بخش سی و نهم
محرمانههای کرهشمالی
شخص «جانگسونگتائک» هم در حرفه خود یکی از همین دست مربیها بود. ارشاد نظامی بهطور رسمی از دفتر سیاسی همگانی انجام میگیرد که کمیسرهایی دارد که بهعنوان سروان یا سرگرد در تمام واحدهای نظامی در کشور خدمت میکنند. این کمیسرها میتوانند ژنرالها را نادیده بگیرند و کنارشان بزنند. با این حال، ژنرالها هم از حق دادخواست برخوردارند. احتمالا تنها کاری که OGD برای آن ساخته نشده یا در زمره دستور کارهایش تعریف نشده همان ترسیم خطمشیها و سیاستهاست.
بخشی از نقش «ریجیگانگ» شامل اداره بخش پنجم کادرهاست که مسوول kippeumjo است؛ یعنی «جوخه عیش» [pleasure squad] متشکل از زنان رقصنده و آوازهخوان. «ری» بهدلیل پست رسمیای که دارد بر پروندههای مخفی OGD هم اشراف دارد. با این حال، وی در سال ۲۰۱۰ در یک حادثه رانندگی درگذشت. تئوریهای متناقضی در مورد نحوه وقوع این تصادف وجود دارد: از آنجا که عصر روز تصادف، حسابی نوشیدنیهای الکلی مصرف کرده بود ممکن است حین رانندگی کنترل خود را از دست داده باشد؛ از سوی دیگر، روایتی دیگر میگوید ترافیک در پیونگیانگ بسیار سبک است. بنابراین، از تصادفات رانندگی اغلب برای سر به نیست کردن دشمنان قدرتمند استفاده میشود.
جانگسونگتائک
آنها که معتقدند مرگ «ری» هدفمند بود میگویند که «جانگسونگتائک» انگیزه برای دخیل شدن در این مرگ داشت. به گفته چندین منبع، «جانگ» و «ری» - یا «جانگ» و هستههای اصلی OGD که «ری» هم جزوشان بود- درگیر یک رقابت دیرپا بودند. این رقابت اغلب از طریق حذف کسانی که حضورشان به موضع OGD کمک میکرد ابراز میشد. مانند «ریوکیونگ» [Ryu Kyong]، معاون رئیس دایره امنیت دولتی (:State Security Department سازمانی که بیتردید در مدار اقتدار OGD قرار دارد). «ریو» در سال ۲۰۱۰ درحال کسب قدرت و اعتبار و درحال یافتن وجههای نزد افسران اعم از سرهنگان و بالاتر از آنها بود. «جانگ» ظاهرا با مشاهده ارتقای او، وی را به منزله تهدیدی نوظهور میدید و کیمجونگایل در اوایل سال ۲۰۱۱ با اعدام او موافقت کرد. رقابت «جانگ» با روسای OGD و مرتبطینشان تا حدودی بهخاطر این حقیقت بود که «جانگ» تنها کانون چشمگیر قدرت در کرهشمالی خارج از دایره خاندان کیم یا OGD بود. این قدرت از «مفید بودن» او برای کیمجونگایل برمیخیزد زیرا این قدرت «جانگ» بود که باعث شد وی پول کلانی به جیب رهبر کره سرازیر کند؛ قدرتی که باعث محبوبیت فردی «جانگ» بود و باعث شده بود دیگران از وی حساب ببرند و قدرتی که از ازدواج با «کیم کیونگ هویی» نشأت میگرفت که به دلیل رابطه خونیای که با رهبران کره داشت غیرقابل دسترس مینمود. حتی کیمجونگایل بهعنوان گرداننده و متصدیای زیرک «جانگ» را تشویق میکرد که OGD را متوازن سازد و به او اجازه داد که گاهی شاخ و برگها را با تسویه و حذف هرس کند مانند مورد «ریو کیونگ». کیمجونگایل قبلا «جانگ»- بهعنوان رهبر وزارتخانه امنیت خلق [Ministry of People’s Security]- را ترغیب کرده بود تا اعضایی از دایره امنیت دولتی را در اواخر دهه ۹۰ به منظور کاهش برتری OGD بر سیستمهای نظارتی و جاسوسی تسویه کند.
