ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی، متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
پس از خروج از بیروت، شماری از افکار خود را در کتاب «اسرائیل و طرح سازش به مثابه توقفگاه استراحت جنگجو» ارائه کردم، اما چون کتاب کوچکی بود؛ به قدر کافی به این موضوعات نپرداختم. در مرحله پس از ۹/ ۵/ ۱۹۸۹ و قیام «انتفاضه» در جنبش فتح، دو کتاب دیگر منتشر کردم: «پادگان نظامی، اهداف خود را مرحلهبندی میکند»، و «اسرائیل و یهودیسازی فلسطین»، اما انتشار این مجموعه کتابها به خاطر اعتراض رهبری جنبش فتح - انتفاضه، به بهانه انتشار این کتابها به نام خودم، تکمیل نشد. همان هنگام گفتم، تشنه نوشتن نام خود روی جلد کتابها نیستم، اما مطالب فکری این کتابها به گونهای است که نمیتواند بهصورت کتابهای سازمانی منتشر شود و نویسنده آن معرفی نشود. با این حال انتشار این زنجیره کتابها را متوقف کردم. پس از ترک جنبش فتح - انتفاضه، بهصورت روشنتر و شاید مفصلتر در قالب کتاب «رابطه میان پادگان و مرکز» و کتاب «گشت وگذاری در ایام هجرت» نظرات خود را مطرح کردم. کتاب اخیر با اینکه بیشتر به زندگینامه نزدیک است، اما حرفهای زیادی در آن مطرح شده و نیمه دوم کتاب به موضوعات نظری مرتبط با مدیریت رویارویی در منطقه پرداخته است. پس از آن، کتاب «چکیده تاریخ سیاسی فلسطین» را منتشر کردم و موضوعات مطرح در این کتاب را که در سال ۱۹۴۹ متوقف شده است، در کتاب «اسرائیل، در پنجاه سال» پی گرفتم. کتابی که نوشتن آن بیش از پنج سال به درازا کشید. با این مجموعه کتابها، نگاه کلان خود را درباره اسرائیل و صهیونیسم ارائه کردهام، اگر چه هنوز هم نمیتوانم آنها را صورتِ کمال یافته پروژه فکری خود تلقی کنم. پس از فرستادن متن واپسین کتابم به چاپخانه، موارد دیگری از مباحثی که در میزگردها، یا نوشتهها، یا گفتوگوها با مطبوعات مطرح کردهام، جمع شده که شاید در آینده منتشر شود.
اشاره کردید که مقولههای فکریای را که به آن رسیدید، در مقدمههای برخی کتابها یا بهصورت پارهپاره در کتابهای بعدی خود منتشر کردید. این افکار، با تحلیل دشمن و راهبردهای آن پیوند داشت، پس چه انگیزهای باعث این میزان احتیاط در طرح افکاری میشد که در ذهن شما شکل گرفته بود؟
دو مساله باعث این احتیاطها میشد: اول، نگاه همهجانبه من هنوز بهطور کامل شکل نگرفته بود و میخواستم آنها را در حلقههای جداگانه با برادران و دوستان خود مطرح و به بحث بگذارم و واکنش آنها را پس از انتشار داشته باشم. دوم، پس از جنگ اکتبر [۱۹۷۳]، سخن گفتن از «مرحلهبندی» در رویارویی با صهیونیسم از این خاستگاه آغاز شد که اسرائیل کشوری یهودی است که قطعهای زمین برای برپایی خود میخواهد و در نتیجه میتوان با آن به سازش رسید. آنچه من طرح میکردم، مقدمهسازی برای ویران کردن ایده سازش از اساس آن بود. چه بسا علت اصلی ماندن من در منطقه، پس از پایان جنگ اکتبر ۱۹۷۳ نیز برای مشارکت در انجام این مسوولیت بود. افزون بر اینها، من در موسسه محافظهکاری (موسسه مطالعات فلسطینی)، فعالیت میکردم که آن را جریان راست ناسیونالیستهای عرب اداره میکرد. این موسسه، از هنگام تاسیس خود در سال ۱۹۶۳، جهتگیری سیاسی و مفهوم مورد نظر خود را از اسرائیل بر این اساس تدوین کرده بود که کشوری یهودی است و یک خلل بزرگ در سیاست آمریکا، پشتیبانی از این کشور بوده و مصلحت آمریکا در قرار گرفتن در کنار عربها است.در چنین موسسهای، پذیرفتنی نبود که این ایده مطرح شود که دشمن اصلی «کشور مادر» یا همان آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها یکی از ابزارهای آمریکا است و اینکه نوعی همپیمانی موضوعی میان این رژیم و پایگاههای آمریکا به شمول کشورهای عربی همپیوند با واشنگتن در منطقه وجود دارد. چنین طرحی در «موسسه مطالعات فلسطینی» و همچنین در جنبش فتح پذیرفتنی نبود؛ چون پشتیبان مالی اصلی فتح، پادشاهی سعودی بود. با همه اینها در کتاب خودم «راه بگین به قاهره» اشارههایی به این حقیقتهای پیشگفته داشتم. امری که باعث برخی اعتراضها شد؛ اما آن قدر نبود که نتوانم آنها را پشت سر گذارم.
از سوی دیگر، شتابی در کار خود نداشتم و هر جا میدیدم خردهگیری شدیدی نسبت به نظراتم هست، مانعی در آن نمیدیدم که برخی مطالب را از متن نوشتهام، حذف کنم. برای من این مهم بود که در درجه نخست و پیش از آنکه این مقولهها در خارج از جنبش فتح طرح شود، بتوانم آنها را در درون جریان دموکراتیک فتح تثبیت کنم. در عمل هم گاه ایدههای من با واکنش شدیدی بهویژه از سوی سازمانهای چپگرا روبهرو می شد که مدعی بودند جنبش صهیونیستی برآمده از بورژوازی یهودی است. این مقولهای بود که در آن هنگام در میان صفوف چپگرایان حاکم بود، همانگونه که نگاه اقتصادی به صهیونیسم غلبه داشت. همه ما این نظرات و نوشتهها را به یاد داریم و در اینجا نمیخواهم وارد جزئیات شوم و از کسانی نام ببرم که این مقولهها را مطرح میکردند. در مجموع این ملاحظات میطلبید که پیش از تکمیل طرحهای فکری خود، خویشتنداری پیشه کنم. اما هنگامی که شرایط لازم فراهم شد، آنها را در کتابم «اسرائیل، در پنجاه سال» در نهایت روشنی ارائه کردم.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com