اکونومیست با اشاره به ابعاد شدید رنج و عذاب پاندمی کرونا و بی‌عدالتی‌ها و خطراتی که از خود برجا گذاشت، نوشت همه اینها به آن معناست که از این سال به‌عنوان سالی یاد خواهد شد که در آن همه‌چیز دستخوش دگرگونی شده است. بسیاری از کودکان به واسطه این ویروس از درس‌هایشان جا ماندند و بسیاری با معضل گرسنگی دست و پنجه نرم کردند. برخی افراد از هر سنی مجبور شدند با مشکل تنهایی یا خشونت خانگی مواجه شوند.

تبعیض نژادی هم بر این رنج‌ها افزود. آمار نشان داد احتمال اینکه یک آمریکایی ۴۰ ساله با تبار اسپانیایی بر اثر ابتلا به کووید-۱۹ جان خود را از دست دهد ۱۲ برابر بیشتر از احتمال مرگ یک آمریکایی سفید پوست با همان سن است. علاوه‌بر این مطالعات نشان داد که حدود ۶۰ درصد از افراد با درآمد بیش از ۱۰۰ هزار دلار در سال می‌توانند کارهایشان را از خانه انجام دهند اما تنها ۱۰ درصد از مشاغل با درآمد کمتر از ۴۰ هزار دلار در سال چنین امکانی را دارند. سازمان ملل متحد اعلام کرده است که این پاندمی می‌تواند بیش از ۲۰۰ میلیون نفر را به ورطه فقر شدید بکشاند.   

البته ویروس کرونا نه تنها نیاز به تغییر را آشکار ساخت، بلکه باعث گامی به جلو در این راستا شد. کووید-۱۹ به‌عنوان موتوری برای ابداعات، ارزش علم و شیوه آن در پایه‌ریزی حقایق را به اثبات رساند و همچنین ارتباط بین شهروندان و حکومت را از نو طرح‌ریزی کرد. این پاندمی گواهی است بر اینکه تغییر امکان‌پذیر است حتی در صنایع محافظه‌کاری همچون صنعت مربوط به مراقبت‌های بهداشت و درمان. نوآوری به مدد وجود سرمایه ارزان و فناوری نوین، از جمله هوش مصنوعی و شاید محاسبات کوآنتومی، صنعتی را در پی صنعتی دیگر می‌پیماید.  ویروس کرونا همچنین نکته‌ای باارزش را در مورد شیوه درست مواجهه دانشمندان با علم آشکار ساخت. کافی است دقت کنید که چگونه دانشمندان چینی طی تنها چند هفته به ساختار ژنوم ویروس سارس-کوو-۲ دست یافتند و آن را با جهان به اشتراک گذاشتند.

واکسن‌های جدیدی که به‌دست آمده‌اند تنها یک ایستگاه از مسیر پیشرفت با سرعت نوری است که منشأ ویروس، مبتلایان بالقوه، چگونگی قربانی‌گرفتن آن و درمان آن را روشن می‌سازد. این تصویری شایان توجه از دستاوردی است که علم می‌تواند داشته باشد. علاوه‌بر همه اینها پاندمی منجر به شکوفایی دولت‌های مبتکر شد. آن دسته از دولت‌هایی که توان مالی‌اش را دارند و حتی برخی همچون برزیل که استطاعتش را ندارند، توانستند نابرابری را از طریق هزینه بیش از ۱۰ تریلیون دلاری برای کووید-۱۹ تا ۳ برابر بیشتر از دوران بحران مالی از بین ببرند. این می‌تواند به شدت بر انتظارات شهروندان از آنچه دولت‌ها می‌توانند برایشان انجام دهند، تاثیرگذار باشد.

بسیاری از افراد در دوران قرنطینه کووید پیش خود این پرسش را مطرح کردند که چه چیزی در زندگی از همه مهم‌تر است. دولت‌ها باید این موضوع را الهام بخش خود کنند و بر سیاست‌هایی تمرکز کنند که ارتقا‌دهنده شأن انسانی، اتکا ‌به نفس و غرور مدنی مردم باشد. آنها باید قالب‌ریزی دوباره رفاه و آموزش را محور قدرت خود قرار دهند تا مرزهایی نو را به روی شهروندان خود بگشایند. این امکان وجود دارد که نتیجه‌ای خوب از بلایای این سال طاعون‌زده برون آید. نتیجه‌ای که باید یک قرارداد اجتماعی درخور و شایسته را برای قرن ۲۱ به بار بنشاند.