او حتی بخشی را در OGD تاسیس کرد به نام «دایره اداری» [Administration Department] و اداره آن را در سال ۲۰۰۷ به «جانگ» واگذار کرد. تردیدی نبود که این کار انزجار زیادی ایجاد کرد. اما کیمجونگایل گاهی لازم میدید که زهرچشمی از «جانگ» بگیرد و او را از کاخ قدرت به زیر آورد. بنابراین، در سال ۲۰۰۴ «ریجیگانگ» (قبل از عزل وی در سال ۲۰۰۶) را برانگیخت تا «جانگ» را تسویه و از شر او خلاص شود. وقتی در مورد نظام رهبری در کرهشمالی تامل میکنیم باید ملک و املاک، رقابتهای فردی و ضرورت متوازنسازی آنها ورای نگرانیهایی مانند «ایدئولوژی» را و اینکه آیا فرد A یک تندرو است و فرد B یک «اصلاحطلب» در نظر بگیریم. تسویه و اعدام جانگ در دسامبر ۲۰۱۳ – در صورتی که در متن فرقهگرایی دیرپا ادراک شود- ناگهان معنی مییابد. بنابراین، از سقوط جانگسونگتائک چه باید فهمید؟ چیزی را با قطعیت نمیتوان گفت: اینکه آیا کودتای OGD بود، یا تصمیمی از سوی کیمجونگایل یا ترکیبی از هر دو. اما تا کنون نه تنها OGD بیشترین بهره را از آن برده است بلکه جانگ از نظر ربودن فرصتهای اقتصادی که برای کرهشمالی پیش میآمد «بیش از حد حریص» تصور میشد. بنابراین، مردان قدرتمندی وجود داشتند که طبیعتا از این روند انزجار داشتند. او همچنین کنترل «دومین کمیته اقتصادی» را هم به عهده گرفت؛ نهادی که فعالیتهای تجاری- تسلیحاتی آنسوی دریاهای کرهشمالی و سایت آزمایش هستهای «کیلجو» [Kilju] را اداره میکرد. اگر «جانگ» نفوذ فراتر از تصوری بر برنامه هستهای و تجاری کرهشمالی داشت، این میتوانست برای «کیمجونگاون» و OGD خطرناک باشد. این علاوه بر انحصار فرصتهای تجاری و اقتصادی در دست «جانگ»، میتوانست آن قدر کافی باشد که ائتلافی از نخبگانی که خواهان سر به نیست کردن او باشند را تشکیل دهد. حتی این احتمال هم وجود دارد که «جانگ» در کنار «فرقهگرایی»ای که در بیانیههای عمومی کرهشمالی در مورد حذف او وجود دارد درحال توطئهچینی برای کودتا (یا لااقل، کودتایی بر ضد OGD) هم بود. این میتوانست انگیزه کافی به «کیمجونگاون»، معاون رئیس OGD [همان طور که گفته شد این سازمان بعد از مرگ کیمجونگایل و به پاس احترام به او دیگر رئیس ندارد. حتی کیمجونگاون نیز سمت «معاون رئیس» را دارد و روسای بخشها همگی معاونین «اون» هستند]- و دیگر چهرههای قدرتمند برای متحد کردن و پاسخ بیرحمانه را بدهد [این حقیقت که جانگسونگتائک و تمام خویشان خونی و نزدیکش اعدام شدند میتواند مدافع این ادعا باشد که او باید کاری خارقالعاده برای تهدید نظم موجود انجام داده باشد؛ معمولا آنهایی که تسویه میشوند در حبس خانگی قرار میگیرند و به حومه شهرها یا نقاط دورافتاده فرستاده میشوند. اما این خشونت شوکهکنندهای که در مورد جانگ و خانوادهاش بهکار گرفته شد شاید بازتاب ترس رقبایش باشد: شاید آنها میخواستند تمام رد او را از میان بردارند و اطمینان یابند که هیچکس از خانواده او باقی نمانده تا بعدها دست به انتقام بزند. آنها که کشته شدند شامل کودکان هم بودند].
ارسال نظر