جامجهاننما-بخش پنجم
پشت پرده جنگ عراق پس از ۲۰سال
به دستور چه کسی؟
و سپس مشکل بعثیها بود. در اول ماه مه، روزی که بوش در مقابل بنری که روی آن نوشتهشده بود «ماموریت انجام شد»، پایان عملیات رزمی بزرگ را اعلام کرد، برمر جلسات خود را در «دی.سی» آغاز میکرد. در صبح همان روز، مقالهای در نیویورکتایمز به قلم گزارشگری به نام «جودیت میلر» منتشر شد. این گزارش به نقل از چلبی از رویکرد محدود گارنر برای بعثیزدایی انتقاد کرد و گزارش داد که تبعیدیهای عراقی در حال لابی کردن با دولت بوش برای پاکسازی کاملتر بودهاند. شکایات بیشتری در روزهای بعد مطرح شد؛ زمانی که تیم گارنر یک مقام سابق جنجالی حزب را بهعنوان وزیر بهداشت منصوب کرد و رهبران قدیمی حزب بعث را در دانشگاه بغداد دوباره نصب کرد؛ انتخابهای آگاهانهای توسط این تیم در عراق و توجیه آن بر این اساس که هر تلاشی برای بازسازی نیازمند نهادهای فعال و کارآمد در این میان است. رامسفلد در ۹ماه مه، با تسلیم در برابر فشارها، آشکارا وعده داد که روند بازرسی گستردهتری داشته باشد.
در همان روز، فیث طی جلسهای در پنتاگون، دستوری برای بعثیزدایی گستردهتر از آنچه در ابتدا تصور میشد، به برمر داد؛ دستوری که فیث میگفت در فرآیند بینسازمانی امضا شده است. برای برمر، این یک لحظه کوچک و بیاهمیت در زمان پرسشهای بسیار سختتر بود؛ فقط به او یک «عمل انجامشده» دادهشده بود تا در زمان مناسب اعلام کند. برمر به یاد میآورد: «از زمانی که فیث کاغذ را به من میداد، تصور میکردم که در جایی در پنتاگون نوشته شده است. من به آن نگاه کردم و فیث به من گفت که این حکم از طریق فرآیند بین سازمانی بیرون آمده است.» مشکل این بود که به نظر میرسد هیچکس خارج از دایره کوچکی از دستیاران این سند را قبل از اینکه فیث به برمر بدهد ندیده باشد. در واقع، هیچ فرآیند رسمی بین سازمانی وجود نداشت. میلر از شورای امنیت ملی گفت: «این از کاخ سفید نیامده است. اگر درست باشد، باید از روی میز من یا افراد تحت امر من بیرون میآمد.»
در عوض، به نظر میرسد پیشنویس دستور از دفتر «ویلیام لوتی»، معاون وزیر دفاع در امور خاور نزدیک و جنوب آسیا، سرچشمه گرفته است. بهطور خاص، دستور پیشنهادی در داخل دفتر لوتی توسط بخش سیاستگذاری ویژهای به نام «دفتر برنامههای ویژه» رصد شد. «دفتر برنامههای ویژه» که تیمی تقریبا ۱۵نفره بود به رهبری «آبرام شولسکی»، کهنهکار دولت ریگان، رهبری میشد. اگرچه بهعمد نامی کنایهآمیز به آن داده شد؛ اما تمرکز اصلی این گروه بر عراق و ایران بود. لوتی از مصاحبه برای این مقاله خودداری کرد؛ اما شولسکی در مصاحبهای یادآور شد که پیشنویس دستور از هیچ روند عادیای پیروی نمیکرد. شولسکی گفت: «یک فرآیند بین سازمانی واقعی وجود نداشت. در آن مرحله، این موضوع غیررسمی بود.»
همانطور که شولسکی به یاد میآورد، زبان فراگیرتر این دستور تا حدی تحت تاثیر خاطرات پس از جنگ خلیجفارس بود؛ زمانی که ایالاتمتحده قیام شیعیان علیه صدام را تشویق کرده بود؛ اما سپس از حمایت از تلاشها برای سرنگونی رژیم عقبنشینی کرد. اینبار، واشنگتن میخواست اطمینان یابد که شیعیان متوجه شوند که رژیم صدام برای همیشه از بین رفته است. دستور اولیهای که به برمر داده شد، شامل مقداری از محاسبات تقریبی درباره این بود که چه مقدار از بوروکراسی باید حذف شود؛ محاسباتی که نهتنها تحت تاثیر آلمان پساجنگ، بلکه همچنین تحت تاثیر تجربه بازسازی کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان پس از فروپاشی پرده آهنین بود. این پیشنویس پیشبینی میکرد که سه لایه بالای رهبران بعثی از پستهای رسمی عراق حذف میشوند و آنهایی که در لایه چهارم قرار دارند بهصورت موردی بررسی میشوند.