سه عاملی که مساله نژاد را در آمریکا پیچیده میکند؟
بسترسازی برای عدالت نژادی
بایدن و حزب دموکرات کاهش تبعیض نژادی در آمریکا را به عنوان یکی از اصول سازماندهی دولت خود قرار دادهاند؛ این اقدام بسیار بیپرده و سرراست به نظر میرسد ولی در واقع این طور نیست. بهرغم دستاوردهای قانونی و حقوقی که آفریقاییهای آمریکاییتبار از زمان عصر حقوق مدنی به دست آوردهاند، کاهش فقر نسبی و تفکیک سفید و سیاه در نیم قرن گذشته به سختی پیش رفته است. مواجهه با بیعدالتیهای پایدار نیازمند تفکر شفاف درباره دلایل ایجاد آن است. بیشتر اختلافات نژادی در زمانی روی میدهند که سه چیز با هم برخورد میکنند: روندهای اقتصادی خارج از مدار اخلاق و ارزشها، شوکهای پس از بردهداری و تبعیض، تعصب و نژادپرستی که امروز وجود دارد. دو مورد اول معمولا اصلیترین دلایل ایجاد نتایج بد برای آمریکاییهای آفریقاییتبار است ولی سومین مورد بیشترین توجه را به خود جلب میکند. نرخ مرگ و میر آمریکاییهای آفریقاییتبار در اثر ابتلا به کووید-۱۹ از سفیدپوستان یا آمریکاییهای آسیاییتبار بالاتر بوده است. دلایل این موضوع همچنان ناشناخته است، ولی بعید بهنظر میرسد این تقصیر متوجه دکترها، پرستاران و بیمهها باشد. در عوض به دلایلی که نژادپرستیهای گذشته و فقر امروز را شامل میشود، آمریکاییهای آفریقاییتبار به احتمال زیاد از شرایطی رنج میبرند که از قبل وجود داشته است؛ مجبور به کار خارج از خانهشان بودهاند و بیمه درمانی نداشتهاند. با وجودی که نژادپرستی در آمریکا نسبت به ۳۰ سال پیش کاهش یافته ولی هنوز مثل یک نفرین باقی مانده است. با این وجود از آنجا که نژادپرستی در ذهنهای متعصب ریشه دوانده، بیرون کشیدن آن ورای توانایی یک دولت است. اعتبار جدید مالیاتی برای کودکان دولت بایدن را در نظر بگیرید که به نظر میرسد فقر کودکان را تا ۴۰ درصد کاهش دهد؛ به دلیل فقر نامتناسب در میان آمریکاییهای آفریقایی تبار، این سیاست غیرنژادی باید تعداد کودکان فقیر سیاهپوست را به نصف کاهش دهد. با توجه به اینکه مشکل اختلافات نژادی است چرا به جای آن مستقیما آمریکاییهای آفریقاییتبار را هدف کمک قرار ندهیم؟ یک دلیل تجربی است؛ احتمال اینکه مردم از اقداماتی که خودشان از آن منتفع میشوند حمایت کنند، بیشتر است. اعتبار مالیاتی کودکان از حمایت گستردهای برخوردار است؛ اگر این برنامه تنها برای حمایت از یک گروه طراحی میشد، حمایت از آن کاهش مییافت. هر دولتی که اهداف سیاستهای خود را تنها بر آمریکاییها آفریقاییتبار قرار دهد، خیلی زود از قدرت کنار میرود. بالعکس، سیاستهایی که تمام نیازمندان آمریکایی را هدف کمکها قرار میدهند، محبوب و موثر هستند. از زمان تصویب «لایحه مراقبت از بیماران و مراقبت مقرون به صرفه» در سال ۲۰۱۰، سیونه ایالت آمریکا دسترسی به برنامه بیمه درمانی برای آمریکاییهای کمدرآمد را گسترش دادند. در نتیجه سهم آمریکاییهای آفریقاییتبار فاقد بیمه در طول یک دهه حدود ۴۰ درصد کاهش یافت. دولتی که میخواهد بیشتر هزینه کند میتواند اوراق کودک برای آمریکاییهای فقیر و کوپنهایی برای خارج شدن از مناطقی که فقر بیشتر در آنها متمرکز شده است، صادر کند. از سوی دیگر دولتی که تمایل کمتری به هزینه کردن دارد میتواند قوانین منطقه بندی را کاهش داده و آپارتمانسازی در نزدیکی مدارس خوب را تسهیل کند. هیچکدام از این سیاستها نژادی نیستند، ولی همه آنها اختلاف میان نتایج را تا حد زیادی کاهش میدهند. این سیاستهای وسیع تنها تجربی و کاربردی نیستند، اخلاقی نیز هستند؛ تبعیضهای نژادی در آمریکا به دلیل وحشت بردهداری و خشونت دوران بازسازی شدید هستند. آمریکاییهای آفریقاییتبار از حقوق قانونی رای دادن، ازدواج با هر کس که میخواهند و زندگی کردن در هر کجا که انتخاب کنند، تنها برای دورهای مشخص از عمر خود برخوردار بودهاند.
