این کشور با استفاده از رهبری خود به‌دنبال تعیین دستور کاری است که مطلوب منافع چین در سازمان‌هایی مانند CICA، APEC و... باشد. برای مثال، در سال ۲۰۱۳، مشارکت چین در مذاکرات مربوط به آ‌سه‌آن، به‌طور موفقیت‌آمیزی تلاش‌های این نهاد برای نقد سیاست‌های چین در دریای چین جنوبی را از دستور کار خارج کرد. چین با تحکیم و تثبیت کنترل خود بر بسیاری از مناطق مورد مناقشه درحال شکل دادن دوباره به چشم‌انداز ژئواستراتژیک است. چین همچنین سیاست‌هایی را دنبال می‌کند که می‌تواند منجر به دگرگونی‌های چشمگیر در ساختار نظم منطقه‌ای در بلندمدت شود.  

سوم، چین درحالی‌که در نهادها و سازمان‌های منطقه‌ای موجود مشارکت دارد اما درحال تاسیس آلترناتیوهایی است که با نیازهایش بهتر جور در بیاید. «شی» از زمانی که به قدرت رسیده «بانک زیرساخت آسیا» را به‌عنوان آلترناتیوی برای بانک توسعه آسیایی [Asia Development Bank] به رهبری ژاپن و آمریکا مطرح کرده و جا انداخته است. رئیس‌جمهور چین ابتکار کمربند و جاده را به‌عنوان راهی برای سرمایه‌گذاری‌هایی به رهبری چین برای ساخت زیرساخت‌های اقتصادی جهت حمایت و پشتیبانی از حجم کلان تر تجارت ترویج و تبلیغ کرده است. در سال ۲۰۱۷، چین اولین برگه سفید خود در مورد امنیت منطقه آسیا- پاسیفیک را منتشر کرد. این برگه چشم‌انداز امنیت، رویکرد به قوانین بین‌المللی و ساز و کارهای چندجانبه برای همکاری‌های امنیتی را براساس نقشی محوری برای چین و نقشی کاهش یافته برای ائتلاف به رهبری آمریکا پیشنهاد داد.

چهارم، چین در جست‌وجوی ساخت ائتلاف‌هایی برای پشتیبانی از رهبری خود در آسیاست. به‌طور اخص، چین شراکتی قدرتمند را با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در SCO ترتیب (و توسعه) داده است. توسعه این پیوندها با کامبوج برای پکن در تعاملاتش با ASEAN سودمند بوده است. اقدامات کوتاه‌مدت نشان می‌دهد که پکن درصدد برقراری نظمی منطقه‌ای با تمرکز بر برتری چین است. در قاموس شی‌جین‌پینگ «این به نفع مردم آسیاست که از امنیت آسیا حراست کنند.» رهبران این کشور جزئیات بیشتری در مورد نگرش خود برای منطقه آسیا-پاسیفیک به‌دست داده‌اند تا دیگر بخش‌های جهان، هرچند جزئیات هم همچنان مبهم هستند. برای مثال، چین مفاهیمی سیاسی مانند «آسیای هماهنگ»، «جامعه‌ای با سرنوشت مشترک» و «مفهوم امنیت آسیای جدید» را مطرح کرده تا [فرآیند] ادغام در منطقه را هماهنگ و هدایت سازد. این ایده‌آل‌ها منطقه آسیا- پاسیفیک را تصور می‌کند که در آن روابط به لحاظ اسمی تساوی‌جویانه است اما از طریق سیاست‌های به‌شدت اخلاقی متمرکز بر احترام به اولویت‌های سیاسی چین در آن میانجیگری می‌شود، کشورها مناقشات خود را به شکل مسالمت‌آمیز حل‌وفصل می‌کنند و به‌صورت جمعی به تهدیدات مشترک می‌پردازند و سیاست، توسعه اقتصادی و امنیت را به مسائل دموکراسی و حقوق بشری تقدم و ترجیح می‌بخشند.

