میرشایمر copy

وی می‌افزاید که میان روسیه و اوکراین یک نفرت تمام‌عیار شکل گرفته است و هر دو یکدیگر را تهدید موجودیتی می‌بینند. این یادداشت روزهای شنبه تا دوشنبه منتشر می‌شود.

بهترین کاری که غرب می‌تواند انجام دهد - حداقل برای یک سال آینده یا بیشتر - حفظ عدم توازن توپخانه‌ای موجود بین روسیه و اوکراین است؛ اما حتی این هم کار دشواری خواهد بود. اوکراین نمی‌تواند کمک چندانی به رفع این مشکل کند؛ زیرا توانایی‌اش برای ساخت سلاح محدود است. این کشور تقریبا به‌طور کامل به غرب وابسته است، نه‌تنها برای توپخانه بلکه برای هر نوع سیستم تسلیحاتی بزرگ.از سوی دیگر، روسیه توانایی بسیار خوبی برای ساخت تسلیحات جنگی داشت که از زمان شروع جنگ افزایش یافته است. پوتین به‌تازگی گفت: «صنعت دفاعی ما هر روز در حال افزایش و بهتر شدن است. ما تولیدات نظامی را در سال گذشته ۷/ ۲برابر افزایش داده‌ایم. تولید حیاتی‌ترین سلاح‌های ما 10برابر افزایش یافته و همچنان در حال افزایش است. کارخانه‌ها در دو یا سه نوبت کار می‌کنند و برخی شبانه‌روز مشغول هستند.» به‌طور خلاصه، با توجه به وضعیت غم‌انگیز پایگاه صنعتی اوکراین، این کشور در موقعیتی نیست که به‌تنهایی جنگ فرسایشی را به راه بیندازد. تنها با حمایت غرب می‌تواند این کار را انجام دهد.

اما حتی در این صورت هم محکوم به شکست است. به‌تازگی تحولی رخ‌داده که مزیت قدرت آتش روسیه را نسبت به اوکراین بیشتر می‌کند. در سال اول جنگ، نیروی هوایی روسیه تاثیر کمی بر آنچه در جنگ زمینی رخ داد، داشت، عمدتا به این دلیل که پدافند هوایی اوکراین به‌اندازه‌ کافی موثر بود که هواپیماهای روسی را از بیشتر میدان‌های جنگ دور نگه دارد. اما روس‌ها دفاع هوایی اوکراین را به‌طور جدی تضعیف کرده‌اند و همین امر اکنون به نیروی هوایی روسیه اجازه می‌دهد تا نیروهای زمینی اوکراین را در خط مقدم یا به‌طور مستقیم پشت خط مورد حمله قرار دهد. علاوه بر این، روسیه توانایی تجهیز زرادخانه‌ی عظیم بمب‌های آهنی ۵۰۰کیلوگرمی خود را به کیت‌های هدایتی که آنها را به‌طور خاص کشنده‌تر می‌سازد، توسعه داده است.

در مجموع، نسبت تلفات متقابل در آینده‌ قابل پیش‌بینی به نفع روس‌ها ادامه خواهد یافت که در جنگ فرسایشی بسیار اهمیت دارد. علاوه بر این، روسیه در موقعیت بسیار بهتری برای راه‌اندازی جنگ فرسایشی قرار دارد؛ زیرا جمعیتش بسیار بیشتر از اوکراین است. تنها امید کی‌یف برای پیروزی در جنگ، عزم مسکو برای فروپاشی است؛ اما با توجه به اینکه رهبران روسیه غرب را یک خطر موجودیتی می‌دانند، این امر بعید است. صداهای زیادی در سرتاسر جهان در حال افزایش است که از همه طرف‌های جنگ اوکراین می‌خواهند دیپلماسی را بپذیرند و برای یک توافق صلح پایدار مذاکره کنند.

بااین‌حال این اتفاق نمی‌افتد. موانع بسیار زیادی برای پایان دادن به جنگ وجود دارد [جنگی که به این زودی‌ها پایان نمی‌پذیرد]، چه برسد به شکل‌گیری یک معامله که یک صلح پایدار را ایجاد کند. بهترین نتیجه‌ ممکن یک «درگیری منجمد» است؛ جایی که هر دو طرف به دنبال فرصت‌هایی برای تضعیف طرف مقابل هستند و خطر دائمی درگیری مجدد وجود دارد. در کلی‌ترین سطح، صلح امکان‌پذیر نیست؛ زیرا هر طرفی، طرف دیگر را به‌عنوان یک تهدید مرگبار می‌بیند که باید در میدان جنگ شکست بخورد.

در این شرایط، به‌سختی جایی برای سازش با طرف مقابل وجود دارد. همچنین دونقطه اختلافی خاص بین طرفین متخاصم وجود دارد که قابل‌حل نیست. یکی مربوط به قلمرو و دیگری مربوط به بی‌طرفی اوکراین است. تقریبا همه‌ اوکراینی‌ها عمیقا متعهد به بازگرداندن تمام قلمروهای ازدست‌رفته خود - از جمله کریمه- هستند.