در برنامه دوشنبه شب نود این موضوع به بحث گذاشته شد که ماحصل آن تلاقی دو نگاه بود. نگاهی که تاکید داشت تا زیرساخت‌ها آماده نشود امکان تقسیم سکوها همانند دیگر نقاط دنیا به‌صورت ۹۰ به ۱۰ نیست و نگاهی که اصرار داشت این تابو باید شکسته شود.

ردپای چنین تلاقی در حوزه سیاست‌گذاری اقتصادی نیز مشاهده می‌شود. برخی چهره‌ها اعتقاد دارند برای تغییر فاز اقتصاد ایران از «وضعیت موجود» به «وضعیت مطلوب» ابتدا باید نهادسازی شود و برخی دیگر که تاکید دارند اصلاحات اقتصادی باید از بخشی شروع شود و به مرور نقص‌ها و کاستی‌ها رفع شود. به‌عبارت دیگر گروه اول اعتقاد دارند «نهادسازی» مقدم بر اصلاحات است و بدون آن نمی‌توان اصلاحات را پی‌ریزی کرد؛ اما گروه دوم عقیده دارند نهادسازی قبل از اصلاح خود زمینه را برای به تعویق انداختن اصلاح فراهم می‌کند. تا اینجای کار مشکل حادی وجود ندارد و تجارب دیگر کشورهای دنیا نیز نشان می‌دهد هر کدام بسته به وضعیت خود راهی را انتخاب کرده و به سوی تغییر حرکت کرده‌اند؛ اما چالش از جایی شروع می‌شود که دغدغه این دو طیف فکری سبب بهره‌گیری بوروکرات‌های اداری و صاحبان منعفت از ناحیه این واگرایی می‌شود. هر کدام از این جریان‌ها با هدف حفظ قدرت اداری یا کسب منفعت اقتصادی، با تکیه بر این دو رویکرد، یا اجازه تغییر وضعیت نمی‌دهند یا تغییر وضعیت را به سمتی سوق می‌دهند که تهدیدی برای منافعشان نباشد.

چاره کار چیست؟ چاره کار در «تخریب خلاق» است. «تخریب خلاق» فرآیندی است که «وضعیت ناکارآی موجود» را تخریب می‌کند و به یک «وضعیت بهتر» تبدیل می‌شود و هدف نهایی تخریب خلاق این است که رفاه اجتماعی را افزایش دهد. کار نوآوران، بر هم زدن بنیان‌های پیشین و پیش بردن جریان دانش و تکنولوژی است که جامعه از آن نفع می‌برد؛ البته صاحبان منفعت همواره به‌دلیل از کف دادن قدرت انحصاری خود با «تخریب خلاق» مخالفت می‌کنند. اما اگر نوآوران متوقف نشوند و شروع کنند، می‌توانند سبب تغییر شوند. تجربه کشورهایی مانند گرجستان، چین و بوتسوانا پیش روی ماست. هر کدام از کشورهای ذکرشده هدف اولیه «رقابتی شدن فضای کسب‌و‌کار و بهبود رفاه اجتماعی» را در نظر داشتند؛ اما مسیرهای متفاوتی را طی کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد کشورهای مذکور استراتژی‌های مختلف را به «اقتضای شرایط وقت» انتخاب کرده‌اند. گستره اقتصاد چین باعث شد تا سیاست‌گذاران این کشور رویکرد «آهسته و پیوسته» را در پیش بگیرند؛ اما گسترش فساد و رانت در گرجستان باعث شد تا سیاست‌گذاران این کشور رویکرد «اصلاحات فوری» را در پیش بگیرند. اگر چه کشورها مسیر اصلاحات را با استراتژی‌های مختلف در پیش گرفتند، اما مهم این است که عمده آنهایی که اصلاحات را شروع کردند، رفاه شهروندان خود را نیز بهبود دادند؛ اما در این بین گروه سوم کشورهایی بودند که زمان را برای اصلاح اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی از دست دادند. نزاع چهره‌ها بر سر نحوه نقطه آغاز، موجب توقف سیاست‌گذاری یا اجرای ناقص اصلاحات در هر حوزه‌ای شده است. چه لیگ حرفه‌ای فوتبال و نحوه تقسیم سکوها در شهر آورد و چه اختلاف‌نظر و کشمکش فکری و بوروکراتیک در حوزه‌های اصلاحات اقتصادی می‌تواند شاهدی برای معطلی در اجرای برخی معیارها و اصول باشد. ۱۷ دوره از لیگ برتر که قرار بوده حرکتی در جهت حرفه‌ای شدن فوتبال باشگاهی ایران باشد، گذشته است؛ اما هنوز از برگزاری شهرآورد براساس معیاری‌های بین‌المللی عاجز مانده‌ایم. چرا؟ چون در این شکاف نظام بوروکراتیکی شکل گرفته است که در برابر هر تغییر که تامین‌کننده منافع آنان نیست مقاومت می‌کند.