شبنم نعمتزاده: آنطور که شاکیان میگویند "وحشتناک" نیستم
شبنم نعمتزاده در ادامه دفاعیات خود اظهار کرد: از سال ۸۸ با ۵۰ میلیون تومان سرمایه کار خود را شروع کردم؛ ١٨ سال در حوزه دارو کارآفرین بودم و با اداره دارو با سربلندی کار کردم و یک سال اول نمیدانستم با بدهیها چه کنم؛ همان موقع بسیاری از مشاوران مالی گفتند با اعلام ورشکستگی، پخش را تعطیل کنید اما از خداوند خواستم در پرداخت بدهیها کمک کند چون نمی خواستم از خودم بدهی میراث به جابگذارم.
وی ادامه داد: اتفاقات و خلافهای بسیاری در شرکت رسا رخ داده است که من بیخبر بودم و خانم دروازه که مسئول دفتر آقای لشگریپور بود و ایشان باید بیشتر در مورد او توضیح دهد، اجازه نمی داد من آقای لشگری پور را ببینم.
این متهم اضافه کرد: در مورد تامینکنندگان بارها از ایشان عذرخواهی کردم؛ من اخلال را خیلی قبول ندارم زیرا در قبال گردش مالی داروی کشور شاید گردش کار ما کمتر از یک درصد بوده است.
وی اظهار کرد: سال ٩٧ سنگینترین سال دارو بود و شرکتهای پخش غیر از توسعه دارویی رسا نیز دچار مشکلاتی شدند که موجب شد شرکتهای تامین کننده هم مشکلاتی داشته باشند.
متهم نعمتزاده درباره خرید ملک لواسان گفت: اگر منظور ملک شخصی در لواسان است، این ملک در رهن بانک ملت است و برای کار خریداری شد؛ به بنیاد برکت گفتم ملک را جای طلب بردارید؛ هدفم پس دادن بدهیها است.
وی با بیان اینکه من اعداد و ارقام را در دادگاه قبول نکردم فقط اعلام کردم، افزود: نه ورشکستگی اعلام کردم و نه اعداد و ارقام را رد میکنم اما جالب است که برخی بدهیها را تا چهار برابر اعلام کردهاند.
متهم نعمتزاده ادامه داد: سال گذشته برای پرداخت بدهیها یک سرمایه گذار خارجی دو بار به تهران آمد اما من بازداشت بودم و اجازه ندادند که با او ملاقات کنم؛ قرار بود این سرمایهگذار ۲۰۰ میلیارد به من پول بدهد هرچند همچنان در حال مذاکره هستم.
وی اضافه کرد: سعی کردم خیلی زودتر این مشکلات را حل کنم اما حاشیههای این پرونده بدهی تجاری اجازه نداد؛ من مالباخته هستم و سیستم شرکت من باید به من پاسخگو باشد.
متهم نعمتزاده گفت: چهار دختر هستیم و من فرزند اول خانواده هستم؛ مادرم فرهنگی است و پدرم هیچ دخالتی در کار، تحصیل و زندگی من نداشته است و اگر کسی دخالت کرده من در زندگی وی بودم.
وی ادامه داد: پدرم در دفتر کار من که در طبقه بالای منزل ایشان بود برای برخی پروژههای تولید مواد پتروشیمی استفاده میکرد و حقوق کارکنان را از هزینهای که من برای اجاره پرداخت میکردم، می پرداخت. هرچند پدرم بعد از انقلاب صنعت پتروشیمی را متحول کرد و نقش بهسزایی در راهاندازی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر و عسلویه داشت اما هیچ انتفاع و سهامی ندارد.
وی اضافه کرد: دلیل بسیاری از این حواشی این است که فکر میکنند چیزهایی وجود دارد که ما از پرداخت بدهیها دریغ میکنیم؛ از نظر خانوادگی داراییهای ما مشخص است و پدرم بعد از انقلاب چیزی به دست نیاورد که از دست داد.
متهم نعمتزاده گفت: خانواده پدرم صنعتگر بودند ولی خودشان را وقف کار دولتی کردند؛ من نمیتوانم خیلی چیزها را بگویم و مردم باور نمیکنند. من یک خانم کارآفرین هستم و اصلا به این موجود وحشتناک که شاکیان اشاره کردند و در کیفرخواست آمده است، شباهتی ندارم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر