ناگفته‌های گفتنی

اهمیتی به گفته‌های یهودیان درباره خود نمی‌دادیم که ما را صاحبان این سرزمین نمی‌دانستند و مدعی بودند که حقی در آن نداریم. ما می‌دانستیم که فرزندان واقعی فلسطین هستیم و این کشور میهن تاریخی ما است؛ اما هنگامی که سخنانی از‌ این گونه از محافل عربی می شنیدیم، یا اشاره‌ای از آنها می دیدیم که نشان می‌داد فلسطین، دیگر اسرائیل شده است، رنجیده‌خاطر می‌شدیم. این حرف، درون‌مایه‌ای دردآور داشت.

به لحاظ شخصی، من در روز دوم ورودم به دانشگاه پنسیلوانیا در شهر فیلادلفیا در ایالات متحده با این پدیده روبه‌رو شدم. به‌صورت اتفاقی از این موضوع آگاه شدم که سازمان دانشجویان عرب در همان روز، مجمع عمومی سالانه خود را در آن دانشگاه برگزار می‌کند. از این رو کوشیدم در این اجلاس شرکت کنم. به سراغ کمیته ناظر بر نشست سازمان رفتم و درخواست مشارکت خود را ارائه کردم. آنها کارت عضویت از من خواستند و من هم گفتم که چه کسی هستم و از کجا آمده‌ام. آنها وقتی این را از من شنیدند، دچار شوک شدند و حیرت‌زده و با چشمان از حدقه بیرون‌آمده، به من نگاه کردند. به هر حال بحث و گفت‌وگو درباره این موضوع درگرفت و من خود نیز در پاره ای از این گفت‌وگو‌ها حضور داشتم. در آن شرایط نمی‌توانستم درباره بحث‌های جاری میان آنها قضاوت کنم. آیا باید دلم برای آنها می‌سوخت؟ یا از اینکه صحبت‌هایشان غیرواقعی بود، بر سرشان فریاد می‌کشیدم؟ چون برخی از آنها می‌گفتند همین که از اسرائیل آمده، پس یهودی است! در پایان، مجادله آتشینی میان آنهایی که در آن هنگام اعضای جنبش ناصری نامیده می‌شدند و اعضای حزب بعث در گرفت و بر همین اساس به دو دسته تقسیم شدند. بعثی‌ها به ریاست جوانی لبنانی به نام «زیاد الحسامی» از پیوستن من به کنگره سازمان حمایت می‌کردند. اما ناصری‌ها که «نبیل شعث» در رأس آنها بود، مخالف مشارکت من بودند. در پایان هم این بحث با قبول من به‌عنوان عضو ناظر، نهایی شد. این نخستین باری بود که به‌صورت چهره‌ به چهره با چنین نگاه‌هایی روبه‌رو می‌شدم. آنچه تاسف داشت، این بود که چنین حرف‌هایی را با ادبیاتی سطح بالا و از زبان افرادی روشنفکر، اما با محتوایی کوچه‌خیابانی و عوامانه می‌شنیدم.

از هنگام اعلام تاسیس اسرائیل، در بسیاری از محافل لیبرالی غرب از معجزه دموکراسی اسرائیلی «در خاورمیانه بربری عقب‌مانده وحشی» گفته می‌شود. تجربه شما در داخل، پیش از ترک فلسطین، به ناچار به شما این امکان را داده است که با حقیقت این «دموکراسی» از همان مرحله آغازین آن زندگی کنید. شاید مشغول بودن شما به تحصیل در دهه پنجاه هم کمک کرد که جنبه‌هایی از این دموکراسی را از نزدیک بشناسید. ملاحظه‌های اولیه ای که در همان هنگام، درباره رفتار واقعی اسرائیل در آن دوره زمانی در ذهنتان شکل گرفت، چه بود؟

گوهر واقعی اسرائیل، صرف نظر از تعابیر بالادستانه دارای ویژگی دینی، پدیده‌ای شهرک‌نشین و نژادپرستانه است. اسرائیل، خود را کشوری یهودی و دموکراتیک اعلام می‌کند و به هر دو اعتبار شهرک‌نشینی نژادپرستانه یا یهودی بودن، صفت دموکراتیک را از خود دور می‌کند. جمع میان دموکراسی و شهرک نشینی و نژادپرستی امکان‌پذیر نیست. همان‌گونه که پیوند خوردن یهودیت و دموکراتیک بودن کشور امکان‌پذیر نیست. بنابراین در تعریف بنیادین از اسرائیل ویژگی دموکراتیک حقیقی از آن رانده می‌شود. اما نوعی از رفتار دموکراتیک یا همسانی شکلی فرصت‌ها میان توده‌های شهرک‌نشین وجود دارد. این را به‌طور حتم نمی‌توان دموکراسی دانست؛ چون دموکراسی آقابالاسرها است. روابط دموکراتیک بر پیوند میان شهرک‌نشینان و نهادهای کشوری حاکم است؛ اما این قاعده شامل حال آنهایی نمی‌شود که شهرک‌نشین نیستند.قانون‌های اساسی اسرائیل، قوانینی نژادپرستانه است و به نحوی بسط داده شده است که هدف‌های شهرک‌نشینی صهیونیستی را در تاسیس کشوری یهودی که از یهودیان تشکیل می‌شود، برآورده و از آن یهودیان و تنها در خدمت آنها باشد. به‌عنوان نمونه «قانون بازگشت» را در نظر آورید که قانونی نژادپرستانه است و تنها به بازگشت یهودیان با نیت وطن‌گزینی و دریافت شهروندی اسرائیل اجازه می‌دهد و بر اساس آن، دیگران حق بازگشت ندارند. قانون بازگشت یهودی، نقض آشکار حقوق بشر است که تصریح دارد، هر انسانی که در کشوری زندگی می کند، حق دارد، از آن کشور خارج شود و به آن بازگردد. اسرائیل با قانون بازگشت که وضع کرده و آن را تنها به یهودیان اختصاص داده، یکی از حقوق اساسی بشر را نقض کرده است.

باز به‌عنوان یک نمونه دیگر «قانون مالکیت اراضی» را در نظر بگیرید. این قانون، زمین‌های اشغال‌شده از سوی اسرائیل را زمین‌های وقف‌شده همیشگی برای به اصطلاح «امت یهودی» تلقی کرده است. به‌گونه‌ای که غیر یهودیان، هیچ‌گاه حق ندارند مالک این زمین‌ها شوند یا حتی با عقد اجاره از منافع آن بهره‌برداری کنند. یک نمونه دیگر «قانون یهودی بودن کشور» است که قانونی غیر قابل مناقشه است. موضوعی که نخست در اعلامیه تاسیس اسرائیل و سپس در قانون وضع‌شده به همین نام در سال ۱۹۸۵ بر آن تاکید شده است. هرکس در یهودی بودن اسرائیل مناقشه کند، مجازات خواهد شد. قوانین اساسی پرشمار دیگری از همین قبیل هست که نژادپرستانه است.

Jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

p04 (3) copy