چین میتواند از پس آمریکا برآید؟
«شینومیکس» را دستکم نگیرید
اما از سوی دیگر منعکسکننده فرضیهای است که شاکله رفتار دولت ترامپ در برابر چین را از همان آغاز جنگ تجاری شکل داده است: این رویکرد به ثمر خواهد نشست چون کاپیتالیسم به ظاهر قدرتمند دولتی چین ضعیفتر از آن چیزی است که نشان میدهد. منطق این فرضیه ساده است. بله، چین به رشد خوبی دست یافته است اما تنها با تکیه بر فرمول بیثبات بدهیها، یارانهها، پارتیبازی و دزدی مالکیت معنوی. اگر به اندازه کافی به آن فشار وارد آید، کمر اقتصاد آن خم میشود و رهبرانش ناگزیر خواهند شد امتیاز دهند و سرانجام سیستم دولتمحور خود را لیبرالسازی کنند. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در این باره گفته بود: «ملتهای آزادیخواه جهان باید چین را وادار به تغییر کنند.» واقعیت اما این است که این فرضیه گر چه ساده است اما اشتباه است. اقتصاد چین کمتر از آنچه انتظار میرفت از فشارهای تعرفهای آسیب دید و در برابر پاندمی کووید-۱۹ هم بسیار مقاومتر از آمریکا بود. صندوق بینالمللی پول برای اقتصاد چین در سال ۲۰۲۰ رشد یک درصدی پیشبینی کرده است؛ درحالیکه بر این اساس اقتصاد آمریکا ۸ درصد کوچک خواهد شد. در سال جاری شنزن بهترین عملکرد را در بین بورسهای عمده جهان دارد نه نیویورک. علاوه بر این، رهبر چین در حال خلق دوباره کاپیتالیسم دولتی برای دهه ۲۰۲۰ است. کارخانههای فولاد منتشرکننده دود غلیظ و محدودیتهای تجاری را فراموش کنید. شی در مدل جدید اقتصاد خود که به شینومیکس معروف شده، این موضوع را در دستور کار قرار داده است که عملکرد بازارها و ابداعات در چارچوب مرزها و بر اساس نظارت حزب کمونیست بهبود یابد. گرچه این اقتصادی بر اساس نظریات میلتون فریدمن نیست، اما این تلفیق بیباکانه حکومت مستبد با تکنولوژی و پویایی میتواند برای سالیان سال منجر به رشد اقتصادی شود. دستکم گرفتن اقتصاد چین پدیده جدیدی نیست. از سال ۱۹۹۵ تاکنون سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان با احتساب قیمت بازاری از ۲ درصد به ۱۶ درصد افزایش یافته است و همه اینها در شرایطی بود که غرب نسبت به این اقتصاد ابراز بدبینی میکرد. چین به این دلیل در برابر بدبینیها تاب آورد که کاپیتالیسم دولتی خود را با تغییر شکل منطبق ساخت. بهعنوان مثال، بیست سال پیش تمرکز بر تجارت بود اما حالا تجارت تنها ۱۷ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد. در دهه ۲۰۱۰ مقامات به شرکتهای تکنولوژی همچون علیبابا و تنسنت فضای کافی دادند تا به غولهای بزرگی تبدیل شوند. در مورد تنسنت به آن اجازه دادند تا یک اپلیکیشن پیامرسان بهنام وی چت را ایجاد کند که آن هم ابزاری است برای کنترلهای حزب کمونیست.
حالا در فاز بعدی شینومیکس شی قصد دارد که نظم و پویایی را در برابر تهدیدها افزایش دهد. دلیلش هم دلیل خوبی است. از سال ۲۰۰۸ تاکنون بدهی بخشهای دولتی و خصوصی چین تقریبا به ۳۰۰ درصد از تولید ناخالص داخلی این اقتصاد رسیده است. شی درصدد است در اقتصاد کشورش به خودکفایی در حوزه تکنولوژیهای کلیدی از جمله نیمههادیها و باتریها دست یابد. واقعیت این است که شینومیکس در کوتاهمدت عملکرد خوبی از خود نشان داده است. انباشت بدهیها پیش از پاندمی کووید-۱۹ کندتر شد و دو شوک جنگ تجاری و پاندمی نتوانست منجر به بحران مالی این کشور شود. در مواجهه با چنین اقتصادی، غرب باید ظرفیتهای دیپلماتیک خود را افزایش دهد و قوانین جدید و باثباتی وضع کند تا در برخی از زمینهها با چین وارد همکاری شود. از جمله این حوزهها میتوان به مبارزه با تغییرات جوی و پاندمیها اشاره کرد و تجارت باید در کنار حمایت بیشتر از حقوق بشر و امنیت داخلی تداوم یابد. قدرت اقتصاد دولتی ۱۴ تریلیون دلاری چین را نمیتوان نادیده انگاشت و حالا زمان آن فرا رسیده است که این توهم کنار گذاشته شود.