ریشههای نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه
در بطن و اساس پدیده شناسایی، قضاوتهایی در مورد ارزش ذاتی انسانهای دیگر یا در مورد هنجارها، باورها و قواعدی وجود دارد که انسانها خلق میکنند. شناسایی اجباری معنیدار نیست؛ تحسین یک فرد آزاد به مراتب رضایت بخشتر از اطاعت و کرنش یک برده است. رهبری سیاسی در ابتدا به این دلیل رخ مینماید که اعضای یک جامعه فرد خاصی که دلاوری و شجاعت فیزیکی زیاد، خردورزی یا توانایی حلوفصل منصفانه اختلافات را از خود بروز میدهد، تحسین کنند. اگر سیاست مبارزه بر سر رهبری باشد، پس داستان دنبالهروی و میل تودههای عظیم انسانی به اعطای جایگاه بالاتر از خودشان به رهبران و منقاد ساختن خودشان در برابر آنها هم پیش میآید. در یک جامعه یکپارچه و بنابراین موافق، این تبعیت داوطلبانه و براساس باور به حق حاکمیت رهبراست. با توسعه نظامهای سیاسی، شناسایی از افراد به نهادها انتقال مییابد؛ یعنی به قواعد یا الگوهای رفتاری که طی زمان استمرار یافتهاند مانند پادشاهی بریتانیا یا قانوناساسی آمریکا. اما در هر مورد، نظم سیاسی مبتنی است بر «مشروعیت» و «اقتدار»ی که از سلطه مشروع بر میخیزد.
مشروعیت به این معناست که مردمی که جامعه را تشکیل میدهند، عدالت بنیادین نظام را در مجموع به رسمیت شناخته و مایل به اطاعت از قواعد آن هستند. در جوامع معاصر، ما اعتقاد داریم که مشروعیت با انتخابات دموکراتیک و احترام به قانون داده میشود، اما دموکراسی به ندرت شکلی از حکومت بوده که به لحاظ تاریخی مشروع شناخته شده باشد. قدرت سیاسی در نهایت امر مبتنی است بر انسجام اجتماعی. انسجام ممکن است از دل محاسبات ناشی از نفع شخصی [self-interest] بیرون آید اما نفع شخصی ساده آنقدر کافی نیست که الهام بخش پیروان برای فداکاری و مردن در راه اجتماعشان باشد. قدرت سیاسی نه فقط محصول منابع و تعداد شهروندانی است که یک جامعه میتواند به آنها فرمان دهد، بلکه براساس آن مشروعیت رهبران و نهادها به رسمیت شناخته میشود.
مبانی توسعه سیاسی
اکنون ما تمام اجزا و خشتهای طبیعی ساختمانی را که با آن میتوانیم نظریه توسعه سیاسیمان را بسازیم در اختیار داریم. انسانها موجوداتی منطقی و «خودنفع» هستند و چنانکه اقتصاددانان میگویند، میآموزند که از «خودنفعی» خالص به همکاری بپردازند. اما فراتر از این، سرشت انسانی مسیرهای ساختارمند[structured paths] مشخصی به سوی جامعه پذیری بهدست میدهد که به سیاست انسانی خصلت یا شخصیت [character] مشخصی میدهد. این مسیرها عبارتند از:
* تناسب فراگیر [Inclusive fitness ]، انتخاب خویشاوندمحور و نوعدوستی متقابل، حالتهای پیش فرض جامعهپذیری است. تمام انسانها به سوی طرفداری از خویشان و دوستانی کشیده میشوند که با آنها تبادل لطف و مهر کردهاند مگر اینکه انگیزه قدرتمندی برای انجام خلاف آن داشته باشند.
* انسانها از ظرفیت انتزاع و تئوری برخوردارند که مدلهای ذهنی و گرایش بیشتر به علتسازی بر مبنای نیروهای نامرئی یا متعالی را تولید میکند. این مبنای باور مذهبی است که به منزله منبع اساسی انسجام اجتماعی عمل میکند.
* انسانها همچنین میل بهدنباله روی از هنجاری دارند که ریشه در عواطف دارد تا عقل و در نتیجه، گرایش به سرمایهگذاری روی مدلهای ذهنی و قواعدی دارند که با ارزشی ذاتی از آنها نشأت میگیرد.
* انسانها مشتاق شناسایی بیناذهنی [intersubjective recognition]هستند، خواه این شناسایی، شناسایی ارزش خودشان باشد یا شناسایی ارزش خدایان، قوانین، سنتها و روشهای زندگی. وقتی شناسایی صورت گیرد به مبنای مشروعیت تبدیل میشود و مشروعیت هم اعمال اقتدار سیاسی را مجاز میسازد.
این خصوصیات طبیعی پایه و اساسی برای تکامل و تحول اشکال بسیار پیچیده سازماندهی اجتماعی است. تناسب فراگیر و نوع دوستی متقابل منحصر به انسان نیست بلکه در میان بسیاری از گونههای حیوانی مشترک است و اینها اَشکال همکاری آشکار در میان گروههای کوچکی (عمدتا) از خویشاوندی ژنتیکی را توضیح میدهند. سازمان سیاسی بشری، در مراحل اولیهاش، به جامعه ساده شبانی میماند که در پستانداران نخستین برتر مانند شامپانزهها مشاهده میشود. این ممکن است به منزله شکلی پیشفرض از سازماندهی اجتماعی تلقی شود. میل به حمایت از خانواده و دوستان میتواند با قواعد و انگیزههای جدیدی نادیده گرفته شود که- برای مثال- بهکارگیری فردی واجد شرایط بهجای یک عضو خانواده را الزامی میسازد. اما نهادهای سطح بالاتر به یک معنا کاملا غیرطبیعی هستند و وقتی از هم گسسته شوند، انسانها به شکل اولیهتر جامعهپذیری باز میگردند. این مبنایی است برای آنچه من آن را «ویژه پروری» نامیدهام.
ظرفیت انسانی برای نظریهپردازی انتزاعی [abstract theorizing] به سرعت موجب ایجاد مجموعهای از قواعد جدید برای چیره شدن بر محیط و تنظیم رفتار اجتماعی خواهد شد که فراتر از هر آن چیزی میرود که در میان شامپانزهها وجود دارد. بهطور اخص، باورهای مربوط به ارواح و اجداد درگذشته، خدایان و دیگر نیروهای نامرئی قواعد جدید و انگیزههای قدرتمندی برای دنبال کردن آنها خلق میکند.
ارسال نظر