نگاه دیگران-بخش هفتادوششم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
آن فرآیند همزمان بود با وابستگی فزاینده غرب به تولید نفت اعراب زیرا منابع جایگزین تامین، از جمله تولید داخلی آمریکا، دیگر قادر به پاسخگویی به تقاضای فزاینده نبود. شرایط، یک سلاح نفتیِ قویِ عربی ایجاد کرده بود که در مقابل دیدگان آشکار سیاستگذاران واشنگتن مخفی بود. کیسینجر در خفا چندین هشدار از مقامات ارشد سعودی در آوریل و ژوئن۱۹۷۳ دریافت کرده بود. در ژوئیه، ملک فیصل مصاحبههایی با «واشنگتنپست» و «کریسشن ساینس مانیتور» انجام داده بود که در آن مصاحبهها گفته بود که او بهطورجدی به فکر جلوگیری از افزایش تولید نفت در آینده است آن هم به دلیل حمایت همهجانبه آمریکا از اسرائیل.
در سپتامبر۱۹۷۳، او در مصاحبهای با نیوزویک هشدار داد که ممکن است مجبور به استفاده از سلاح نفت شود. اما درست مانند مورد هشدارهای صریح سادات درباره جنگ، این تهدیدات درباره تحریم نفتی در واشنگتن جدی گرفته نشد. کارشناسان به فروپاشی تلاشهای مشابه در طول جنگ ششروزه اشاره کردند. شلزینگر هشدارهای فیصل را بهعنوان «حرف مفت» رد کرد و جدی نگرفت. هنگامیکه جنگ در ۶اکتبر آغاز شد، «روی آترتون» معاون سیسکو در اولین جلسه WSAG، تحریم نفتی اعراب را پیشبینی و به سرعت خاطرنشان کرد که هیچ برنامه اضطراری برای مقابله با آن وجود ندارد. اما هیچ اقدامی اتخاذ نشد جز- همانطور که دیدیم- اجتناب از اقدامات محسوس برای حمایت قابلتوجه از اسرائیل در روزهای اولیه جنگ.
پس از تصمیم نیکسون درباره ترابری هوایی، کیسینجر نامهای در ۱۴اکتبر به ملک فیصل نوشت و این تصمیم را بهمثابه پیامد ترابری عظیم هوایی شوروی به کشورهای عربی دانست. به گفته شاهزاده فهد، برادر ناتنی پادشاه و وزیر وقت کشور که کیسینجر نیز با آنها یک کانال پشت پرده ایجاد کرده بود، این نامه توهینی به پادشاه بود؛ زیرا فرض میکرد که عربستان سعودی «مایل است با آمریکا در حمایت از اسرائیل به نام مبارزه با کمونیسم همراهی کند.» بااینحال، کیسینجر بر اساس این فرض عیان پیش میرفت که سعودیها هیچ اقدام جدیای انجام نخواهند داد.
او در ۱۵اکتبر به WSAG گفت: «ما تا حال هیچ نشانهای نداشتیم که آنها قصد قطع داشته باشند.» در ۱۶اکتبر، کُلبی رئیس سیا به او اطمینان داد که فیصل «مایل است از نظر عاطفی همهچیز را به هم بزند؛ اما معمولا آرام میشود.» درحالیکه کیسینجر با وزرای خارجه عرب مشغول بود، از اسکوکرافت خواست تا به دینیتز درباره آنچه برای شوروی میپزد، آگاهیهایی دهد. اسکوکرافت، به دنبال دستورات کیسینجر ادعا کرد که پیوند آتشبس با قطعنامه۲۴۲ یک ایده برخاسته از شوروی است؛ اما افزود که ایالاتمتحده مخالفت اصولی با آن ندارد. دینیتز پرسید که آیا این به معنای برقراری آتشبس است؛ اسکوکرافت پاسخ مثبت داد.
دینیتز بعدازظهر با کیسینجر تماس گرفت تا تبریک دایان را به مناسبت جایزه صلح نوبل به کیسینجر ابلاغ کند. او همچنین گزارش داد که دایان بهتازگی از کانال بازگشته و از آنچه دیده بسیار خوشحال است. دینیتز گفت: «موضع ما طوری است که احساس او میگوید که ما نیازی به التماس از هیچکسی نداریم.» کیسینجر از گستاخیای که به نظر میرسید در حال بازگشت به موضع اسرائیل بود، شگفتزده شد. او با استناد به دیدگاه نیکسون پاسخ داد که «رد کردن» آتشبس مرتبط با قطعنامه۲۴۲ «بسیار سخت است». آن شب کیسینجر با «ابن» در نیویورک تماس گرفت تا حمایت او برای این قطعنامه را بهدست آورد. او بار دیگر ادعا کرد که این فرمول یک ایده برخاسته از شوروی است. او به ابن اطلاع داد که ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی احتمالا حامی این کار خواهند بود تا از هرگونه اصلاح ناخواستهای در این قطعنامه ممانعت کنند.
«ابن» در حمایت از ارجاع به ۲۴۲ پیامی به مایر فرستاد؛ قطعنامهای که او در سال۱۹۶۷ به مذاکره درباره آن کمک کرده بود و اسرائیل بهطور رسمی آن را در سال۱۹۷۰ پذیرفته بود. اما ابن احمق نبود. او همچنین گزارش داد که این برداشت او از گفتوگو با کیسینجر بود که ایالاتمتحده از قبل این مساله را به شوروی واگذار کرده بود. وقتی کیسینجر بعدازظهر مدیران را جمع کرد، به آنها گفت که همه را بهصف کرده و منتظر است تا کاسیگین از قاهره برگردد. بااینحال، هنگامیکه همه قطعات در جای خود قرار گرفتند، او هشدار داد که این ممکن است در شورای امنیت دچار وقفه شود.
آن روز یک روز خونینِ جنگی در سینا بود. اسرائیلیها بهطور پیوسته در حال افزایش شکاف بین ارتش دوم و سوم مصر در شرق ساحل کانال بودند تا بتوانند لشکرهای تانک خود را بهسلامت بهطرف دیگر عبور دهند. تا چهارشنبهشب، آنها موفق شده بودند یگانهای کافی از تانک را به سمت غرب انتقال دهند که [به این وسیله] میتوانستند سر پُل آنها را شکاف دهند. دراینبین، لشکر ۲۵زرهی مصر آنگاه که تلاش کرد شکاف در اراضی غربی را ببندد، متحمل خسارات عظیمی شد. وابسته دفاعی شوروی، با بررسی اطلاعات میدان نبرد، به کاسیگین توصیه کرد که اکنون خطر بالای محاصره سریع ارتش سوم مصر بهدست ارتش اسرائیل وجود دارد. کاسیگین دوباره سعی کرد سادات را متقاعد به پذیرش آتشبس کند، با این استدلال که حفظ منافع اعراب حیاتی است و اینکه هر تاخیری بهوضوح به نفع اسرائیل خواهد بود. سادات هنوز قانع نشده بود. او عملیات اسرائیل را بهعنوان «یک اپیزود کوچک، مزخرف» میدانست. اهرم کیسینجر هنوز اثر موردنظر خود را نداشت.