ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی، متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
کارت قرمز، به تعبیر خود شما سند یادآوریکننده عدم استقرار است که اشغالگر با دادن آن، تنها به شما فرصت میدهد با ناپدید کردن خود از سوی آنها مقابله به مثل کنید. به این معنا که از نظر آنها شما بهصورت موقت در کشورتان اقامت دارید و از نظر شما هم آنها بهصورت فوقالعاده و موقتی در کشورتان اقامت گزیدهاند. بنابراین رابطهای قرمز میان شما شکل میگیرد که همرنگ کارت شناسایی قرمز شما است. شما همه اینها را تکه ابری سفید و تابستانی تلقی میکردید که چندان در آسمان درنگ نکرده و با شتاب خواهد رفت. اما بیتردید رابطه ثبت شده با کارت قرمز و نشانههای خطر و محدودیتی که با خود به همراه داشت، به حال خود باقی ماند. این ابر تابستانی هنوز هم نرفته و بزرگ و ماندگار شده و در آسمان فلسطین دیرزمانی درنگ کرده است. آیا امیدهای شما بر گذرا بودن این ابر، بر نوعی بینش طوباوی و رویایی استوار نبود؟ چقدر خوب است اگر ما را از وضعیت زندگی خود، زیر سیطره اشغالگران در بازه زمانی سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۲ مطلع کنید. سالی که فلسطین و اشغالگران آن را با هم ترک کرده و به قصد تحصیل دانشگاهی به ایالات متحده رفتید.
درباره کارت شناسایی قرمز باید بگویم، دارنده این کارت در واقع نشاندار و همانند گاو پیشانی سفیدی بود که درهای مصیبت به شکلهای مختلف، به روی او گشاده میشد. دارنده کارت قرمز، خارج از جمع مردم تلقی میشد که کارت آبی داشتند. به عبارت دیگر دارنده کارت قرمز با نشان دادن کارت خود اعلام میکرد خارج از جمع است. در نتیجه هر لحظه ممکن بود، در معرض پرسش و پاسخ قرار گیرد.او به هر جا میرفت، باید بیگناهی خود را ثابت کند. او در همه حال، زیر سیطره اشغالگران بود و باید کارت شناسایی خود را به آنها نشان دهد.
کارت شناسایی همیشه باید در جیبی در دسترس میبود؛ چون بطور دائمی باید نشان داده میشد. داشتن کارت شناسایی قرمز به خودی خود یک اتهام بود و دارنده آن گناهکار تلقی میشد تا هنگامی که بیگناهی او ثابت شود. هرجا میرفت و آن را نشان میداد، شک و تردیدها را درباره خود برمیانگیخت. بهویژه در شرایط حکومت نظامی که با فوریت و پس از اعلام تاسیس کشور یهودی، بر عربها و همه کسانی که در مناطق اشغالی بودند، تحمیل شد. این کارت شناسایی از دید من، نماد نپذیرفتن یکدیگر از سوی من و آن کشوری بود که همانگونه که در پرسش شما آمد، داشت موجودیت خود را تثبیت میکرد و امیدهایی را ناامید میکرد که به از میان رفتن آن و حتی تبدیلش به یک موجودیت طبیعی بسته شده بود. همان امیدهایی که ما در آغاز داشتیم. با این حال، من همچنان با قطعیت بر این باورم که آیندهای برای این پدیده شهرکنشین، در فلسطین و در قلب منطقه عربی وجود ندارد. مساله در نگاه من تنها مساله زمان است و بلندای آن به کاری بستگی دارد که امت عربی انجام میدهد و نه آنچه یک ملت یا جمعی از امت عربی به تنهایی انجام میدهند.
همچنان بر این باورم که موجودیت صهیونیستی، پدیدهای غیر طبیعی است و در اساس، با تکیه بر اقدام طرفهای دیگری به غیر از یهودیان، برپا شده و همین عامل خارجی، عنصر مهم در ادامه حیات و استمرار موجودیت آن است. این عامل خارجی، هر بار از طریق طرحهای سازشی که در یک قرن کامل برای عادیسازی این پدیده ارائه کرده، برایش روشن شده است که این پدیده تنها با غیر طبیعی ماندن، استقرار خواهد یافت .به دیگر سخن، عادیسازی به معنای مصطلح شناختهشده آن، با درون مایه این پدیده در تناقض است.
در مساله بینش طوباوی و رویایی، بهطور حتم من یا آنها که پیرامون من بودند، از بینشی بناشده بر شناخت درست این پدیده، برخوردار نبودیم. بینش عمومی، آنها را شهرکنشینان یهود میدید. اما معنای شهرکنشین یهودی - با بازتابها و شاخه شاخههای آن - هنوز برای ما روشن نبود. من نیز در آن زمان، حتی پاره کوچکی از بینشی را نداشتم که امروز دارم. اما با گذر زمان و بر اساس تجربهای که از ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۲بهدست آوردم این برداشت قطعی نزد من به مرور تثبیت شد که این پدیده نمیتواند ادامه حیات دهد. البته گفتن صریح یا ضمنی این برداشت در آن شرایط ممکن نبود. ما در شرایط اشغال، بهصورت خودکار، نوعی تقیه را آموختیم؛ اگرچه برای کار مخفیانه هیچ آموزشی ندیده بودیم. آن زمان من هنوز وقت کافی برای این پیدا نکرده بودم که دیدی تکاملیافته و هماهنگ از این احساس درونی خود درباره ناممکن بودن استمرار حیات پدیده اسرائیل و چرایی و چگونگی آن شکل دهم. هنوز نمیتوانستم به چنین پرسشهایی پاسخ دهم؛ اما با تراکم رویدادها و اصطکاک روزانه که به هر سو میرفتم و با آن روبهرو میشدم، با گذر روزگار این آگاهی اولیه به نوعی انباشت درونی باکیفیت تبدیل شد که میتوانست وضعیت را بر اساس واقعیتها و رویدادها بررسی کند. البته نظم و نسق دادن به این بینش، در چارچوب یک نگاه تکاملیافته، همچنان به زمان بیشتری نیاز داشت.
Jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com