بایدن به سرنوشت بوش پدر دچار میشود
اکونومیست معتقد است پس از تایید سنا در اواسط تابستان، رئیسجمهور آمریکا میتواند مجموعهای از دستاوردهای دو حزبی در کارنامهاش داشته باشد؛ از جمله لایحه پرداخت یارانه به صنعت نیمههادی آمریکا در کنار اولین قانون ایمنسازی اسلحه در طول حدود ۳۰سال گذشته و قانون زیرساختهای ۲/ ۱تریلیون دلاری که برای جمهوریخواهان نیز دستاورد محسوب میشود. شکیبایی بایدن برای گفتوگو و تحمل سازش که دونالد ترامپ رئیسجمهور قبلی آمریکا هیچکدام از آنها را نداشت، باعث پیشرفتهایی در مبارزه با تغییرات آبوهوایی و کاهش هزینههای دارویی شده است. کنگره آمریکا در سالهای اخیر، بسیار کارآمدتر شده است. هنوز مشوقهایی برای قانونگذاران وجود دارد. آنها به دستاوردهایی نیاز دارند، چه باور کنید چه باور نکنید، اکثر آنها برای انجام کاری معنادار به واشنگتن آمدند. برخی از این قانونگذاران پیشرفت خود را با نمایش افتخارآمیز قلمهایی که روسایجمهور برای امضای لوایح استفاده میکنند، نشان میدهند.
تحقق موارد دستبالای برنامه جایی است که جو بایدن موفقیتهای چشمگیرتری داشته است. در چنین مواردی، انگیزههای قطبیسازی به وجود میآیند؛ چراکه حزب اپوزیسیون متحد میشود تا از پیروزی رئیسجمهور جلوگیری کند. این اقدامات باعث میشود رئیسجمهور بتواند اعضای حزبش را در کنار هم نگه دارد. اما گفتوگوهای درون یک حزب ممکن است دشوارتر از مذاکرات بین طرفین باشد. دونالد ترامپ درباره موارد اصلی دستورکار خود تنها با اعضای حزب خود در تصویب کاهش مالیات معمول موفق بود. در مقابل، بایدن میتواند پیروزی در هر دو جبهه را گواه بگیرد. بایدن حمایت کافی از سوی مخالفان را بهدست آورد تا بتواند در موضوع زیرساختها، اسلحه و تراشه پیروز شود. او توانست بدون رای جمهوریخواهان با کمک حزب خود بسته ۹/ ۱تریلیون دلاریاش را برای کمک به کووید تصویب کند.
بایدن اکنون شانس پیروزی درباره قیمتگذاری دارو و آبوهوا را دارد؛ زیرا مانچین که مدتهاست در برابر قانون «دوباره بهتر بسازید» مقاومت میکرد، اکنون با «قانون کاهش تورم» موافقت کرده است. فرانسیس لی، استاد سیاست و روابط عمومی در دانشگاه پرینستون که درباره بهرهوری کنگره مطالعه میکند، میگوید، آنها بلندپروزای میکنند و از آرزوهایشان فاصله زیادی میگیرند؛ اما در نهایت به دستاوردهای زیادی میرسند. اکونومیست معتقد است این خبر خوبی برای دموکرات هایی است که در انتخابات میاندورهای شرکت میکنند. اما حتی با پیروزیهای بایدن در قانونگذاری، چون مدیریتاش در بحران اوکراین و حتی کشته شدن رهبر القاعده، در حال حاضر بعید به نظر میرسد که محبوبیت ضعیف بایدن بهبود پیدا کند. طبق بررسی گالوپ جایگاه رئیسجمهور فعلی آمریکا در ژوئیه در موقعیت بدتری نسبت به همه روسای جمهور قبلی این کشور، به جز هری ترومن، قرار داشته است.
قانونگذاران دموکرات و جمهوریخواه تئوریهای بسیاری را برای موقعیت ضعیف بایدن در میان روسایجمهور آمریکا مطرح میکنند. اولین دلیل غرور اوست.پس از اینکه دموکراتها لایحه کمکی کووید-۱۹ را بررسی کردند، بایدن واکنشهای میانهروانه خود را سرکوب کرد و از اینکه جاهطلبتر از اوباما به نظر برسد لذت میبرد و تصور میکرد که حتی ممکن است روزولت بعدی باشد. رئیسجمهور آمریکا یک بسته ۵/ ۳تریلیون دلاری برای مبارزه با تغییرات اقلیمی و گسترش دولت رفاه اختصاص داد. او انتظارات را افزایش داد و با اعضای حزب خودش وارد جروبحث شد. اکنون حتی برخی از دموکراتها، احساس میکنند جو مانچین بیشتر از اینکه اشتباه کند، درست میگوید.
دومین دلیل، ارتباطات جو بایدن است. برخی از دموکراتها فکر میکنند که بایدن میتواند از ترامپ، داستانسرایی بیاموزد. آنها به سختی میتوانند آنچه را که این دولت از آن حمایت میکند، جمعبندی کنند. تصمیم گیریهای بایدن نیز دلیل سوم است. برخی از مقاماتی که در دوره اوباما نیز خدمت میکردند، نگران بودند که کاخ سفید گرفتار درگیری ذهنی نیز شده باشد. ترس آنها محقق شده است؛ گفته میشود که بایدن در تصمیمگیری کند است. او مکررا برخی تصمیمگیریهای دشوار، چون لغو بدهی دانشجویی را عقب انداخته است. چهارمین دلیل نیز شایستگی اوست. خروج اشتباه از افغانستان کاهش محبوبیت بایدن را عمیقتر کرد و این اولین نمایش بود. قانونگذاران هر دو حزب از کیفیت انتصابات بایدن و سرعت پایین او در انجام آنها شکایت دارند. به استثنای چند ستاره چون جینا ریموندو، وزیر بازرگانی که از لایحه نیمه هادیها حمایت میکرد، اعضای کابینه او خود را متمایز نکردهاند. دلیل آخر نیز سن بایدن است که به اندازه کافی درباره آن گفته شده است.
همانطور که شرکت کنندگان در این بازی واشنگتن تشخیص میدهند، چنین انتقاداتی حدسو گمان و احتمالا بیربط است. مانند جورج هربرت بوش، یکی دیگر از معاونان رئیسجمهور که به سمت ریاست جمهوری رسید، بایدن فاقد پایگاه سیاسی محکمی بود. او کاندیدای مقابل ترامپ بود، همانطور که بوش یک رونالد ریگان مهربانتر بود. هر دوی این ایدهها مبهم و ناامیدکننده بودند. با وجود پیروزی بوش در جنگ اول خلیجفارس، حمایت ضعیف از او در اواخر دوره ریاستجمهوریاش بهدلیل رکود اقتصادی ظاهر شد. گرچه بوش در اداره کشور تجربه داشت، اما در آن زمان غالبا بهعنوان فردی ابله، ریاکار و نادان معرفی میشد. او حالا به خاطر نجابت، ثبات قدم و سرسختی برای سازش به نفع محیط زیست، امنیت ملی و کاهش کسری به یاد آورده میشود؛ نه میراثی نخنما که بتوان به آن امیدوار بود.