شی جینپینگ هم پس از پوتین شروع میکند
درسهای بحران اوکراین برای چین
درحالیکه در این ماه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه با یک سرکوب خشن در قزاقستان، به نجات قاسم جومارت توکایف، رئیسجمهوری این کشور آمد و از این سرکوب بهعنوان فرصتی استفاده کرد که نشان دهد هرگز اجازه انتشار هیچ انقلابی را در این منطقه نخواهد داد. با استقرار نیروهای ائتلاف امنیتی به رهبری مسکو برای کمک به سرکوب ناآرامیها در قزاقستان، حوزه نفوذ خود را در این کشور آسیای میانه حفظ کرد. لحن لفاظیهای پوتین و مسیر استقرار نظامی، تردیدی درباره نیات او باقی نمی گذارد: بازپسگیری و کنترل بر بخش وسیعی از اتحاد جماهیر شوروی سابق، تا جایی که مرزهای ناتو را به دوران جنگ سرد بازگرداند. درواقع، در جریان مذاکرات پرمخاطره ناتو و روسیه در بروکسل هفته گذشته، مذاکرهکننده ارشد ایالات متحده، وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، ، به سیانان گفت که مسکو هیچ تعهدی برای کاهش تنش در مرز اوکراین نداده است. بایدن سعی میکند که این مذکرات بهگونهای پیش نرود که حواسش از محور مورد نظر آمریکا یعنی اقیانوس هند و تنظیم رابطه و رقابت با چین پرت شود. اما شرایط بهگونهای پیش میرود که نشان میدهد تهدید به تحریمهای جدید و خشن مانع از ماجراجوییهای روسیه نشده است و دیپلماتهای غربی ممکن است در مذاکرات برگهای برنده زیادی در دست نداشته باشند.
خطرات پوتین به همان اندازه زیاد است. در بازه زمانی کمتر از دو سال، روسیه مجبور شد دو قیام غافلگیرکننده را در نزدیکی مرزهای خود مدیریت کند: «بلاروس و قزاقستان.» اما از دیدگاه کرملین، قزاقستان، بزرگترین جمهوری شوروی سابق در آسیای مرکزی، دومینویی است که جلوگیری از سقوط آن بسیار مهم است. اجازه دادن به قزاقستان برای حرکت در مدار غربیها - برای مثال، اجازه دادن به انتخابات دموکراتیک به سبک غربی یا پاسخ به اعتراض مردم با آزادیهای سیاسی بیشتر- ضربهای به غرور روسیه خواهد بود و نشاندهنده سست شدن کنترل مسکو بر منطقهای غنی از منابع طبیعی است که تاکنون میلیاردها دلار سرمایه از ایالات متحده و چین را جذب خود کرده است. قزاقستان دوازدهمین ذخایر بزرگ اثباتشده نفت جهان را دارد و از نظر گاز در رتبه چهاردهم قرار دارد. همچنین طبق اعلام انجمن جهانی هستهای، در سال ۲۰۱۹، تقریبا نیمی از اورانیوم جهان را تولید کرد. آخرین چیزی که کرملین میخواهد این است که انقلاب رنگی دیگری شکوفا شود که میتواند الهامبخش جنبشهای اعتراضی در روسیه و دیگر جمهوریهای شوروی سابق باشد. ناآرامیهای اخیر در قزاقستان ناشی از افزایش قیمت سوخت و ناامیدی از همه چیز از بیکاری و تورم گرفته تا فساد بود. ادوارد لمون، رئیس انجمن آکسوس برای امور آسیای مرکزی گفت که این اعتراضات به شکلی تبدیل شد که منعکسکننده خشم مردم از یک حکومت نادرست بود و آنها علیه یک دولت فاسد که مسبب نابرابری اجتماعی است، دست به قیام زدند. سرکوب بعدی دولت منجر به کشته شدن حداقل ۱۶۴ نفر و دستگیری هزاران نفر شد. تاکتیکهایی که برای سرکوب قیامها در بلاروس استفاده میشد، در قزاقستان بهکار گرفته شد: سرکوب وحشیانه، انتشار اطلاعات نادرست، مقصر دانستن اغتشاشگران خارجی نامشخص، سرکوب رسانههای اجتماعی که حتی اینبار شامل برنامه ویچت چینی شد که در این کشور بسیار محبوب است و به این طریق اجازه ایجاد هیچ فضایی برای گفتوگو داده نشد.مسکو به سرعت با درخواست توقایف با اعزام نیروهای موسوم به سازمان پیمان امنیت جمعی موافقت کرد که یک ائتلاف امنیتی منطقهای به رهبری روسیه به حساب میآید که به موجب آن نیروهای این کشور با عنوان «حافظان صلح» برای کمک به برقراری نظم به کشور دعوتکننده میروند. پوتین هم به دلایل مشخصی وارد این کارزار شد. اگر روسیه قزاقستان را بهعنوان حوزه نفوذ خود از دست بدهد، میتواند الهامبخش،جنبشهای طرفدار دموکراسی در سایر جمهوریهای سابق باشد. اما آنچه بقیه جهان - به ویژه چین - از نحوه نمایش درام فعلی میآموزند، بسیار مهم است. شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین احتمالا به دقت مشاهده خواهد کرد که پوتین تا چه اندازه میتواند غرب را وادار به تحمیل خواستههای خود کند و تقریبا این آموختهها را در تایوان و دیگر ماجراجوییهایش در سرزمینهای دیگر اعمال خواهد کرد.