بخش ششم
جاده جدید امپراتور
محوری که همه چیز حول آن میچرخید
آلفرد تایر ماهان، تاثیرگذارترین استراتژیست آمریکایی در قرن نوزدهم، [اگر زنده بود] فعالیتهایی دریایی BRI را با سوءظن مینگریست. برخلاف مکیندر، ماهان باور داشت که تاریخ به کنترل دریا وابسته است. ماهان در مطالعه چشمگیر خود در مورد قدرت دریایی بهدرستی از جورج واشنگتن نقلقول میکند که به بنیامین فرانکلین نوشت که «برتری دریایی... محوری است که همه چیز حول آن میچرخد.» ماهان معتقد بود که مهمترین منبع قدرت همانا میل به تجارت بود. چین بهعنوان بزرگترین تاجر جهان و زادگاه دومین ناوگان بزرگ تجاری در جهان، بهجایگاه قدرت دریاییِ تجاری رسیده است. باتوجهبه اینکه ۹۰ درصد تجارت جهان از طریق دریا انجام میشود، ابعاد دریایی BRI احتمالا بیش از ابعاد زمینی آن نتیجه خواهد داشت. در این زمینه، ما هنوز در دنیای ماهان زندگی میکنیم و به این زودیها به دنیای مارکوپولو بازنمیگردیم. چنانکه در فصول ۶ تا ۸ توضیح داده خواهد شد، مسیر چین به دریا مورد مناقشه است. جاهطلبیهای زمینی و دریایی این کشور در آسیای جنوبی و جنوب شرقی بهموازات هم پیش میرود؛ یعنی همان جا که با رقابت سخت از جانب قدرتهای منطقهای مواجه است. استرالیا، ژاپن، هند و ایالات متحده همه در تلاشند تا گزینههایی برای سرمایهگذاری چین به دست دهند. بااینحال، چین اغلب بدترین دشمن خودش هم است. در جایی که واقعیتها روی زمین با موقعیت این کشور سازگار نیست، چین زمین را عوض کرده و [در همین راستا] جزایری مصنوعی در دریای چین جنوبی تاسیس کرده و آنها را با باند فرود هواپیما و موشک به حالت نظامی درآورده است. بیشتر کشورها خواستار سرمایهگذاری و تجارت چین هستند اما رفتار پرخاشگرانه آن را نگرانکننده میدانند. شرکای چین شاید کوچک باشند اما از هوش کمی برخوردار نیستند. بسیاری از همین کشورهای کوچک تجربه بیشتری از تعامل با قدرتهای بیرونی دارند تا چین که یکتنه وارد عمل شده است.
در جنوب شرقی آسیا، چین تلاش میکند ارتباطاتی جدید از شمال تا جنوب تشکیل دهد؛ در حالی که ژاپن در حال دفاع از ارتباطات خود در شرق و غرب آسیاست. کشورهای جنوب شرق آسیا رقابت را به «بوفه»ای برای سرمایهگذاری خود تبدیل کردهاند. هیچکس بهتر از نخستوزیر سابق مالزی، ماهاتیر محمد، به این بازی پی نبرد. او خواستار سرمایهگذاری ژاپنیها بود آن هم در زمانی که اول بار در دهه ۸۰ به قدرت رسید. ماهاتیر در جولای ۲۰۱۸ با تاکید بر گفتهای از مورخ یونانی توسیدید برای توصیف چالشهایی که چین ارائه میدهد، گفت: «قدرتمند آنچه را میخواهد به دست خواهد آورد و ضعیف آنچه را که آنها میخواهند تسلیم خواهد کرد.» اما ماهاتیر حیلهگر بود و توانایی بازی خود را کوچک جلوه میداد. در جنوب شرق آسیا، قدرتمند هزینه آنچه را میخواهد باید بدهد و ضعیف آنچه را میتواند از آنها خواهد گرفت. در جنوب آسیا، پرچمداری BRI ممکن است به بزرگترین آزمونش تبدیل شود. «شی» مُهر شخصی خود را پای کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) نشانده است، در آوریل ۲۰۱۵ به اسلامآباد سفر کرد تا «مشارکت همکاری استراتژیک برای تمام فصول» میان دو کشور را تحکیم و مجموعهای از توافقها را امضا کند. اما پس از امضای یک توافق افسانهای ۱۰۰ میلیارددلاری، CPEC از آسمان به زمین آمد و فقط بخشی کوچک از این توافق افسانهای را محقق کرد. به شکل خطرناکی، چین بر موفقیت شرطبندی میکند؛ در جایی که ایالات متحده و جامعه جهانی برای دههها شکستخوردهاند. اگر وامهای چینی سیگار بودند، بندر هامبانتوتا یک «شُش» سرطانی با برچسب هشدار بود. «ماهیندا راجاپاکسا» نخستوزیر جاهطلب سریلانکا که کورکورانه چین را دنبال میکرد، وامهای سنگینی از این کشور برای ساخت بندر مذکور و پروژههای دیگر گرفت تا نامی برای خود دستوپا کند اما گویی به کارش نیامد. پس از آنکه چین کنترل سهام مالکیت و اجاره ۹۹ساله بندر مذکور را گرفت، مقامهای آمریکایی، سریلانکا را بهعنوان نمونهای مطرح کردند تا خطرات «دیپلماسی بدهی» چین را گوشزد کنند. اما این انتقادها به چین اعتبار زیادی بخشید و اشراف این کشور بر کشورهای گیرنده وام را نشان داد؛ یعنی همان جا که بیشتر راهحلها در آنجا قرار دارد. ماجرای بندر هامبانتوتا - که در فصل ۸ روایت میشود - بیشتر آشفته مینماید تا استراتژیک و بیشتر شکسپیری است تا یک فیلم مهیج جاسوسی.