ناگفته‌های گفتنی

وضعیت به‌گونه‌ای بود که نیروهای ما در چارچوب های تشکیلاتی، به‌صورت بی‌قرارانه و دلیرانه‌ای مشارکت می‌کردند. با همه اینها جدای از نقص‌ها و تقصیرها در کارنامه ما، سیاستمان این بود که شدت تناقض با رهبری فتح را پیش از فرارسیدن زمان مناسب بالا نبریم. در این مساله راهنمای ما قانون کلی ای بود که می‌گوید: شدت رویارویی، به شکلی از اشکال، به موازات سطح اوج‌گیری تناقض پیش می‌رود. به دیگر سخن اگر دیده و دانسته شدت تناقض را بالا نبرید، شدت رویارویی نیز مهار خواهد شد. ما همواره در تنظیم رابطه خود با رهبری فتح به این قاعده، عمل می‌کردیم. جریان دموکراتیک، از شبکه گسترده‌ای از روابط در درون «جنبش فتح» و دیگر گروه‌های انقلاب فلسطین و همچنین در میان جنبش ملی لبنان و کمیته‌های همبستگی با مردم فلسطین در جهان برخوردار بود. به‌عنوان نمونه «حنا میخائیل» عضو هیات دادگاه بین‌المللی برای محاکمه صهیونیسم بود و از شهرت خوبی در محافل جریان چپ فرانسه و در عرصه آمریکا برخوردار بود. از این رو برای رهبری فتح، کار ساده ای نبود که بخواهد دیده و دانسته چنین نیروهایی را حذف کند. عرفات این را می‌دانست که گشودن جبهه رویارویی با ما با هدف حذف، بیش از آنکه برایش سود داشته باشد، زیان خواهد داشت. از همین رو کوشش داشت با خودداری از گشودن جبهه رویارویی تند و خونین، ما را همچنان در محاصره و انزوا نگاه دارد. او عضویت شماری از اعضای ما را که جایگاه‌های نظامی داشتند، در جنبش به تعلیق درآورد؛ اما دیگر اعضا در جایگاه های سازمانی خود ماندند. اگر می‌خواهید تنها از خودم و نه دیگران سخن بگویم، عضویت من در کمیته غربی «فتح» به ریاست شهید «ابوجهاد» برای مدت زمانی بلند و تا هنگام خروج از بیروت برقرار ماند. ضمن اینکه جایگاه من در «موسسه مطالعات فلسطینی» از موقعیتم در «جنبش فتح» اهمیت بیشتری داشت. عضو مجلس ملی فلسطین نیز بودم. همه اینها عواملی بود که مانع حذف تمام‌عیار و آشکار ما می‌شد. من از سوی دیگر، با هدف پوشاندن فعالیت خود در جریان دموکراتیک، وارد تشکیلاتی شدم که «فرزندان فتح» نامیده می‌شد. آنها عبارت از چند ده تن از نیروها و افسران ملی و مخلص فتح بودند که بینش عمومی اشان در سطح بینش سنتی حاکم بر جنبش بود؛ اما در جست‌وجوی نظریه‌پردازی برای تبیین مواضع خود و تحلیل وضعیت بودند. در یک مرحله مشخص، «هانی الحسن» وارد مجموعه آنها شده بود و با توجه به توانایی‌های او در مقایسه با آنها، در عمل، بر گِرد شخصیت او می‌چرخیدند. «هانی الحسن» با آنچه از افکار مائوئیستی می‌دانست، آنها را شگفت‌زده می‌کرد. هنگامی که من وارد این مجموعه شدم، کمیته‌ای تشکیل دادیم که خود یکی از اعضای آن بودم. به درستی می‌دانستم که کانال‌های روابط آنها به کجا می‌رسد و در پی آن بودم که این موضوع را در خدمت جریان دموکراتیک به‌کار گیرم. با این حال و خارج از اراده ما، اوضاع در سال ۱۹۷۸ به‌خاطر اقدام «صبری البنا - ابونضال» به جابه‌جایی یک مجموعه وابسته به خود به جنوب لبنان، تنش آلود شد.منطقه ای که «ابو موسی» فرماندهی «فتح» را در آن برعهده داشت. بر اثر این اقدام، تنش بالا گرفت و عرفات تصمیم به حذف افراد این مجموعه گرفت. ما هم در برابر این تصمیم او ایستادیم و در نهایت توانستیم مانع خونریزی شویم.

درخصوص روش کاری من، در «جنبش فتح» و مجلس ملی فلسطین و حتی در انتفاضه ۱۹۸۳ در درون جنبش، همواره تمایل شدیدی داشتم که هویت فکری‌ام به‌طور کامل فاش نشود. شاید همین موضوع، تفسیرکننده پویش شایعات گسترده و پراکنده‌ای باشد که پیرامون شخصیت من پخش می‌شد. همین‌طور از علت اتهام‌های ‌زیادی رمزگشایی می‌کند که در داخل «جنبش فتح» یا در مرحله «جنبش انتفاضه» و به شکل کلی در صحنه فلسطین به من زده می‌شد.

چندان میلی به این نداشتم که اندیشه‌های خود را به‌طور کامل و به‌ویژه با کسانی مطرح کنم که نمی‌شناختم یا با آنها رابطه سازمانی نداشتم. من همواره از این خودداری می‌کردم که مفرداتی چون: لازم است باید چاره‌ای نیست جز... و الخ به‌کار گیرم.

تا درباره این موضوع صحبت می‌کنیم، یک نکته دیگر نیز بگویم. زودهنگام این راز برایم گشوده شد که فضایی آکنده از توطئه‌گری در «جنبش فتح» وجود دارد. افزون بر اینکه از وجود نفوذی‌های اطلاعاتی مختلف در جنبش نیز آگاه شدم. از همین رو احتیاط‌ورزی پیشه کردم تا در چنین دست‌اندازهایی نیفتم. در عمل نیز، از این شایعات و خبرپراکنی‌ها که درباره‌ام گفته می‌شد و به من می‌رسید، در رفتار و سخن گفتن خود در جمع‌های عمومی بسیار بهره بردم. شایعاتی که می‌دانستم از چه پشت پرده‌ای برخوردار است.

دوره خطرناک‌تر برای من پس از انتفاضه ۱۹۸۳ اتفاق افتاد که از تشکیلات «[فتح -] شورای انقلابی» به ریاست «صبری البنا» برمی‌خاست. او بر این باور بود که به‌خاطر برخی پیوندها با جنبش [فتح - انتفاضه] در قالب اتحادیه‌های صنفی فلسطینی و حتی در برخی نهادهای جنبش توانسته است در تشکیلات ما نفوذ کند. نمی‌خواهم نام افرادی را ببرم که او با آنها پیوند داشت. از سوی دیگر او بر این بود که الیاس شوفانی، مسوول تشکیلات «فتح - انتفاضه» است. در نتیجه، اگر یکی را در اینجا و آنجا و در نزدیکی من نفوذ دهد، به همه اطلاعات تشکیلات دست خواهد یافت.

jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

444