بخش صد و هفتم
تراژدی اجتنابناپذیر: کیسینجر و جهان او
فصل چهارم/ هانس مورگنتا
وقتی عالم سیاسی یهودی-آلمانی یعنی هانس مورگنتا در سال ۱۹۸۰ در سن ۷۶ سالگی درگذشت، هنری کیسینجر یک یادداشت احترامآمیز و تحسینکننده در مورد او نگاشت. آنها از اوایل دهه ۱۹۵۰ یکدیگر را میشناختند یعنی زمانی که وارد یک رابطه مادامالعمر شدند که اغلب نزدیک - و گاهی پرتنش - بود اما هرگز از احترام نسبت به هم دریغ نکردند. طی سالهای جنگ ویتنام، زمانی که کیسینجر در دولت بود و سیاستهایی را تدوین و اجرا میکرد و مورگنتا منتقد آکادمیک برجسته آن سیاستها بود - شاید او بینظیرترین مخالف باشد یا قطعا یکی از تاثیرگذارترینِ آنها - ارتباط این دو قطع شد. این تعجبآور نیست. هر دو مطمئن، مغرور، ترشرو و گاهی مظنون و اندکی هم متوهم بودند، و به میزانی از احترام به هوش آشکار خودشان و نیز استدلالهای دلکش و برنده خود با همقطارانشان عادت کرده بودند. هیچ یک احمقها را مسرورانه تحمل نمیکردند. مخالفت میان آنها برای هر دو باید دردناک باشد. آنچه تعجبآور است این است که این مخالفتها هرگز موجب به جوش آوردن خشم آنها نشد اما روابطشان را پایان داد که پس از اینکه کیسینجر به زندگی خصوصی بازگشت، میزانی از صمیمیت اولیه احیا شد. کیسینجر نوشت: «ما تقریبا فرضیات مشترکی داشتیم.» احتمالا اغراق نخواهد بود بگوییم که هیچ اندیشمندی نزد کیسینجر وجود نداشت که به اندازه مورگنتا قابل احترام باشد. مورگنتا هم کیسینجر را یکی از بهترین وزرای خارجه در تاریخ آمریکا میدانست. او به یک همکار گفت که به - لحاظ عاطفی - احساس برادری با کیسینجر میکند. یادآوری دهه ۱۹۸۰ از سوی کیسینجر بسیار شخصی بود. اگرچه مورگنتا بهعنوان یک تحلیلگر دقیق و حتی خونسرد روابط بینالملل شهرت یافته بود و به خاطر عدممراعات اصول اخلاقی - اگر نگوییم غیراخلاقی بودن - مورد تقبیح بود اما مردی که کیسینجر میشناخت مردی خوشاخلاق، آقا، معتدل، بسیار خجالتی و دارای حس شوخطبعی بود. کیسینجر او را «مرد دوست داشتنی» و یک «انسان نجیب» مینامید. کیسینجر میگفت، منتقدانش که فقط یک «آلمانیِ» وقف قدرت را دیده بودند، او را درک نمیکردند. با این حال، با هر اختلافی که منتقدان با او داشتند، اما نمیتوانستند آموزههای او را نادیده بگیرند. او به تعبیر کیسینجر، یکی از اندیشمندان نادری بود که ایدههایش آنقدر بر مباحث مدرن اثر گذاشته بود که بسیاری در سالهای پس از درگذشت او، چارچوب فکری مورگنتا برای امور بینالمللی را حتی بدون درک و تشخیص آن، پذیرفته و بهکار بستند. به گفته کیسینجر، اساتید روابط بینالملل باید با اندیشههای مورگنتا شروع کنند. هر کسی که عبارت «منافع ملی» را بهعنوان ابزاری تحلیلی بهکار میگیرد، احتمالا - دانسته یا ندانسته - شاگرد هانس مورگنتاست.