دوم، چین همچنان درحال ساخت «قدرت سخت» نظامی و اقتصادی و «قدرت نرم» ایدئولوژیک و فرهنگی است تا حدی به این‌ دلیل که اعتبار خود به‌عنوان رهبری بین‌المللی را ارتقا بخشد. سوم، چین همچنین سازمان‌های آلترناتیوی را خلق کرده که برای اعمال قدرت این کشور تابع‌تر هستند. این روند به‌طور خاص در دوران زمامداری «شی» ظهور و بروز بیشتری داشته است. چهارم، چین درحال ساخت ائتلاف‌های بین‌المللی برای حمایت از اصلاحات خود در سازمان‌ها و نهادهای موجود و برقراری سازمان‌ها و نهادهای جدید است. بازه بلندمدت هم در زیر مورد بررسی قرار گرفته است. 

این کتاب آرمان یک نهاد جهانی به رهبری چین را مطرح می‌کرد که نظمی مبتنی بر منطق اخلاقی را در برابر آن چیزی ارائه می‌داد که این کشور آن را نظم ناقص و ناکام مبتنی بر مفاهیم غربی توصیف می‌کرد. این کتاب توجه چشمگیری در میان روشنفکران چینی به خود جلب کرد. درحالی‌که برخی محققان به استقبال این ایده رفتند اما برخی دیگر منتقد آن بوده‌اند. برای مثال، «ژانگ فنگ»، استاد دانشگاه Tsinghua از این ایده به‌دلیل فقدان «مسیر ممکن» یا «راه عملی» [feasible pathway] برای تحقق این آرمان انتقاد کرد. ظاهرا مقام‌های چینی هم بحث‌های گسترده‌ای را در مورد چنین آرمان‌هایی در سطوح بین‌المللی دامن زده و ترغیب کرده‌اند. در سال ۲۰۱۱، «موسسه کنفوسیوس» [Confucius Institute] با دانشگاه استنفورد برای کشف «نظریه‌ها و شیوه‌های کلاسیک در مورد مفهوم تیانشیا» همکاری کرد. اثر ژانگ شاید بسیار شناخته‌شده و معروف شده باشد اما متفکران دیگر هم درحال بازنگری سنت‌های فکری چینی برای ایده‌هایی جهت هدایت سیاست خارجی معاصر هستند. «ویلیام کالاهان» [William Callahan] ادبیات در حال رشدی را مورد بررسی قرار داد که در آن روشنفکران چینی و غربی با اهمیت دادن به تاریخ و فلسفه چین به‌دنبال الهام گرفتن از این هستند که چگونه رویکرد متمایز چین در قبال حکمرانی جهانی را قالب‌بندی یا فرمول‌بندی کنند. کالاهان کتاب یان شوتونگ با عنوان «اندیشه باستانی چین، قدرت مدرن چین» (۲۰۱۱) و کتاب «لیو منگ‌فو» [Liu Mengfu] با عنوان «رویای چینی» را به‌عنوان الگوی متونی برجسته کرد که درحال اطلاع‌رسانی و شکل دادن به گفت‌وگو در اینترنت و حلقه‌های فکری در چین در مورد آینده ژئواستراتژیک این کشور هستند. مطالعه دیگر در مورد تحقیق از سیاست خارجی چین از سوی یک اندیشکده‌آلمانی نیز نتیجه گرفت که «چارچوب‌های بومی نظریه روابط بین‌الملل در دست ساخت هستند.»

موضع رسمی دولت همچنان تعهد به اصلاح اما حفظ جنبه رسمی نظم بین‌المللی است. گزارش کنگره نوزدهم حزبی بر حمایت نظام رهبری [چین] از اقتدار سازمان ملل، تعهد به اصلاح و بازگشایی و نفی این ایده که چین در جست‌وجوی هژمونی [و استیلا یافتن] بر نظم بین‌المللی است، مهر تایید زد. با وجود این، دانشگاهیان چینی خاطرنشان می‌کنند مقام‌ها ثابت کرده‌اند که حاضر به قبول این ایده هستند که سیاست رسمی باید استفاده بیشتری از سنت و فلسفه باستانی به عمل بیاورد. کنگره هفدهم حزبی در سال ۲۰۰۷ اولین کنگره‌ای بود که مقام‌ها را به سوی برقراری و ارتقای تلاش‌ها جهت ترویج آرمان‌ها و نگرش چینی به نظم بین‌المللی هدایت کرد. «شی» رویکرد خود را با حمایت از آرمان «اجتماعی با سرنوشت مشترک» [community of common destiny] بازتعریف کرد که عناصری را از اندیشه کلاسیک به خدمت می‌گیرد. درحالی‌که این تلاش‌های سیاسی ممکن است مدت زمانی را برای بلوغ نیاز داشته باشند اما مقام‌های چینی بسیاری از آنها را همزمان دنبال می‌کنند. تاثیر این کار از چین برای یک ناظر بیرونی این است که چین هم ادغام و هم اصلاح نظم بین‌المللی را همزمان به پیش می‌برد. اما تلاش برای کار کردن در چارچوب نظم فعلی دوگانگی چشمگیر در مورد نظم بین‌المللی را که سیاست‌ها را با تاثیرات احتمالی کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌پراکند با ابهام مواجه نمی‌سازد. انتظارات از اینکه رقابت میان کشورهای توسعه‌یافته و درحال توسعه تشدید خواهد شد و اینکه کشورهای غربی به دستکاری در نظم بین‌المللی برای تضمین موضع رو به وخامت‌شان ادامه می‌دهند انگیزه مضاعفی به متفکران چینی و مقام‌ها می‌دهد تا در برابر احتمالات جایگزین رویکردی باز داشته باشند.

بازسازی منطقه آسیا- پاسیفیک: پیش‌بینی آینده؟

از آنجا که چین منافع استراتژیک و قدرت نسبی بیشتری در منطقه آسیا- پاسیفیک دارد، تلاش‌های این کشور برای بازسازی نظم اقتصادی و امنیتی در این منطقه نسبت به جاهای دیگر پیشرفت بیشتری داشته است. به همین دلیل، سیاست‌های چین در منطقه آسیا- پاسیفیک ممکن است بینشی در این باره به‌دست دهد که چگونه این کشور می‌تواند به اصلاح نهادها و سازمان‌های سیاسی و اقتصادی بین‌المللی در دیگر نقاط جهان نزدیک شود. در اوایل سال ۲۰۰۶، رهبران چین شروع به تعیین چشم‌انداز «آسیای هماهنگ» [harmonious Asia]  کردند تا سیاست چین به سوی منطقه را هدایت کنند. این چشم‌انداز معرف زیرمجموعه‌ای از نگرش «جهان هماهنگ»  [harmonious world] بود که «هو جین تائو» در سپتامبر ۲۰۰۵ در سازمان ملل مطرح کرده بود. مطالعات دانشگاهی در اندیشکده‌های مرتبط با دولت، با اشاره به روندهای اقتصادی که وعده بالا بردن و ارتقای نقش آسیا در پیش راندن و جلو بردن اقتصاد جهانی را داده بودند، به دولت اصرار می‌کردند که تلاش‌ها برای اصلاح جنبه‌هایی از نظم آسیا- پاسیفیک را در اولویت قرار دهد. برای مثال، گزارش Tsinghua که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد به اصرار از دولت چین می‌خواست تا «منطقه آسیا- پاسیفیک» را در سیاست خارجی «به یک اولویت تبدیل کند».