نگاه دیگران (بخش چهارم)
محرمانههای کرهشمالی
این زندگی اقتصادی دوگانه که از یک ضرورت تراژیک زاده شد، طرحی است که امروز تاثیری چشمگیر بر زندگی تودههای مردم داشته و وضعیتشان را قابل تحملتر کرده است. افزون بر این، قحطی موجب شد که زنان کرهشمالی هم توانمندتر شوند و به چیزی بیش از زن خانهدار تبدیل شوند. بسیاری از آنها به نانآوران واقعی خانوادههایشان تبدیل شدند. بیشتر همین زنان هستند که دکههای چنین بازارهایی را اداره میکنند، غذا میفروشند، در صادرات- واردات در مقیاس کوچک فعالند یا خانه را به زوجهای جوان اجاره میدهند. در عوض، تمام این مسائل تاثیری چشمگیر بر نقش زنان در جامعه و حتی بر نرخ طلاق بر جا گذاشته است. بهطور سنتی، شمال کره «مرد برتر پندار»تر [macho] از جنوب این کشور بوده و حتی پس از ورود کمونیسم به کرهشمالی نیز (که به لحاظ نظری قرار بود برابری جنسیتی را دنبال کند) یک زن کرهشمالی (در نقش دختر، همسر یا مادر) چونان مردان رخ مینمود. امروز این زن از قدرت مستقلی برخوردار است. در گذشته، برای زنان به ندرت اتفاق میافتاد که از banmal - شکلی غیررسمی از گویش در زبان کرهای- در برابر مردان استفاده کنند هرچند مردان از این سبک زبانی هنگامی که با یک زن صحبت میکنند استفاده مینمایند؛ اما این عرف هم اکنون درحال تضعیف است.
وون (و یوآن) به مثابه ارزهایی برای خرید و فروش
دولت کرهشمالی رابطهای پیچیده و دشوار با این نظم اقتصادی جدید دارد. قلع و قمع سرمایهداری در کرهشمالی بهشدت احتمال یک قحطی دیگر را با وجود ناکامی و شکست اقتصاد دستوری و PDS افزایش میدهد. افزون بر این، بسیاری از «خودی»های دولتی هم اکنون از تجارت بهعنوان ابزاری برای تولید ثروت استفاده میکنند (در همین فصل توضیحات بیشتری داده خواهد شد). با این وجود، اگر اصلاحات کامل بازاری دنبال شود، موجب دگرگونیهای گسترده اجتماعی و اقتصادی خواهد شد که موضع دولت را با تهدید مواجه میسازد. البته مقامهای دولتی اصلاحطلب هم در کرهشمالی وجود دارند اما با این حال ترس طبیعی از تغییر در سلسله مراتب بالای قدرت به چشم میخورد. برای نخبگان حکومتی، لیبرالیزاسیون کامل اقتصادی در نهایت ممکن است به یک معامله ختم شود: تبادل مزایای انحصاری با زندان، مرگ یا در بهترین حالت، راننده تاکسی در سئول.
دولت که مشتاق است نه مسیر کنترل شده چین را برود نه مسیر هرجومرج گونه اروپای شرقی را برای کنار گذاشتن ایدئولوژی سیاسی به نفع اصلاحات اقتصادی، تا حد زیادی بهسوی کنترل ظهور فعالیت بازارهای خصوصی رفته است. برای مثال، برخوردهای مقطعی با این بازارها وجود داشته است. سال ۲۰۰۹ بیپردهترین اتفاقها برای فعالیت این بازارها رخ داد. در نوامبر این سال اعلام شد که ارز ملی- وون کرهشمالی- از طریق حذف دو صفر آخر تمام اسکناسها تعیین خواهد شد. یک اسکناس ۱۰۰۰ وونی باید با یک اسکناس ۱۰ وونی عوض میشد. به شهروندان یک هفته مهلت داده شد تا اسکناسهای پر از صفر قدیمی را با اسکناسهای جدید عوض کنند. به همین ترتیب، سپردههای بانکی ۱۰۰ هزار وونی با یک سکته به ۱۰۰۰ وون تبدیل شدند. با این وجود، ممکن است کسی در مورد اقدامات و انگیزههای دولت حدس و گمانهایی بزند؛ اقداماتی که اساسا به منزله «ربودن پول» [cash grab] و انتقال ثروت از تاجران خصوصی به دولت معروف شد. چرا؟ زیرا هر فردی تنها مجاز بود که حداکثر ۱۰۰ هزار وون را تبدیل کند (براساس نرخ بازار سیاه، این رقم در آن زمان حدود ۳۰-۴۰ دلار آمریکا میشد). هر کسی که مبلغی بیش از آن داشت- برای افراد درگیر در کسبوکار بازار طبیعی است که چنین مبالغی داشته باشند- میدید که اندوختهاش نابود شده و یکشبه چون دود به هوا میرفت.
نتیجه این کار خشم علیه مقامها بود؛ خشمی که مدتها در کرهشمالی اثری از آن نبود. با وجود اینکه محدودیت ۱۰۰ هزار وونی به ۱۵۰ هزار وون نقدی و ۳۰۰ هزار وون سپرده بانکی افزایش یافت اما ظاهرا نتوانست نارضایتی مردم را متوقف سازد. خبرگزاری چینی شینهوا به «هراس عمومی» در میان مردمان کرهشمالی اشاره کرد و گزارشهای رسانههای دیگر هم مدعی این بود که کرور کرور اسکناس قدیمی در اعتراض به کاهش صفرها از واحد پول ملی در آتش میسوختند. اگر این مورد دومی درست باشد، یعنی از میان بردن اسکناسهای ۱۰۰، ۱۰۰۰ و ۵ هزار وونی، یعنی تصاویر کیم ایل سونگ در حال سوخته شدن در آتش است.
ارسال نظر