افسانه «نوسازی اقتدارگرا»
در سپتامبر ۲۰۱۵، «شی» گفت: «چیزی به نام تله توسیدید در جهان وجود ندارد. اما اگر کشورهای بزرگ و مهم دچار اشتباه در محاسبات استراتژیک شوند و زمان را از کف بدهند، میتوانند تلهای برای خود بهوجود آورند.» اصطلاح «نوع جدیدی از روابط میان قدرتهای بزرگ»- اگرچه مبهم است اما- راهحل «شی» است برای نحوه احتراز آمریکا و چین جهت ایجاد چنین تلهای برای خود. اگرچه این مفهوم همچنان مبهم و بنابراین محل مناقشه است اما مفهوم روشن آن در مورد این است که آیا نظم فعلی بینالمللی خواهد توانست منافع ملی متعارض و معضل امنیتی درحال ظهور میان آمریکا و چین را که بهخوبی جاگیر شده حل کند یا خیر. با این حال، موضوعی که در معرض خطر است این نیست که آیا چین و آمریکا میتوانند از درگیری حذر کنند، بلکه این است که آیا رهبری نظم بینالمللی از سوی آمریکا میتواند ادامه پیدا کند یا ادامه خواهد یافت یا خیر. اگرچه این تا حدی منوط به رفتار آمریکاست اما چین میتواند برای ایفای نقش بزرگتری در رهبری نظم بینالمللی فرصت داشته باشد؛ البته با توجه به مسائلی که ایالاتمتحده ظاهرا از آن کناره میگیرد مانند کاهش تغییرات آب و هوایی، تجارت آزاد و سیاستهای مهاجرتی. در انجمن جهانی اقتصاد در ژانویه ۲۰۱۶، اولینباری که رئیس دولت چین در آن حضور یافت، «شی» از جهانیسازی اقتصاد بهعنوان موتور رشد و «ادغام در اقتصاد جهانی» به منزله یک «روند تاریخی» سخن گفت. او ادامه داد: «چه بخواهید و چه نخواهید، اقتصاد جهانی یک اقیانوس بزرگ است که راه فراری از آن ندارید.» اینکه چین قهرمان اقتصاد جهانی شود امری است که باید منتظر ماند و دید؛ قوانین داخلی چین که مقررات سفت و سخت کردن امنیت سایبری و NGOهای خارجی را در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ تصویب کرد، این تلقی را ایجاد نکرده که چین از شرکتهای خارجی استقبال میکند و نقش چین در شکست مذاکرات WTO در دوحه نشان میدهد که چین علاقهای به لیبرال کردن آینده اقتصاد خود ندارد. در نهایت، درست همانطور که نظم بینالمللی بر نحوه رفتار چین تاثیر گذاشته است، چین نیز «نظم» و «کارکردهای» بینالمللی را در سالهای آینده تحتتاثیر قرار خواهد داد. یک نظم فقط نتیجه ریاضیاتی قدرت نسبی متعلق به اعضای برجستهاش نیست. با این حال، با کشوری به اهمیت چین (و کشوری که ارزشها، نظام اجتماعی و رویکردش به برخی از مسائل مهم بینالمللی بسیار متفاوتتر از رهبر فعلی نظم است) رشد قدرت و نفوذش نمیتواند کمککننده باشد، بلکه چالشهای عمیقی برای حفظ آن نظم بهوجود میآورد. مانند هر کشور بزرگ و قدرتمند دیگر، چین خواهان استفاده از این نظم به منظور دنبال کردن منافع خود است و در حوزههایی که منافع این کشور در برخورد با منافع آمریکا قرار میگیرد مانند مسائل نظامی، دو کشور باید راهها و روشهای مسالمت آمیزی برای تعامل با این تفاوتها و اختلافات بیابند. با این حال، هر چالشی برای نظم به منزله تهدیدی برای منافع آمریکا نیست و پاسخ گزیده و دقیق به چالشهای مهم و مربوطه احتمالا برای حفاظت از منافع پیشروی آمریکا و متحدانش مهم خواهد بود.
بهطور کلی، تحقیق ما مدافع این فرض است که با توجه به نهادها، هنجارها، قواعد آشکار نظم – لااقل نه در دهه آینده و نه احتمالا پس از آن- بعید است چین در یک وضعیت بحرانی قرار گیرد. منافع این کشور بهشدت با بازیگران دیگر این نظم درهم تنیده شده - از جمله آمریکا- تا از یک موضع نظامی تجدیدنظرطلبانه حمایت کند؛ اما جاهطلبیها و تصویر این کشور از خود بسیار قدرتمندتر از آن است که به این کشور اجازه دهد تا به «نظم مسلط آمریکایی ملحق شود.» بنابراین یک گزینه سوم هم محتمل است؛ تمایز ساده میان حمایت و تقابل یک دوگانگی بسیار سخت است بهویژه برای دولتی که سیاست خارجیاش همچون خودش برخی مولفههای پیچیدگی، ظرافت و پنهانکاری را داراست. این حد وسط ظاهرا در مواضع رئیسجمهور «شی» بازتاب یافته که دیدگاهش نه حامی الحاق صرف و ساده به نظم آمریکایی است و نه چالش ویرانگر برای نهادهای موجود. هریک از گزینههای زیر یک گونه از گزینه سوم را نشان میدهد. بنابراین یک نتیجه این است که حتی بدترین حالت در آینده نمایاننده درجاتی از قواعد و هنجارهای پایدار است؛ یک نظام چندجانبه ظریفتر، کمتر لیبرال و کمتر موثر که البته یک اختلال کامل هم نیست.
با این حال، تاکید بر این مهم است که تحقیق ما دریافت که برداشتهای چین از هویت منطقهای و جهانی خودش – و تعامل خاص این کشور با نظم پساجنگ- بسیار متغیر است. حوادث و رویدادها، هم داخل و هم خارج از چین، میتوانند سیاست این کشور را به مسیرهای متفاوتی هدایت کنند و استراتژی آینده این کشور احتمالا مبهمتر از هر زمان دیگری خواهد بود. سیاست آمریکا باید این عدم قطعیت بنیادین را در نظر بگیرد.
تصوراتی از آینده
به منظور ایجاد مجموعهای نمایاننده از آینده که پیامدهای احتمالی را در نظر بگیرد، ما دو منبع یا دوگونه از شواهد را مورد بررسی قرار دادیم. اولین منبع تحقیق در مورد تعامل چین با نظم تا به امروز بود که چند سناریوی محتمل برای آینده را به دست میدهد. دوم، گزارش اولیهای در این پروژه بود که بهطور کلی چهار گزینه آلترناتیو را برای نظم بینالمللی بررسی میکرد که برخی از آنها شامل نقش فرضی خاص برای چین بود.
ارسال نظر