اولویتهای استراتژیک آمریکا در ۶سال گذشته هیچ تغییری نکرده است
روح ترامپ درکالبد بایدن
به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، بایدن در مبارزات انتخاباتی قول داد از مسیرهایی که دولت قبلی در پیش گرفته بود، دوری کند و به نوعی در سیاست خارجی این کار را انجام داده است. او اتحادهایی را بهویژه در اروپای غربی که دونالد ترامپ شعار «اول آمریکا» و انتقادات خود از سایر کشورها تضعیف کرده بود، ترمیم کرده است. در ماههای اخیر، تلاشهای بایدن، واشنگتن را در مسیر رهبری اداره تحریمها علیه روسیه قرار داده است. او این تحریمها را بهدلیل جنگ روسیه و اوکراین، علیه مسکو اتخاذ کرده است. همچنین به عکس ترامپ بایدن اتوکراسیها را محکوم کرده، اهمیت دموکراسی را ترویج کرده و خواستار همکاری جهانی درباره موضوعاتی از جمله تغییرات آب و هوایی و همهگیری ویروس کرونا شده است. اما در حوزههای حساس، دولت بایدن تغیسر مسیر قابل توجهی انجام نداده است و نشان میدهد که ترسیم مسیرهای جدید در سیاست خارجی در واشنگتن چقدر دشوار است.
این موضوع در ماه جاری، زمانی که بایدن به سرزمینهای اشغالی و عربستان سعودی سفر کرد، دیده شد؛ سفری که تا حدی با هدف تقویت روابط نزدیکتر میان طرفهایی بود که هماکنون بهنوعی در توافق آبراهام در حال همکاری با یکدیگر هستند. سفر بایدن به عربستان سعودی در شرایطی صورت گرفت که با وعدههای پیشین او در تضاد بود. او قول داده بود که این کشور را در لیست «تنفر» آمریکا قرار دهد؛ چراکه درسال ۲۰۱۸، یک نویسنده واشنگتنپست در استانبول کشته شد. سازمانهای اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند که ولیعهد عربستان سعودی دستور قتل وحشیانه را صادر کرده است. همچنین با وجود قول قبلی جو بایدن برای پایان دادن به کمکها در جنگ یمن بهدلیل حملات هوایی عربستان که منجر به کشته شدن غیرنظامیان شده، ایالات متحده همچنان از ارتش سعودی در این جنگ حمایت میکند.
استفان ای.بیگان، معاون وزیر امور خارجه در دولت ترامپ و یکی از مقامات شورای امنیت ملی در دوره جورج دبلیو بوش میگوید: «سیاستها عمدتا همگرا هستند. تداوم امری عادی است، حتی بین روسای جمهور متفاوتی مانند ترامپ و بایدن.» برخی از مقامات و تحلیلگران سابق این ثبات را میستایند و میگویند که دولت ترامپ، با وجود نقصهای عمیق فرمانده کل قوای پیشین، چالشهای پیشروی آمریکا را به درستی تشخیص داده و به دنبال مقابله با آنها بوده است. دیگران کمتر در این خصوص هیجانزده هستند. آنها میگویند انتخابهای بایدن مشکلاتی را برای سیاست خارجی آمریکا بهوجود آورده و در مواقعی آنها را تشدید کرده و به اعتقاد اینها، رئیسجمهوری از گفتهها و وعدههای پیشین خود عدول کرده است. بهعنوان مثال، قانونگذاران ارشد دموکرات از ملاقات او با شاهزاده محمد و کمک به ارتش سعودی انتقاد کردهاند. این در حالی است که برخی از مقامات دولت بایدن از آتشبس با میانجیگری سازمان ملل در یمن حمایت کردهاند. اما اشفورد، یکی از اعضای ارشد شورای آتلانتیک میگوید: «با گذشت زمان، بایدن به بسیاری از وعدههای انتخاباتی خود عمل نکرد و به وضعیت موجود در خاورمیانه و آسیا پایبند ماند.»
هر دو دولت ترامپ و بایدن مجبور شدهاند با این سوال دست و پنجه نرم کنند که چگونه میتوان سلطه جهانی آمریکا را در زمانی که به نظر میرسد در حال افول است، حفظ کنند. وزن چین در حال حاضر افزایش یافته و روسیه نیز جسورتر شده است. استراتژی امنیت ملی دولت ترامپ بهطور رسمی سیاست خارجی را به سمت «رقابت با قدرتهای بزرگ» یعنی با با چین و روسیه سوق داد و در همان زمان او به دور شدن از سایر اولویتها مانند اهمیت دادن به گروههای تروریستی و سایر بازیگران غیردولتی رای داد. دولت بایدن تا حدی بهدلیل حوادثی مانند حمله روسیه به اوکراین به این حرکت ادامه داده است.