با وجود این، همه آمریکاییهای آفریقاییتبار نیازمند کمک نیستند؛ سطح متوسط به بالا یا رو به رشد سیاهپوستان آمریکا با وجود شرایط نامساعدی که با آن روبهرو هستند اغلب در بحثهای مربوط به نژاد در آمریکا نادیده گرفته میشوند. به علاوه، مردم غیرسیاهپوست نیز با بیعدالتی و شرایط نامساعد موروثی روبهرو هستند. چقدر بهتر است که سیاستهای دولت، فقر لاتینها، بومیان آمریکایی و آسیاییها را نیز کاهش دهد. آنچه در مورد فقر صادق است در مورد اصلاحات پلیس نیز صادق است. با تصحیح اصل قانونی «مصونیت واجد شرایط» که دفاع بزرگی در مقابل ماموران پلیسی که شهروندان را هدف قرار میدهند محسوب میشود، پیشرفتهای قابلتوجهی در سالهای گذشته صورت گرفته است. کشتار مردم غیرمسلح توسط پلیس اغلب به صورت یک مساله نژادی دیده میشود چراکه این افراد غالبا در میان آمریکاییهای آفریقاییتبار هستند. حتی قبل از کشته شدن جرج فلوید، کشته شدن مایکل براون در فرگوسن، فردیگری در بالتیمور، اریک گارنر در نیویورک و برونا تیلور در لوئیزویل، توجهات را به این سمت جلب کرد. با این حال ماموران پلیس بیش از آنچه باید آمریکاییها را میکشند. تفکیک آن دسته از تیراندازیهای پلیس که توجیهپذیر هستند از آنها که هیچگاه نباید اتفاق میافتادند باید به یک اولویت ملی تبدیل شود. یک رویکرد غیرنژادی همیشه هم موثر نیست؛ ایجاد سازمانها و شرکتهای متنوع که اغلب توسط اشخاص سفیدپوست اداره میشوند، نیاز به توجه بیشتر به نژاد در پروسه استخدام دارند. تا زمانی که دانشگاههای برجسته و مهم قدمهای مثبتی برندارند، نیروهای جذب شده نماینده کل کشور نخواهند بود ولی در صورت عملی بودن، رویکردهای غیرنژادی به احتمال زیاد به آمریکا و بهخصوص به شهروندان آفریقاییتبار آن نیز کمک خواهند کرد.
یکسال پس از وقوع یک بیعدالتی وحشتناک، آمریکا نه تنها با گذشته خود بلکه با آینده نیز روبهرو شده است. در ۵۰ سال آینده آمریکا اولین کشور بزرگ و ثروتمندی خواهد بود که هیچ گروه نژادی، قومی یا فرقه مذهبی در آن در اکثریت نخواهد بود. هر اندازه سیاستمداران از ترسهای قومی برخی از رایدهندگان سوءاستفاده کنند، این گذار آشفتهتر خواهد بود. اشتیاق جمهوریخواهان برای بازنویسی قوانین رایدادن در ایالتهایی چون آریزونا و جورجیا نشان میدهد چگونه دموکراسی میتواند آسیب ببیند. با این حال آمریکا این شانس را دارد تا به نمونهای برای سایر کشورها بدل شود. در صورتی که سیاستها مانند جنگ میان منافع بین گروههایی که مردم در آنها زاده شدهاند و نمیتوانند از آن خارج شوند، پایهگذاری نشوند، احتمالا اینگذار نرم خواهد بود. در عوض این کشور در حالی که به تمام آمریکاییها کمک میکند تا بیعدالتیها را پشت سر بگذارند، میتواند علت مشترکی برای کاهش اختلافات نژادی ایجاد کند؛ هدف باید این باشد.