بخش اول
محرمانههای کرهشمالی
مقدمه
ممکن است موجب تعجب خواننده شود که کرهشمالی اکنون یک مکان تقریبا پویاست. نانآوران معمول در کرهشمالی از طریق کار و کاسبی خصوصی امرار معاش میکنند؛ مردم مشاغلی رسمی در کارخانههای دولتی دارند اما برای انجام کار و کاسبی خود باج سبیلی هم میدهند. زنان نزدیک به مرز چین شلوارهای جین– با وجود غیرقانونی بودن این قبیل پوششها- میپوشند. بیشتر جوانان در پیونگیانگ تلفن همراه دارند. فقیر و غنی به یک اندازه از گوش دادن به موسیقی پاپ کرهجنوبی لذت میبرند و این کاملا بر خلاف خواستههای دولت است [بهنظر میرسد این محدودیت به تدریج درحال برداشته شدن است. بهطور مثال، برای اولین بار در آوریل ۲۰۱۸ بود که یک گروه موسیقی پاپ از کرهجنوبی در پیونگیانگ، پایتخت کرهشمالی و در برابر «کیمجونگاون» رهبر این کشور به اجرای برنامه پرداخت. این اولین باری بود که رهبر کرهشمالی در یک کنسرت موسیقی پاپ از کرهجنوبی حضور مییافت و طی دو ساعت کنسرت هم دست میزد و هم با اعضای کنسرت عکس یادگاری گرفت. او حتی از اعضای کنسرت در مورد لحنهای خوانندگی و اشعار سوالاتی کرد. پس از المپیک زمستانی ۲۰۱۸ در سئول، ظاهرا یخهای روابط دو کشور درحال آب شدن است و دیدارهای فرهنگی (اعم از کنسرت، تیمهای ورزشی و ...) میان دو کشور رد و بدل میشود]. همچون کل آسیا، مردمان کرهشمالی به شوهای تلویزیونی کرهجنوبی معتاد شدهاند و DVDها، USBها و کارتهای حافظه از چین تهیه میکنند. در بیشتر موارد، وقتی افراد بهدلیل در اختیار داشتن این موارد یا انواع دیگری از محتواهای رسانهای متعلق به کرهجنوبی دستگیر شوند، با پرداخت مبلغی رشوه آزاد شده و پی کار خود میروند. دلیل این کار این است که طی (بیش از) دو دهه گذشته جامعه کرهشمالی بهشدت فاسد شده است. در حقیقت، بیشترین تشنگان پول در کرهشمالی در میان نخبگان و قشر «الیت» هستند؛ یعنی کسانی که در زمره «ناب»ترین اعضای جامعه به لحاظ ایدئولوژیکی هستند.
گزارشهای معمول از کرهشمالی بر حسب همدردی چشمگیر با شهروندانی نوشته میشود که مدتهاست زیر زجر و فشار هستند. با این حال، این گزارشها بر این هستند که این افراد و همنوعانشان در نهادهای دولتی را بیمسوولیت جلوه داده و آنها را به کاریکاتورهای غیرانسانی تقلیل دهند: برای مثال، یعنی پرستندگان شستوشوی مغزی شده کیم ایل سونگ یا قربانیان بیپناه دستگاه امنیت دولتی. این دومی قطعا وجود دارد و بنابراین، ما فصلی را در مورد آنچه باعث جرم و مجازات در کرهشمالی میشود ارائه میدهیم. با این حال، یادآوری این مساله مهم است که نگرانی اصلی مردمان معمولی و متوسط کرهشمالی نگرانیهایی «معمولی» است: درست مانند دیگر مردمان در سرزمینهای دیگر، دغدغه اصلی مردم این کشور کسب پول، پرورش صحیح فرزندان و گاهی اندکی خوشحالی است. بهطور روزافزونی، مردم کرهشمالی میتوانند فراتر از چتر دولتی این نیازها را برآورده سازند.
دلیل اصلی تغییرات اجتماعی اخیر در کرهشمالی واقعا دلایلی تراژیک است: قحطی دهه ۹۰، که در آن ۷۰۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند. این قحطی پیوند میان مردم و دولت را به شدت تضعیف کرد و باعث شد که هر کس فقط به فکر حال و روز خود باشد و بس. در نتیجه، دولت اکنون (بهجای اینکه تنها هماهنگکننده فعالیت اقتصادی باشد که روزگاری خواستار آن بود اما) یک بخش از اقتصاد بازار «شبهسرمایهداری» است. در سراسر این کتاب، خواننده به تاثیر قحطی بهعنوان عامل تغییر اجتماعی و اقتصادی پی خواهد برد. در تمام تاریخ کره، نمونههایی از رویدادهای مصیبتبار بوده که موجب تحولات اجتماعی گسترده- و در نهایت- حرکتهای غیرمنتظره میشد. برای مثال، از خاکسترهای جنگ کره (۱۹۵۳- ۱۹۵۰) نسلی از شایستهسالاران و ملتسازان بهشدت مصمم در کرهجنوبی برخاستند. نویسندگان بر این باورند که بزرگترین تراژدی کرهشمالی، قحطی، روزگاری باعث اتفاقی مشابه در این کشور خواهد شد و این کشور را به سوی ترقی سوق خواهد داد. با این تفاصیل، گزارش دادن در مورد کرهشمالی یک چالش عظیم است. در مورد این کشور، فقدان آمارهای قابل اعتماد به چشم میخورد. فرصت برای صحبت در مورد مسائل پیش پا افتاده در خیابانهای پیونگیانگ و بیان اندیشه خود در مورد «کیمجونگاون» امری بس نادر است. با این حال، ما به بهترین نحو تلاش کردیم که تا جایی که میتوانیم طی گفتوگو با متخصصانی که (برخی معروفند و برخی دیگر نه) به آنها اعتماد داریم و منابعی که از بخشهای مختلف جامعه کرهشمالی استخراج کردیم، تصویری دقیق از این کشور به دست دهیم. منابع ما شامل این موارد میشود: برخی اعضای نخبه جامعه پیونگیانگ که هنوز در «داخل» هستند؛ پناهندگان و فراریان در سنین مختلف، با منشأ جغرافیایی مختلف و سال ترک کشور از سوی آنها؛ دیپلماتها و نیروها و کارگران NGOها؛ تاجران و برخی مناطق میان مرزی مانند یانجی که شهری است چینی در فاصله ۴۰ دقیقهای از مرز کرهشمالی. همچنین از منابع و متون کاغذی به انگلیسی، کرهای و چینی نیز بهره بردیم. بهعنوان قاعدهای کلی، تصمیم گرفتیم که ادعاهایی قابل اعتماد از سوی سه (یا بیشتر) منبع مجزا و قابل اعتماد را در نظر بگیریم. خواننده البته ممکن است معیارهای متفاوتی داشته باشد.
ارسال نظر