جای خالی رهبری مرکل بر اروپا به چشم میآید
صدراعظم کسلکننده
به این ترتیب نه تنها آلمانیها غافلگیر شدند، اروپا نیز به اظهارات صدراعظم توجه دو چندان کرد. این هفته، شولتز سعی کرد این کار را دوباره در پراگ انجام دهد و آنچه را که امیدوار بود، سخنرانی بزرگی برای اتحادیه اروپا باشد، ایراد کرد. اما این استقبال کسالتبار درآمد. یک روزنامه آلمانی گلهمندانه نوشت: «این یک سخنرانی یکساعته بود.» دیگری گفت: «این شبیه خطبههای کلیسایی یکشنبهها بود.» در سودش زایتونگ آلمان یک ستون نویس خیلی رک نوشت: «اصلا جالب نبود.» حتی خود نخست وزیر چک نیز اعتراف کرد که گوش نداده است، هرچند او مدعی مشکلات فنی بود. کوشش شولتز برای طرح یک چشمانداز بزرگ، نشاندهنده شکستگستردهتر او در خارج - و آلمان - در پر کردن خلأ رهبری آنگلا، سلف اوست. مرکل، نیروی متحد کننده اتحادیه برای بیش از یک دهه توان بالایی از رهبری در قاره سبز از خود نشان داد. برای شولتز، بخشی از مبارزه خودساخته است و ناشی از شکست او در عمل به وعدههای برنامه «نقطه عطف» بزرگش است.
اما کاستیهای او همچنین بازتابدهنده از آلمانی است که هنوز نتوانسته نقش خود را در پیشبرد دموکراسی در داخل کشور و رهبری قاره اروپا بهخوبی ایفا کند. اولریش اسپک، تحلیلگر سیاست خارجی میگوید: «آلمان باید رهبری کند - محکوم به رهبری است و ما رویکرد سازندهای برای این چالش پیدا نمیکنیم.» اسپک تصریح میکند: «آلمان ترجیح میدهد همان چیزی باشد که او آن را «Mitmach-Mact» میخواند: «پیوستن به قدرت». این در حالی است که به باور این کارشناس امضایی از شولتز برای رهبری در اروپا نمیبیند. او میگوید: «ما دستخط او را نمیبینیم، شولتز واقعا از نظر نحوه برخورد با روسیه چه میخواهد، چگونه این جنگ باید پایان یابد، روابط فراآتلانتیک چگونه باید باشد. هیچ ایده بزرگی از سوی برلین دیده نمیشود.»
مقامات نزدیک به صدراعظم بهطور خصوصی درباره چنین انتقاداتی صحبت کردهاند؛ اما استدلال میکنند که سخنرانی پراگ تلاشی برای انجام این کار (نشان قدرت آلمان در رهبری) بود. به اعتقاد آنها شولتز در واقع دیدگاه خود را برای اتحادیه اروپا بیان کرد. او بهشدت متعهد شد که این بلوک را نه تنها شامل اوکراین و مولداوی کند، بلکه گرجستان را نیز شامل شود. او از پیشنهادهای امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه برای حاکمیت بیشتر اروپا در امور دفاعی و ارائه سیستمهای دفاع هوایی آلمان به قاره استقبال کرد. شولتز حتی عقیده خود را درباره معنای اتحادیه اروپا پس از حمله روسیه به اوکراین بیان کرد.
او گفت که اتحادیه اروپا «بهعنوان یک پروژه صلح متولد شد» و هدف آن جلوگیری از جنگ در بین اروپاییها در داخل اتحادیه بود. او استدلال کرد که امروز ماموریت صلح جدیدی دارد و تاکید کرد: «حفاظت از امنیت و ثبات خود در برابر نیروهای خارجی وظیفه ماست.» او آشکارا روسیه و تا حدی شاید چین را با این جمله مورد هدف قرار داد.برخی از نزدیکان صدراعظم همچنان سر خود را میخارانند که چرا سخنرانی بهتر نشد. منتقدان رویکرد اصلی شولتز را مقصر و عامل اصلی این سخنرانی کسالتبار میدانند؛ اما پاسخ ملایم ممکن است نشاندهنده بدبینی اروپاییها نسبت به رهبری او باشد؛ زیرا «Zeitenwende» او هنوز آنگونه که وعده داده، عملی نشده است. در این سخنرانی، شولتز متعهد شد که سرانجام آلمان را به تعهد ناتویی خود مبنی بر صرف ۲درصد از تولید ناخالص داخلیاش برای امور دفاعی متعهد کند. به نظر میرسد در این دو سال از این هدف دور شده است. علاوه بر این، بسیاری از تسلیحات آلمان که به اوکراین قول داده بود، هنوز به دستشان نرسیده است. به دلایلی که نامشخص است تلاش شولتز برای توجیه عدم ارائه این تسلیحات از صمیم قلب بوده باشد؛ درحالیکه او مدعی است برای تحویل این تسلیحات با پیچیدگیهایی روبهرو است.