انتشار بیانیه مشترکی تاکید کردند که باید بحران اوکراین از طریق مذاکره و دیپلماسی حل شود. در این بیانیه تصریح شده است: باید جنگ از طریق مذاکره و با استناد به حقوق بینالملل و از مسیر گفتوگو و راهکارهای دیپلماتیک حل شود. لذا باید تمام تلاشها را بهکار بست تا تنش [بین روسیه و اوکراین] کاهش پیدا کند.» «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه هم در حاشیه دومین اجلاس روسیه-آفریقا گفت مسکو حدود ۳۰ ابتکار صلح برای حلوفصل بحران اوکراین از طریق کانالهای رسمی و غیررسمی دریافت کرده است.
وی گفت: از همه سپاسگزاریم. تعداد زیادی از این ابتکارها بود. به نظرم، یک ماه قبل حدود ۳۰[ابتکار] وجود داشت که شخصیتهای عمومی از طریق کانالهای دولتی یا حتی از راههای خصوصی ارائه شد. «دیمیتری پسکوف» سخنگوی کاخ ریاستجمهوری روسیه درخصوص جدیدترین ابتکاری که مسکو دریافت کرده است، امروز گفت: «ولادیمیر پوتین» و اعضای ماموریت صلح آفریقا پس از گفتوگوهای خود درباره اوکراین، بیانیه مشترکی منتشر خواهند کرد. وی اظهار کرد: یک بیانیه مشترک پس از این نشست در حال آماده شدن است و به محض توافق روی آن منتشر خواهد شد. اولین سری از این گفتوگوها در تاریخ ۱۷ژوئن در کاخ کنستانتین خارج از سن پترزبورگ برگزار شد. پوتین در آن زمان گفت که مسکو هرگز گفتوگو را رد نکرد و این اوکراین بود که پیشنویس توافقی را که در استانبول در مارس۲۰۲۲ آماده شده بود، کنار گذاشت.
۴- چشمانداز
تحرک سایر بازیگران برای خاتمه دادن به بحران جنگ اوکراین را شاید بتوان در قالب تشکیل «گروههای تماس» ارزیابی کرد؛ اما اثربخشی این تحرکات وابسته به ساختار نظام بینالملل و جایگاه و وزن سیاسی این کشورهاست. جنگ فعلی بین روسیه و اوکراین نیست، بلکه بین روسیه و آمریکا و کشورهای غربی است. بهرغم فرازوفرودهای روابط روسیه و ترکیه در دوران ریاستجمهوری «رجب طیب اردوغان» با توجه به الحاق شبه جزیره کریمه در ۲۰۱۴ به روسیه، ترکیه تمایلی به افزایش حضور روسیه در دریای سیاه ندارد، عربستان هم خریدار عمده غلات روسیه است و جنگ اوکراین بر قیمت غلات اثر منفی داشته و این میتواند عاملی برای تمایل عربستان که سیاست خارجی توسعهگرا را در پیش گرفته است، برای مداخله در بحران باشد.
اگر بر این باور باشیم که ساختار نظام بینالملل شکلدهنده رفتار سیاست خارجی کشورهاست، هر طرح صلحی هم باید منطبق بر ساختار نظام بینالملل باشد تا ضمانت اجرایی داشته باشد. کشورها در ساختار نظام بینالملل به سه گروه نفوذ گذار، نفوذ گذار- نفوذپذیر و کشورهای صرفا نفوذپذیر تقسیم می شوند. با توجه به اینکه روسیه یکی از ۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد است و بهرغم تضعیف قدرت هنوز یکی از قطبهای نظام بینالملل محسوب میشود، طرح صلح باید پشتیبانی کشورها و قدرتهای همسطح روسیه در ساختار نظام بینالملل را داشته باشد. جنگ بوسنی در دهه ۱۹۹۰ زمانی پایان یافت که آمریکا در قالب طرح «صلح دیتون» مداخله کرد. قرارداد صلح اسلو در ۱۹۹۳بین سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و اسرائیل به دلیل عدم تقارن ساختاری و توازن قدرت منجر به تشکیل دولت فلسطینی نشد. عملکرد ترکیه، عربستان و سایر کشورهای مسلمان در قالب «سازمان همکاریهای اسلامی» در قبال مساله «قرآنسوزی» و اهانت به کتاب مقدس مسلمانان نشاندهنده وزن و جایگاه این کشورها در ساختار نظام بینالملل است.
مذاکره با روسیه علاوه بر اینکه باید از سوی بازیگری که به لحاظ ساختاری هموزن قدرت روسیه یا برتر از آن باشد یا به لحاظ ساختاری از جایگاه برابر یا برتر از روسیه برخوردار باشد، نیازمند شناخت رفتار سیاست خارجی روسیه است. جرج کنان، نظریهپرداز سیاست خارجی آمریکا، با وقوف بر این نکته خاطرنشان کرده بود: شرط اصلی برای معامله موفقیتآمیز با روسیه توجه به این نکته است که درخواست درباره سیاست خارجی روسیه باید به طرزی ارائه شود که راه را برای سازش بهطوریکه زیاد به اعتبار روس لطمه نزند، باز بگذارد.
شاهد این ادعا سخنان اخیر دیمیتری مدودف، معاون رئیس شورای امنیت روسیه است که در پیامی در حساب رسمی خود در شبکههای اجتماعی گفت که در سناریوی موفقیتآمیز بودن ضدحمله اوکراین، روسیه مجبور خواهد شد به «دکترین هستهای» خود اتکا کند. او گفت: «به سادگی هیچ گزینه دیگری وجود نخواهد داشت. بنابراین دشمنان ما باید برای [موفقیت]نیروهای ما دعا کنند. آنها (نیروهای روس) دارند مطمئن میسازند که یک آتش جهانی [جنگ]هستهای شعلهور نشود.» این سخنان در پاسخ به اظهارت اخیر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، بود که با توجه به تحولات اخیر میدان نبرد مدعی شده بود جنگ «بهتدریج به خاک روسیه و به مراکز نمادین آن» باز میگردد (هرچند بر اساس گزارش تازه رویترز ضد حمله اوکراینیها کمتر از حد انتظار موفقیتآمیز بوده).
شاید برای پایان جنگ باید منتظر تحقق پیشبینی «کریستوفر استیل» رئیس سابق بخش روسیه در«MI۶» بود که گفته است: غرب باید برای پایان دوره پوتین آماده شود. استیل با طرح سناریوهای احتمالی به این نکته اشاره میکند که پوتین احتمالا توسط شورشیان داخلی یا از طریق توطئهای خارج از روسیه ترور خواهد شد. او به شبکه خبری «اسکای نیوز» گفت که این بدترین سناریو برای غرب خواهد بود؛ زیرا همراه با پیامدهای خونین است. او توضیح داد که محتملترین پایان برای پوتین حرکت «خشونتآمیز» برای کشتن یا سرنگونی او خواهد بود. استیل افزوده: در صورت لزوم اقدامی خشونتآمیز برای کشتن یا سرنگونی پوتین به نفع یک امنیت سالار یا الیگارش دیگر رژیم انجام میشود.