ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی
متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
پدیده سومی هم در قالب «مورخان جدید» شکل گرفته که راه فراری از پرداختن به علتهایی است که منجر به بحران جاری در منطقه شده است. این پدیده نیز در روند تلاش برای خارج کردن اسرائیل از بحران رو به رشد خود بر اثر روند سازش - بهویژه با ملت فلسطین - پدید آمده است. مسالهای که «مورخان جدید» آن را دیده و دانسته مورد توجه قرار نمیدهند، کشف علتهای پنهان در پشت پرده ایجاد پروژه شهرکنشینی اسرائیل است. هرگاه این مورخان توانستند علتهای پنهان پشت پرده ایجاد شهرکنشین اسرائیل را چه در پایگاه جغرافیایی آن در فلسطین و چه در زمینه نقش آن در محیط عربی پیرامونیاش کشف کنند، آنگاه میتوانیم شاهد ارائه تاریخ جدید اسرائیل باشیم؛ اما تنها پرداختن به نتایج پدیدآمده بر اثر آوارهسازی فلسطینیها، بدون جستوجوی علتهای حقیقی آن، بیش از آنکه تاریخنویسی جدید باشد، عملیات وصله زدن به تغییراتی است که در نظریههای صهیونیستی و در نتیجه روایت رسمی آن، پیدا شده است.
در هر حال، پدیدههای «صهیونیسم نوین»، «پسا صهیونیسم» و «مورخان جدید» بر بستر بحران در اسرائیل بروز یافته و تا هنگامی که بحران پدیدآورنده آنها وجود داشته باشد، بروز پدیدههایی این چنین با تنوع زیاد، ادامه یافته و بیشتر خواهد شد. به همین دلیل، نیروهای مخالف با اسرائیل در منطقه باید در جهت استمرار بحران و تعمیق آن تلاش کند، تا چنین پدیدههای متناقض و ضد یکدیگر هر چه بیشتر بروز یابد. پدیدههایی که میتواند شهرکنشینان را به بنبست رسانده و در نتیجه، آنها را مجبور به طرح پرسشهای حقیقی درباره رویداد فلسطین و نه تنها اکتفا به تعامل با مسالههای حاشیهای کند. مساله فلسطین، تنها منحصر به کوچ دادن اجباری فلسطینیها نیست، مساله سیطره بر منطقه هم هست. کوچاندن فلسطینیان، خود نتیجه گرایش به سیطره بر منطقه است. «مورخان جدید» تا کنون جرات نکردهاند به جوهره پدیده شهرکنشینی اسرائیل ورود کنند. آنها با اعلام دلبستگی خود به صهیونیسم، در پی معالجه مسالههای پدیدآمده بر اثر صهیونیسم هستند. با این حال، همین جا باید تاکید کنم، مسوولیت ما اینک هجوم به «مورخان جدید» نیست. تنها باید با بررسیهای خود، پرسشهای موضوعی و بنیادینی ارائه کنیم که آنها را در برابر واقعیت کوتاهی مقولههایشان قرار دهد تا شاید افکار خود را متحول کنند. رویارویی ما در این مرحله با جریانی است که «صهیونیسم نوین» نامیده میشود و مفاهیمی که در تلاش برای احیای صهیونیسم مطرح میکند. این مساله، نیازمند تدوین راهبرد عربی بر اساس فهم ماهیت طرح صهیونیستی و به فعلیت درآوردن برنامهای برای مدیریت رویارویی با آن است. برنامهای که با مرحله جاری همخوان باشد. متاسفانه چنین نگاه و برنامهای در وضعیت فعلی عربی وجود ندارد.
مفهوم پادگان یا پایگاه نظامی که شما مطرح میکنید، در برگیرنده توصیف دقیق و بسیار مهمی از وضعیت اسرائیل است. آیا هر موجودیت مبتنی بر شهرکسازی و اسکان مهاجران، پادگان است؟
نخست باید بگویم، این توصیف را پیش از من، افراد دیگری نیز بهکار بردهاند که یکی از آنها «جرج تمارین» جامعهشناس یهودی است. من البته این مفهوم را که نیازمند تحول دائمی است، متحول و تلاش کردم آن را در سیاق رویارویی عربی - اسرائیلی و در سطح راهبردی آن استفاده کنم.
واقعیت این است که هر موجودیت مبتنی بر اسکان مهاجران، برخی عناصر پادگان یا پایگاه نظامی را دربردارد. ویژگیهای پادگانها از یک مکان تا مکان دیگر و بر اساس ماهیت طرح و شرایط زمانی و مکانی پیرامون آن، با هم تفاوت دارد. بهعنوان مثال، آیا کشور هدف اسکان مهاجران، جمعیت ساکن دارد یا خالی از سکنه است؟ اگر مقاومتی وجود ندارد، نیازی به ساختن ابزار سرکوب نیست. اما شهرکنشینی اسرائیلی، جدای از مقولههای رجعتی و بازگشتی خود یا همان ایدئولوژی صهیونیستی در بخش مربوط به یهودی آن، پدیدهای است که نقش اصلی در به فعلیت درآوردن آن را شریک بزرگتر (مرکز امپریالیستی) ایفا کرده است. شریکی که در این پروژه، پادگانی شهرکنشین و نه به خودی خود طرحی اقتصادی میدید که ابزاری برای چپاول محیط پیرامونی آن خواهد بود؛ چون فلسطین منابع زیرزمینی بزرگی ندارد و از همین رو هدف موجودیت مبتنی بر اسکان مهاجران، چپاول امکانات محیط پیرامونی آن است. اسرائیل، جدای از ایده امپریالیستی پنهان در پس تاسیس آن، رشد یافت و با دنباله روی از رویدادهای جهانی که منجر به زایش نظم نوین جهانی میشد، دچار تحول شد؛ چون موجودیت مبتنی بر اسکان مهاجران نیز باید با این نظم نوین جهانی همخوان میشد. امری که آن را کمی بعدتر تفسیر میکنم. همچنین، رهبری سیاسی/ نظامی اسرائیل و همزاد آن، «سازمان صهیونیسم جهانی» و بهویژه شاخه این سازمان در «آمریکا»، در جهت پیشرانی سیاست تقویت ویژگی پادگانی در موجودیت اسرائیل حرکت کرد.
چکیده آنچه میخواهم بگویم این باور است که ایده اصلی پنهان در پس طرح صهیونیسم، ایجاد پادگان یا پایگاه نظامی بود. حتی اگر فرض کنیم چنین ایدهای در کار نبود، باز هم در روند ساختن آن، به این سمت و سو سوق یافت. از همین رو، اسرائیل از دیگر موجودیتهای مبتنی بر اسکان مهاجران، متفاوت است. امری که به ضرورت باید منجر به تدوین یک مفهوم قومی عربی برای اشراف به این پدیده شود که همه ابعاد آن را بهویژه در زمینه آنچه امنیت راهبردی کشور اسرائیل نامیده میشود، دربرگیرد.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com