عبور لبنان از طایفهگری
جنبش کنونی مردم لبنان را باید جنبشی متکی بر شبکههای مجازی برای تغییر کردار و رفتارهایی با حذف منـــافع رانتخواران حکومتی از هر حزب و طایفه و مذهبی بر بستر یک کابینه سکولار عاری از زد و بند برای حفظ قدرت برشمرد. گویا جنبش، با این شیوه اعتراض و ترکیب و بدون صفبندیهای متداول موجود در ترکیب اجتماعی لبنان، طی نزدیک به یک قرن بهویژه از سال ۱۹۴۳ تاکنون، میخواهد بگوید دیگر حاضر نیست بنای ساختمان زندگی سیاسی و اجتماعیاش را روی گسلهای دیرینه زلزلهخیز طایفهای، قومی، حزبی و مذهبی بگذارد و این پیامی برای کسب هویتی جدید از سوی این مردم است. از سوی دیگر، این جنبش را نمیتوان با جنبشهای بهار عربی که محور اصلی آن مقابله با حکومتهای اقتدارگرا و با هدف گذار کمهزینه به سوی دموکراسی بود، مقایسه کرد، اما شباهتها و ویژگیهای همسانی با جنبشهای عربی دارد که از چارچوب نظریه تسری یا تاثیرگذاری جنبشهای منطقه قابل تبیین است. در پایان باید گفت لبنان بالاترین درآمد سرانه غیرنفتی را در جهان عرب دارد. لبنان قبل از جنگ داخلی ۱۹۷۵ یکی از مرفهترین کشورهای منطقه و دارای قویترین و معتبرترین دانشگاهها و نیروی کار ماهر و تحصیلکرده و متخصصانی بنام بود. این کشور درآمدی هنگفت از گردشگری داشت و از درآمد سرانه قابلتوجهی برخوردار بود و «عروس خاورمیانه» نامیده میشد اما طی ۱۵ سال جنگ داخلی، ضعیف و فرسوده و با اقتصادی ناتوان و بدهکار مواجه شد که ترکشهای آن بیکاری جوانان و نهایتا شرایط اعتراضی کنونی را بهدنبال داشت.
ارسال نظر