مورد دیگر در سال۲۰۱۱ بود، زمانی که «الکسی ناوالنی» قیامی طرفدار دموکراسی را در خیابان‌های پایتخت رهبری کرد. زمانی که مزدوران پریگوژین به سمت مسکو حرکت می‌کردند، او تلاش می‌کرد قدرت آتش خود را از همان گلایه اصلی ناوالنی بگیرد: اینکه پوتینیسم یک سیستم بدون پاسخگویی است که توسط گروهی از مقامات فاسد اداره می‌شود که بیشتر به این موضوع علاقه‌مند هستند که به جای انجام کاری که برای کشور درست است، خود را ثروتمندتر و رئیس را راضی‌تر کنند. شباهت‌ها به همین جا ختم می‌شود. رویدادهای خارق‌العاده شنبه ۳تیرماه نه تنها آسیب‌پذیری پوتین را در برابر تصاحب قدرت نشان می‌دهد، بلکه این چشم‌انداز را نیز نشان می‌دهد که هر آنچه در آینده رخ می‌دهد می‌تواند از نیروهای افراطی و غیرقابل پیش‌بینی که رئیس‌جمهور روسیه در طول جنگ پرهزینه‌اش علیه اوکراین به راه انداخته است، بیرون آید.

پریگوژین که مزدورانش متهم به قتل‌های بی‌رویه و جنایات دیگر شده‌اند، تصریح کرد که این نیروها می‌توانند به همان اندازه (اگر نگوییم بیشتر) وحشتناک‌تر باشند. «مکس برگمان» مدیر برنامه اروپا، روسیه و اوراسیا در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی که اندیشکده‌ای مستقر در واشنگتن است، می‌گوید: «جنگ‌ها به‌طور باورنکردنی بی‌ثبات‌کننده هستند. این نشان می‌دهد که چگونه تاریخ همیشه به این شکل تغییر می‌کند. این کاملا بی‌ثبات‌کننده است و منجر به واکنش‌های فرهنگی می‌شود؛ شما کاملا نمی‌دانید که چگونه ظاهر خواهد شد. فکر می‌کنم ما نمی‌دانیم روسیه به چه سمتی می‌رود.» در آن فرصت کوتاه آشفتگی و بلاتکلیفی، چیزی که زمانی غیرقابل تصور بود بیش از تئوری بود و پرسش‌هایی را درباره اینکه رهبر قدیمی روسیه چگونه ممکن است برود و پس از آن چه می‌شود مطرح کرد. دولت‌های غربی، از جمله دولت ایالات متحده، به شکاف‌هایی در رهبری پوتین اشاره می‌کردند.

یکی از اعضای ارشد حزب خودش، یعنی «کنستانتین زاتولین» اذعان کرد که پوتین اجازه داده است که خطری که پریگوژین ایجاد کرده بود، بسیار طولانی شود و این اپیزود «چیزی به اقتدار کسی نیفزود». مراکز قدرت در روسیه - ارتش، الیگارش‌ها، حلقه داخلی پوتین- برای جانشینان احتمالی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. هیچ نام موثقی ظاهر نشد و پوتین ظرف چند روز حداقل سطحی از تعادل را در سیاست روسیه دوباره برقرار کرد، آن هم با مجموعه‌ای از ظواهر که برای انتقال قدرت و محبوبیت پایدار طراحی شده بودند. زنی در شهر «دربند» خطاب به پوتین چنین فریاد می‌زد: «برایت آرزوی تندرستی دارم! امیدوارم تا ۱۰۰سالگی زنده باشی.» این شهر در جنوب روسیه است و همان جایی است که چند روز پس از طغیان پریگوژین، پوتین را نشان می‌داد که در کنار جمعیتی ایستاده که با خوشحالی در وصف او فریاد می‌زدند. این حضور تضاد قابل توجهی با سال‌های انزوای پوتین در دوران کرونا دارد.

با این حال، پریگوژین نشان داد که چگونه کسی که مایل به گفتن حقایق سخت درباره اشتباهات دولت روسیه در اوکراین است، می‌تواند مخاطبان مشفق پیدا کند البته تا زمانی که شخص پوتین را هدف قرار نداده باشد. قبل از کناره‌گیری، پریگوژین با ترکیب یک جنگ صلیبی پوپولیستی ضد الیت با فساد، با درخواست‌هایی برای تبدیل روسیه (حداقل بطور موقت) به نسخه‌ای از کره شمالی (دوران «اون») یا شیلی (دوران پینوشه) در تعقیب پیروزی در اوکراین، به دنبال ایجاد حمایت بود. پیام پریگوژین متناقض بود: از یکسو نشان‌دهنده نیاز به تشدید وضعیت برای موفقیت در جنگ بود اما در عین حال، کل منطق اعلام‌شده کرملین برای جنگ علیه اوکراین را نادرست توصیف کرد. اگرچه این طغیان می‌توانست بی‌ثباتی برای پوتین به ارمغان بیاورد، اما این رویداد فرصتی هم به او داد تا قدرت خود را بیشتر تحکیم بخشد و حلقه‌های غیرقابل اطمینان با سرکوب بیشتری از گرد خود بتاراند.