اکونومیست: باید توافق «آکوس» را جشن گرفت
آمریکا برای مقابله با چین آماده میشود
در این گردهمایی گرچه سخنان مطرحشده به نظر آشنا به نظر میرسید، اما واکنشها یکسان نبود. اینبار هم دوست و هم دشمن شرایط جدید را باور دارند و دلیل آن توافق هفته گذشته موسوم به «آکوس» است. بنا بر این توافق، ایالات متحده و بریتانیا حداقل ۸ زیردریایی هستهای را برای استرالیا تامین میکنند. این توافق بهدلیل عظمت آن از یکسو و از سوی دیگر بهدلیل اصطکاک با فرانسه که پیش از این یک قرارداد زیردریایی با استرالیا داشت، موجی در جهان ایجاد کرد. اهمیت واقعی این توافق در این اصل نهفته است که مرحلهای جدید در توازن قدرت در اقیانوس آرام در حال شکلگیری است. در منطقهای که اتحادها گاه شکننده به نظر میرسیدند بهویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، توافق آکوس نشاندهنده سختتر شدن رویکردهای آمریکا است. این توافق یک تعهد دراز مدت و عمیق است؛ چراکه ایالات متحده و بریتانیا برخی از حساسترین فناوریهای خود را انتقال میدهند. همکاری سهجانبه نشان از تعهد در ظرفیتهای سایبری، هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی و سایر فناوریهای هایتک میدهد. درست به همین دلیل است که دولت بایدن شایسته اعتبار است با این حال این توافق تنها نیمی از یک استراتژی است. روابط ایالات متحده با چین بیش از یک جنگ نظامی است. در مسیر جستوجوی یک همزیستی، ایالات متحده نیازمند آن است که همکاری در موضوعاتی چون تغییرات اقلیمی را با رقابت اقتصادی مبتنی بر قوانین ترکیب کند. در بخشهایی از آسیای جنوب شرقی، مکانی که برخی از کشورها در معرض فشار چین هستند، سیاست آمریکا هنوز با مشکل مواجه است. پس از چرخش به آسیای اوباما، دوستان ایالات متحده در آسیا برای یک دهه ناامید شدند. در این ایام، چین سنگر به سنگر دریای جنوبی را تصرف و حضور خود را بهرغم رقابتهای ویتنام و فیلیپین مستحکم کرد. سال گذشته سربازان چین در مزر هند درگیر شدند و هواپیماها و کشتیهای جنگی آنها بهطور دائم به تایوان فشار میآورند و روزانه به آنها هشدار حمله داده میشود. چین همچنین کره جنوبی را بهدلیل تجاوز به تحریمهای خرابکارانه تجاری تنبیه کرده است. بسیاری از کشورهای آسیایی در ابتدا نگران بودند که ایالات متحده برای قرار گرفتن در برابر چین مستاصل باشد.
توافق آکوس یک عمل متقابل است که یک بعد آن نظامی است. در میان خطوط دریایی و جزایری که در اشغال چین است، زیردریاییهای هستهای بسیار چابکتر و منعطفتر از زیردریاییهای الکتریکی-دیزلی هستند. زیردریاییهای هستهای میتوانند اطلاعات را جمعآوری کنند و برای ماهها روی آبهای عمیق اقیانوس آرام یا اقیانوس هند میزبان نیروهای ویژه باشند؛ این تهدیدی است که برنامهریزان چینی باید آن را مد نظر قرار دهند. علاوه بر این اجرایی شدن توافق آکوس بستری مناسب برای عملیات نیروهای آمریکایی در اطراف استرالیا فراهم میکند تا پناهگاهی در برابر موشکهای تهدیدآمیز چین باشد. این واقعیت که استرالیا توافق با فرانسه را برای توافق با بریتانیا و ایالات متحده لغو کرد، مهر تاییدی است برای جدی بودن این راهبرد.