کاخ سفید ارائه اولویتهای امنیت ملی خود را که قرار بود در اوایل سال جاری میلادی، لیست آن منتشر شود، به تعویق انداخت. گفته میشود که مقامات بهدلیل جنگ اوکراین آن را بازنویسی میکنند. انتظار میرود سند نهایی همچنان بر رقابت میان کشورهای قدرتمند تاکید کند. بایدن گفته است که چین بزرگترین رقیب ایالات متحده است - ادعایی که آنتونی جی.بلینکن وزیر امور خارجه در سخنرانی اخیر خود تکرار کرد - درحالیکه روسیه بزرگترین تهدید برای امنیت و اتحادهای آمریکا است. برخی از محققان میگویند سنت تداوم سیاستها بین دولتها محصول ایدههای مرسوم و تفکر گروهی برخاسته از تشکیلات سیاست خارجی دو حزبی در واشنگتن است که بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی رئیسجمهور باراک اوباما، آن را به استهزا «لک غیر قابل پاک شدن» میخواند. اما برخی دیگر استدلال میکنند که شرایط بیرونی - از جمله رفتار دولتهای خارجی، احساسات رایدهندگان آمریکایی و نفوذ شرکتها - رهبران ایالات متحده را در مسیر طیف محدودی از انتخابها قرار میدهد.
بیگان میگوید: «کشش گرانشی زیادی وجود دارد که سیاستها را به یک نقطه میرساند. مسائل هنوز همان مسائل است. دنیا همان دنیاست. ما هنوز تقریبا از همان ابزارهایی برخورداریم که پیشتر برای واکنش نشان دادن به مسائل از آنها استفاده میکردهایم و این هنوز همان آمریکا است.» بایدن و ترامپ در تعهد به خروج نیروها از افغانستان به خواست اکثر آمریکاییها که از دو دهه جنگ خسته شده بودند، واکنش یکسانی نشان دادند. برای بایدن، این حرکت فرصتی برای رسیدگی به کارهای ناتمام بود. او بهعنوان معاون رئیسجمهور از بازگرداندن نیروها به خانه، مطابق با تمایل اوباما برای پایان دادن به «جنگهای همیشگی» حمایت کرده بود؛ اما با مقاومت ژنرالهایی روبهرو شد که همچنانساز مخالف میزدند و خواستار حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان بودند. با وجود عقبنشینی پر هرج و مرج در ماه اوت گذشته درحالیکه طالبان کنترل کشور را بهدست گرفتند، نظرسنجیها نشان میدهد اکثر آمریکاییها از پایان دادن به دخالت نظامی ایالات متحده در آنجا حمایت میکنند.
ترامپ و بایدن از حضور نظامی کمتر ایالات متحده در مناطق درگیری حمایت کردهاند، اما هر دو محدودیتهایی برای این تفکر دارند. بایدن پس از حمله روسیه به اوکراین و سومالی، نیروهای آمریکایی بیشتری را به اروپا فرستاده و عقبنشینی دوران ترامپ را معکوس کرده است، همچنین نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه باقی میمانند. برایان فینوکان، مشاور ارشد گروه بحران بینالمللی که بهعنوان وکیل در وزارت امور خارجه روی مسائل نظامی کار میکرد، میگوید: «در بین اعضای ارشد دولت بایدن نسبت به جنگ علیه تروریسم تردید عمیقی وجود دارد. با این حال آنها هنوز مایل به انجام اصلاحات ساختاری گسترده برای عقب انداختن جنگ نیستند.» فینوکان گفت اصلاحات شامل لغو مجوز جنگ در سال۲۰۰۱ است که کنگره پس از حملات ۱۱ سپتامبر به قوهمجریه داد. او با اشاره به این مجوز گفت: «حتی اگر دولت بایدن گامهای مثبتی برای محدودیت آن قانون بردارد، تا زمانی که در کتاب راهنمای عمل آمریکا باقی بماند، میتواند توسط دولتهای آینده استفاده شود و آن مقامات میتوانند جنگ علیه تروریسم را تمدید کنند.»
