هژمونی آسیایی جانشین آمریکا میشود
کمربند چینی دورتادور کره زمین
کشورهایی که سرمایهگذاری در این پروژه را مورد استقبال قرار دادهاند، آن را بهعنوان یک سرمایهگذاری مهم در حوزه زیرساختها تلقی میکنند. برخی دیگر اما به آن بهعنوان پروژهای با هدف ایجاد یک نظم نوین جهانی مینگرند، نظم نوینی که در آن چین قدرت برتر جهان خواهد بود. اکونومیست در سرمقاله خود این موضوع را بررسی کرده است که کدامیک از این دو دسته تلقی درستی از پروژه عظیم چین دارند؟
اکونومیست نوشت: شیجینپینگ، رهبر چین، ایده خود را «پروژه قرن» نامیده است. رسانههای تملقگوی این کشور هم آن را با عنوان «خرد چینی» در برابر توسعه جهان، مورد ستایش قرار میدهند. این پروژه که «یک کمربند - یک جاده» نام دارد، بحثهای زیادی را ایجاد کرده است. خود این نام به اندازه کافی گیجکننده هست. در این نام کلمه «جاده» به مسیر آبی اختصاص داده شده و عبارت «کمربند» به مسیر زمینی. کشورهایی که مشتاق هستند تا چین در این مسیر سرمایهگذاری کند، آن را به مثابه یک منبع سرمایهگذاری در زیرساختها بین چین و اروپا از طریق خاورمیانه و آفریقا میبینند. از سوی دیگر کشورهایی که از چین واهمه دارند اما آن را یک پروژه گمراهکننده میدانند برای ایجاد یک نظم نوین جهانی که در آن چین به ابرقدرت برتر جهان تبدیل میشود.
همه راهها به سوی پکن
یک دلیل ابهامهای ایجاد شده این است که این پروژه به هیچوجه تنها یک طرح نیست. یک بازدیدکننده وبسایت این پروژه باید برای یافتن توضیحات جزیی اهداف آن، کلیکهایی بیفایده کند. هیچ ردپایی از آن نوعی که رهبران چینی دوست دارند، وجود ندارد. قرار است میلیاردها دلار هزینه شود کیلومترها جاده ساخته شود ظرفیتهای بندری بسیار ایجاد شود. نقشههای چینی نشان میدهد این پروژه همچون خطی است که مسیر «جاده ابریشم» باستانی را دنبال میکند، مسیری که از اوراسیا و دریاهای بین چین و آفریقا عبور میکرد. آن جاده فینفسه غرورآفرین بود اما این روزها چین درباره پروژه جدید خود چنان صحبت میکند که گویی یک پروژه جهانی است. حتی نام آن به «جاده ابریشم آرام»، یک «جاده ابریشم روی یخ» – بهخاطر آنکه از روی اقیانوس قطب شمال میگذرد- و یک «جاده ابریشم دیجیتال» – بهخاطر فضای سایبریاش- مشهور شده است. از این منظر که همه اینها درباره ایجاد زیرساختها است، این ایده قابل تقدیر است. جادهها، مسیرهای ریلی، بنادر و ایستگاههای برقی که در کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی مسیر این پروژه ایجاد میشوند میلیاردها دلار ارزش دارند. پول و تخصص چینیها میتواند کمک زیادی در انتشار ثروت و سعادت باشد. چین میگوید همه میتوانند به آنها بپیوندند. کشورهایی همچون آذربایجان و گرجستان که به مدد بهبود ارتباطاتشان با جهان ایستادهاند تا از مواهب عظیم آن بهره ببرند، به شدت از این موضوع هیجانزدهاند. یکی از انگیزههای چین این است که امنیت را در جبهه غربی خود تقویت کند و این کار را با کمک بهروزی کشورهای آسیای مرکزی انجام خواهد داد. البته همه میتوانند از این پروژه منفعت ببرند.
واقعیت این است که نگرانیهایی هم وجود دارد. این پروژه با تفکرات شی پیوند خورده است. رسانههای دولتی آن را «مسیر شیجینپینگ» نامیدهاند. این نام خلاصهای است از همه کمکهای فرامرزی چین، سرمایهگذاریهای دولتی در خارج و دیپلماسی «قدرت بزرگ با ویژگیهای چینی» که شی آن را ترویج میکند. چین سایر کشورها را تشویق میکند که این پروژه را مورد ستایش قرار دهند همانطور که تبلیغات داخلی آنها نشان میدهد. کمتر فرد چینی جرات میکند که از آن بهطور علنی انتقاد کند. همین موجب میشود احتمال خطا بیشتر شود. شاید شهروندان کشورهایی که میزبان پروژههای این مسیر هستند، علاقه دولتهایشان را نادیده بگیرند. به مانند همه پولهای چینی، میلیاردها دلار از هزینههای این پروژه بدون ذرهای پرسش درباره حقوق بشر یا مساله فساد صرف میشود. این مسائل معمولا در خفا قرار دارند و همین موضوع این ترس را افزایش میدهد که سیاستمداران داخلی کشورها بیش از مردم کشورشان از آن سود میبرند. پروژههای مربوط به این طرح نیازمند نیروی کار بسیار زیاد است.
کشورهای قرار گرفته در این مسیر ممکن است در معرض بدهیهای بسیار زیاد قرار گیرند، موضوعی که به عقیده بسیاری از منتقدان برای تفوق چین بر این کشورها طراحی شده است. پاکستان، یکی از مهمترین کشورهای این پروژه، بهتازگی انتخاباتی را برپا کرده است که در آن نامزدها در حمایت از این سرمایهگذاری چین با هم رقابت میکردند. با وجود این اما بدهیهای پاکستان چنان زیاد است که از مدتها پیش این صحبت مطرح بوده است که پاکستان باید از صندوق بینالمللی پول بسته نجات مالی دریافت کند. ریسکهای امنیتی نیز در این بین مطرح است. طراحان نظامی این نگرانی را دارند که چین میتواند برای کشتیهایش از این مسیر استفاده کند تا بتواند به سواحل بسیار دور از دسترساش دسترسی بیابد. تحلیلگران آسیایی و غربی بر این باورند که چین میخواهد در هژمونی آسیایی جانشین آمریکا شود. در نقشههای چین، این مسیر حتی از مکانهای مورد مناقشهای همچون دریای جنوب چین عبور میکند.
برخی از کشورهای آسیایی همچون هندوستان و ویتنام هم در این باره محتاط هستند و اغلب کشورهای غربی هم در این نگرانی شریکاند. اکونومیست بر این باور است که تعادل بین مضرات و منافع این پروژه به حضور آمریکا در آسیا بستگی خواهد داشت. بر این اساس، اگر در این پروژه آمریکا مشارکت کند، جهان میتواند با خطرات آن مقابله کند و از منافع آن بهره برد. اگر چنین نشود، ریسکهای آن از مزایایش بیشتر خواهد بود اما این بهانهای دیگر برای آمریکا خواهد بود که در آسیا بماند.
ارسال نظر