بعد دیگر توافق انجامشده، بعد دیپلماتیک آن است. در دوران اخیر، استرالیا در معرض بیشترین تاکتیکهای تهاجمی چین بهویژه پس از آنکه استرالیا خواستار تحقیق در باب احتمال فرار کووید-۱۹ از آزمایشگاه چین بوده است. در پی این اظهارنظر و سایر نارضایتیها، چین تحریمهای غیررسمی را بر مجموعهای از کالاهای صادراتی استرالیا بهعنوان تنبیه وارد کرد. جنگطلبی چینی، نمونهای از دیپلماسی «جنگجوی گرگ» است که باعث رعب و وحشت در جنوب شرق آسیا و فراتر از آن شده است. با تقویت استرالیا در قالب آکوس این سیگنال به منطقه فرستاده میشود که آمریکا هیچ تردیدی در حمایت از متحدان خود ندارد؛ متحدانی که در برابر زورگویی چین مقاومت میکنند. پرسش آن است که چگونه آمریکا قدرت سخت آکوس را پیش ببرد؛ درحالیکه به مشارکت مورد نیاز خود برای تجارت و کار کردن با چین ادامه دهد. این هفته رئیسجمهور آمریکا، جو بایدن در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک از آرمانهای خود سخن گفت. او با بیان اینکه خواستار جنگ سرد با چین نیست (هرچند که بهطور مستقیم از آن نام نبرد)، از پیگیری «دیپلماسی مدوام» برای حل مشکلات جهان نام برد. در ظاهر آکوس تهدیدکننده این هدف است. با این حال، چین در دراز مدت به تلاشهای جهانی برای مبارزه با گرمایش زمان نه بهعنوان تهدیدی برای آمریکا بلکه بهدلیل آنکه آن را همسو با منافع خود میداند، ملحق خواهد شد.
در هفته جاری چین اعلام کرد که تامین مالی نیروگاههای زغال سنگ خارج از کشور را متوقف میکند. گرچه این سخن، وعدهای آسان بود چراکه پیش از این بودجه آن کاهش یافته بود، اما این چیزی بود که چین برای ابراز خشم خود میتوانست از نهایی کردن آن خودداری کند. در چنین شرایطی، ایجاد توازن برای رقابت تجاری سختتر خواهد شد. سیاست اقتصادی بایدن در قبال چین دربرگیرنده افزایش امنیت ملی با افزایش اشتغال در داخل کشور، ترسیم خط ماژینو برای اهداف صنعتی، قوانین و مداخلات دولت است. طرح بایدن موسوم به «جهانی بهتر بسازید»، مکانیزمی برای تامین توسعه مالی، تقلیدی کمرنگ از طرح یک کمربند- یک جاده چین است. در همین حال، چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری بیشتر کشورهای منطقه است که این امر توانایی ویژهای به چین برای شکل دادن به معماری اقتصادی و تجاری جهان میدهد. چین مردمان خود را به تصدیگری مشاغل مهم موسسات بین المللی برمیگمارد و هنجارهای نظارتی خود همچون ادعایی مبنی بر صلاحیت رسیدگی به اختلافات حقوقی بینالمللی را صادر میکند. چین در هفته جاری همچنین درخواست خود برای پیوست به جانشین پیمان «مشارکت فراآتلانتیک» موسوم به TPP را که یک پیمان تجاری برای مقابله با چین بود، تسلیم کرد؛ پیش از این دونالد ترامپ از این پیمان خارج شده بود. جنوب شرق آسیا در تمنای رونق چین است تا منافع خود را تامین کند و در نتیجه به آمریکا به چشم یک موازنهگر نگاه میکند.
یکی از نشانههای کوتاهی آمریکا آن است که حتی به واضحترین مسیر که همان پیوستن به جانشین پیمان فراآتلانتیک است، به چشم یک عمل جاهطلبانه و ناامید کننده مینگرد. موضوع نگرانکننده آن است که زمانی که آمریکا در حال تلاش برای ایجاد یک توازن پیچیده است، دیپلماسی بایدن در برابر فرانسه بر سر آکوس و در برابر متحدان اروپایی اش بر سر خروج از افغانستان، بینتیجه بوده است.
در نهایت آنکه باید توافق آکوس را جشن گرفت. این پیمان با ارسال این پیام که قاطعیت چین عواقب دارد، میتواند آسیای جنوب شرقی را ایمنتر کند. اما باید به یاد داشت که توافق بر سر زیردریاییها فقط پیشپرداخت یک استراتژی وسیعتر در برابر چین است که بهطور فزایندهای سختتر خواهد شد.