نگاه دیگران-بخش شصت وچهارم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
روز ششم، پنجشنبه ۱۱اکتبر۱۹۷۳. شروع آن روز برای وزیر خارجه با بدبیاری همراه بود و شروع خوبی نداشت. او [کیسینجر] که هنوز در تلاش برای خرید زمان بیشتر برای تضمین موفقیت بیشتر اسرائیل در میدان نبرد بود، اواخر شب قبل با دوبرینین تماس گرفت. کیسینجر ادعا کرد که بهدلیل دیدار «موبوتو سسه سکو»، رئیسجمهور زئیر، از کاخ سفید در صبح همان روز، او تا بعدازظهر نتوانست پاسخی بدهد. برای جبران غیرقابلقبول بودن آن بهانه، او از تدارکات هوایی قابلتوجه تجهیزات شوروی به مصر و سوریه شکایت کرد. کیسینجر که بهصورت دیپلماتیک این کار را «بسیار غیر سازنده» نامید، هشدار داد که ایالاتمتحده باید در واکنش، همین کار را برای اسرائیل انجام دهد؛ یعنی به ارسال و تامین سلاح به اسرائیل روی آورد. جلسه صبحگاهی کیسینجر شامل گزارش مطبوعاتی بود دال بر اینکه ژنرال «دایان» به جبهه سوریه در بلندیهای جولان پرواز کرده و به خبرنگاران گفت که هدف اسرائیل از حمله این بود که «به سوریها بیاموزد که همان جادهای که از دمشق به تل آویو میرود، از تلآویو به دمشق نیز میرود.»
این نشست حاوی یک بخش هشداردهنده از اطلاعات ارتش نیز بود: اتحاد جماهیر شوروی سه لشکر هوابرد خود را در بلغارستان به حالت آمادهباش قرار داده است. کیسینجر فرض میکرد که این یک پاسخ مستقیم به این واقعیت است که ارتش اسرائیل - با تشویق فعال او- اکنون یک تهاجم تانکی به جولان آغاز کرده و در حال پیشروی بهسوی دمشق بود. اعمال فشار نظامی بر سوریه یک چیز بود- چیزی که کیسینجر برای موثر افتادن دیپلماسی خود مشتاقانه به آن نیاز داشت- اما رجزخوانی درباره آن در انظار عمومی و تهدید دمشق (همان کاری که دایان انجام میداد) چیزی دیگر. این بهوضوح پتانسیل ایجاد مداخله نظامی شوروی را داشت - درخشانترین خط قرمز کیسینجر- و این امر تاکتیکهای متوقفکننده او در برابر دوبرینین را آشکار میکند.
کیسینجر اکنون یک تماس از سوی نیکسونِ خشمگین دریافت کرد. رئیسجمهور از طریق کارکنان سفارت اسرائیل که به رسانهها میگفتند او [رئیسجمهور] حمایتی از اسراییل نمیکند، به چیزهایی بو برد. نیکسون به کیسینجر دستور داد که با دینیتز تماس بگیرد و به او بگوید که رئیسجمهور این سخنان را تحمل نمیکند و اگر چنین سخنانی ادامه یابد، شخصا او را مسوول میداند. او با دادوبیداد میگفت: «اگر یکبار دیگر چیزهایی از این قبیل بشنوم، چارهای نخواهم داشت جز تاختن به آنها.» کیسینجر خط تلفنی را انتخاب کرد که او را به دفتر دینیتز وصل میکرد.« مُردخای شالف»، معاون او [دینیتز]، پاسخ داد. او [شالف] توضیح داد که سفیر برای اولین روز جشن یهودی «سوکوت» به کنیسه رفته است.
کیسینجر از کوره در رفت و با تحقیر و سرزنش به شالف گفت: «برای شما خیلی خوب نیست که از من بخواهید جلوی فعالیت سازمان ملل را بگیرم و دایان در رادیو و تلویزیون بگوید که دارید بهسوی دمشق میروید.» کیسینجر گفت: «چه غلطی میتوانم بکنم و چه حرف مفتی به روسها میتوانم بزنم؟ این نشاندهنده بدترین تبانی و سوءنیت است... به خاطر خدا با رادیو و تلویزیون کاری نداشته باشید.» کیسینجر گفت که رئیسجمهور «برافروخته و از خود بیخود شده است» و هشدار داد که اگر دیپلماتهای اسرائیلی دست از بدگویی از نیکسون در برابر مطبوعات برندارند، «تاوان سختی» خواهند پرداخت.
در جبهه تامین نیز مشکلاتی وجود داشت. اسرائیل فقط هفت فروند هواپیمای ترابری در دسترس داشت تا تمام «اقلام موردنیاز»ی را که کیسینجر متعهد به ارسال آنها شده بود، تحویل بگیرد؛ آنها به پنجاه فروند نیاز داشتند. تلاش اسرائیل برای چارتر کردن هواپیماهای تجاری آمریکایی ناموفق بود؛ زیرا هیچیک از آن خطوط هوایی نمیخواستند به یک منطقه جنگی فعال پرواز کنند یا خطر تلافی تجاری اعراب را به جان بخرند. بعدازظهر آن پنجشنبه، کیسینجر به اسکوکرافت و سیسکو دستور داد تا فرماندهی حملونقل هوایی نظامی پنتاگون را وادارد تا بیست هواپیماهای تجاری آمریکایی برای انجام این کار بهصورت چارتر اختصاص دهد. با محاسبه اینکه او دیگر نمیتواند برژنف و نیکسون را دور نگه دارد - با توجه به بیانیه مطبوعاتی دایان- کیسینجر به این نتیجه رسید که بهتر است با قطعنامه آتشبس با عجلهای تمام به جلو برود. او با راداری که همیشه برای تعادل تنظیم شده بود، به وضعیت نظامی در دو جبهه پی برد: ارزیابی او این بود که دستاوردهای مصر در جبهه سینا بهزودی با دستاوردهای اسرائیل در جبهه سوریه متعادل میشود و در آن نقطه است که آتشبس میتواند برقرار شود.
او با دینیتز تماس گرفت تا به او اطلاع دهد که دیگر نمیتواند دوبرینین را متوقف کند و اینکه تا عصر جمعه باید به قطعنامه آتشبس در شورای امنیت دست یابند. دینیتز به جد پشیمان بود و گفت که مایر تمام تلاش خود را بهکار خواهد بست تا از تکرار کنفرانس مطبوعاتی دایان در آن صبح جلوگیری کند. کیسینجر بهوضوح گفت که او فقط درباره کلمات صحبت میکند، نه اقدامات ارتش اسرائیل. دینیتز این درک را تایید کرد. درباره آتشبس، دینیتز میخواست بداند که آیا «وقفه»ای وجود خواهد داشت یا خیر؟ کیسینجر تایید کرد که چنین است و یک پاسخ «بله، اما»ی اسرائیلی را بهجای رد کردن آن توصیه کرد. ازآنجاکه روسها اعلام کرده بودند که میخواهند رای ممتنع دهند و بنابراین ایالاتمتحده هم همین کار را انجام خواهد داد، کیسینجر به بریتانیا نزدیک شد تا قطعنامه را با آنها در میان بگذارد.