شباهت در استراتژی‌های چین در سطوح منطقه‌ای و جهانی نشان می‌دهد که تلاش‌های منطقه‌ای این کشور ممکن است به‌عنوان طلیعه‌دار یا پیشروی [precursor] رویکرد چین در دیگر نقاط به‌کار رود. در حقیقت، مقام‌های چینی بسیاری از آرمان‌های اخلاقی و ارزش‌های سیاسی استفاده شده در مباحث مربوط به آینده آسیا را برای بحث در مورد دیگر بخش‌های جهان به‌کار می‌گیرند. برای مثال، چین آرمان‌های «رویای چینی» و «جامعه‌ای با سرنوشت مشترک» را در ابعاد منطقه‌ای و در بحث‌ها با کشورهای درحال توسعه در اقصی نقاط دنیا مطرح و ترویج کرده است. به همین ترتیب، چین اصلاح نهادها و هنجارهای مبتنی بر «۵ اصل همزیستی مسالمت آمیز» را در سطوح منطقه‌ای و جهانی ترویج و تبلیغ کرده است. دانشمندان غربی نیز تلاش‌های روزافزونی را از سوی مقام‌های چینی برای تبلیغ روایت‌هایی جهت حمایت از رهبری چین کشف و شناسایی کرده‌اند. یک مطالعه که سیاست و رسانه‌های چین در آفریقا را بررسی می‌کرد به تبلیغ شدید از چین به‌عنوان آلترناتیوی در برابر رهبری غرب اشاره می‌کرد. این مطالعه نتیجه گرفت که پکن احتمالا از آفریقا به‌عنوان «آزمایشگاهی» برای توسعه گفتمان مربوط به نگرش چینی از نظم بین‌المللی استفاده می‌کند.

تشدید رقابت برای نفوذ سیاسی

چین با دنبال کردن اقدامات و گام‌هایی با تاثیرات کوتاه، میان و بلندمدت با هدف تقویت و بازسازی نظم بین‌المللی‌ای که با نیازهای این کشور به‌عنوان قدرتی بزرگ بهتر جور در بیاید، استمرار رو به افول رویکرد به‌شدت منفعلانه اش به نظم بین‌المللی را پیش بینی کرده است. با این حال، ویژگی‌های غیرمعمول پیکربندی تک قطبی به رهبری آمریکا چالش‌های چشمگیری در مسیر تلاش‌های رهبران چین برای انجام این سیاست‌ها به دنبال داشته است. از آنجا که نظام بین‌المللی با ارزش ها، هنجارها و آرمان‌های به‌شدت مرتبط با آمریکا شناسایی می‌شود، هرگونه تلاش برای پیشبرد یک آلترناتیو، ریسک‌های ذاتی را به‌عنوان تهدیدی برای نظم بین‌المللی تعیین می‌کند. از این‌رو، تصمیم‌گیرندگان چینی خود را در موقعیت دشواری می‌یابند. پکن مدافع ارزش‌ها، هنجارها و ایده‌آل‌ها برای تقویت ادعای خود جهت رهبری و حمایت از نهادهای مطلوب [این کشور] است. رهبری قدرتمند بین‌المللی به چین اجازه خواهد داد تا ائتلاف‌هایی در حمایت از اولویت‌های سیاسی پکن برقرار سازد، از منافع خود حمایت ورزد و در برابر قدرت رقیبش یعنی آمریکا توازن به‌وجود آورد. شکست در انجام این کار چین را به‌طور مداوم ضعیف و آسیب‌پذیر می‌سازد. تلاش‌ها برای پیشبرد رهبری بین‌المللی این کشور، چین را با اتهامات تجاوزگری و رفتار تجدیدنظرطلبانه مواجه می‌سازد. با این برداشت که احترام به درخواست‌های آمریکا، چین را به شکل غیرقابل تحملی آسیب‌پذیر می‌سازد مقام‌ها تلاش‌های بیشتر برای تقویت رهبری بین‌المللی این کشور را برگزیده‌اند حتی به قیمت تشدید تنش با آمریکا.