درباره مبرمترین موضوع خاورمیانه - ایران و برنامه هستهای
آن - بایدن روشی متفاوت از ترامپ در پیش گرفته است. دولت آمریکا در حال مذاکره با تهران برای بازگشت به توافق هستهای دوران اوباما است که ترامپ آن را برچیده و منجر به تسریع غنیسازی اورانیوم در ایران شد. اما مذاکرات بهدلیل برخی از اختلافنظرها به بنبست رسیده است. سیاستهای مربوط به چین بهعنوان بارزترین نمونه تداوم بین دو دولت برجسته است. وزارت امور خارجه چین را بهدلیل سرکوب مسلمانان اویغور همچنان مورد انتقاد قرار میدهد. مقامات بایدن به ارسال کشتیهای نیروی دریایی ایالات متحده به تنگه تایوان و به فروش تسلیحات به تایوان برای جلوگیری از تهاجم احتمالی چین ادامه دادهاند. جنجال برانگیزتر از همه، بایدن تعرفههای دوران ترامپ بر چین را حفظ کرده است. این در حالی است که برخی از اقتصاددانان و چندین مقام ارشد ایالات متحده، از جمله جانت یلن، وزیر خزانهداری هدف و تاثیر آنها را زیر سوال میبرند.
بایدن و دستیاران سیاسی او بهشدت از احساسات فزاینده ضدتجارت آزاد در ایالات متحده آگاه هستند که ترامپ از آن برای آرای مارشال استفاده کرد. این آگاهی باعث شده است که بایدن از تلاش برای ورود مجدد به شراکت ترانسپاسیفیک دوری کند؛ توافق تجاری بین ۱۲کشور حاشیه اقیانوس آرام که اوباما به سازماندهی آن برای تقویت رقابت اقتصادی علیه چین همت گماشته بود، اما ترامپ و دموکراتهای پیشرو به رد آن رای دادند. تحلیلگران میگویند واشنگتن اگر میخواهد با نفوذ اقتصادی چین مقابله کند، باید با کشورهای آسیایی موافقتنامههای تجاری امضا کند و به آنها دسترسی بهتری به بازارهای ایالاتمتحده بدهد. کُری شاکه، مدیر مطالعات سیاست خارجی و دفاعی در امریکن اینترپرایز میگوید: «نه دولت ترامپ و نه بایدن سیاست تجاری و اقتصادی نداشتهاند که دوستان آسیایی ایالات متحده بتوانند از آن استفاده کنند و کمتر به روابط تجاری با چین تن دهند.»
در اروپا است که بایدن راه خود را از ترامپ جدا کرده است. دولت ترامپ در مقاطعی درباره اروپا و روسیه متناقض عمل میکرد: «درحالیکه ترامپ از ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه تمجید میکرد، دست به انتقاد از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی میزد و در عین حال از کمک نظامی به اوکراین برای منافع سیاسی داخلی خودداری میکرد. این در حالی است که برخی از مقامات تحت امر او برعکس عمل کردند.» در مقابل، بایدن و دستیارانش بهطور یکسان بر اهمیت ائتلافهای فراآتلانتیک تاکید کردهاند که به آنها در هماهنگی تحریمها و ارسال سلاح برای مقابله با روسیه در اوکراین کمک کرده است. آلینا پولیاکوا، رئیس مرکز تحلیل سیاست اروپا میگوید: «در ذهن من تردیدی وجود ندارد که کلمات و سیاست مهم هستند. اگر متحدان اعتماد داشته باشند که ایالات متحده از ماده ۵ ناتو حمایت و از متحدانش دفاع میکند، دیگر اهمیتی ندارد که چقدر سرمایهگذاری میکنید.»
در نهایت بزرگترین تضاد بین روسایجمهور و شاید جنبهای که متحدان و دشمنان آمریکا با دقت بیشتری آن را رصد میکنند، به موضوع دموکراسی و تفاوت دیدگاههای دو رئیسجمهور بازمیگردد. ترامپ خیلی پیشتر از شورش در واشنگتن در ۶ژانویه۲۰۲۱ که بازرسان کنگره استدلال میکنند که او سازماندهی کرده بود، از خودکامگان تعریف کرد و سنتهای دموکراتیک را زیر پا گذاشت. بایدن ترویج دموکراسی را در مرکز ایدئولوژیک سیاست خارجی خود قرار داده است و در ماه دسامبر از مقامات بیش از ۱۰۰ کشور در «اجلاسی برای دموکراسی» استقبال کرد. شاکه میگوید: «دموکراسی آمریکایی قدرت جذب ایالاتمتحده است. ما متفاوت و بهتر از نیروهایی هستیم که در نظم بینالمللی با آنها رقابت میکنیم.»