به تعبیر کولت گیومن، نژادپرستی رفتاری هر روزه است که گویی در ساختارهای دولتی و نهادی تعبیه شده است. ابتذال آن، یعنی این حقیقت که در اقدامات روزمره عمیقا ریشه دوانده و به شکلی از دانش اجتماعی تبدیل شده تبیین‌کننده پایداری‌اش است. افزون بر این، نژادپرستی از طریق الگوها و اقدامات غیرقابل مناقشه و پذیرفته شده مبنایی استوار برای پوپولیست‌های راست افراطی برای ایجاد «هدف مشترک» و یک گفتمان هژمونیک بر اساس نابرابری (طبیعی) و در نتیجه، طرد فراهم می‌سازد. نژادپرستی به‌عنوان اقدامی اجتماعی در اتریش برای پروژه سیاسی احزاب و گروه‌های دست راستی مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر دو همزمان تمرکز استراتژی خود را بر دستیابی به «مردم» و ساختن آنها قرار می‌دهند. چگونه؟ با ایجاد زنجیره خصومت ورزانه تعادل [equivalence] میان «ما» در برابر «دیگران»؛ خواه مهاجران باشند، خواه نخبگان، نهادها، فمینیست‌ها یا دگرباشان. همزمان، آنها به جامعه (به‌عنوان یک خانواده)، به «خلوص ملی» [national purity] و «نظم» [order] متوسل می‌شوند. ساخت و مشروع‌سازی «تفاوت» و «نابرابری» - بر اساس استدلال‌های بیولوژیک و فرهنگی- برای اقدامات نژادپرستانه حیاتی است. بنابراین، این تقلا برای هژمونی دربردارنده جنسیت و تبعیض جنسی می‌شود تا بر استدلال بیولوژی تاکید ورزد. این ابتدا شامل تولید دانش با توجه به گروه‌های انسانی احتمالا «متمایز» می‌شود که به «فرآیندهای نژادپرستی» [processes of racialization] هم معروف است. این شکل از دانش به خصلت‌ها و ویژگی‌هایی معنا می‌دهد تا انسان‌ها را طبقه‌بندی و تقسیم کند. دوم، هژمونی نژادپرستانه شامل اقدامات مربوط به حذف «گروه‌های» خاص از منابع مادی، فرهنگی و نمادین می‌شود. به این ترتیب، گفتمان و استراتژی‌های دست راستی شامل «بی‌عدالتی» و «تفاوت» به منزله خصایص می‌شود. در ادامه از خصایص و کارکردهای نژادپرستی بحث می‌کنیم که تحلیل ما از استراتژی‌های گفتمانی گروه‌های دست راستی و استراتژی‌های تقابلی بر آن قرار دارد. نژادپرستی به‌عنوان اقدام اجتماعی و تقلا برای هژمونی شامل فرآیندهای نژادپرستی می‌شود مانند فرآیندهای اجتماعی «که به‌واسطه آن معانی به خصایل انسانی واقعی یا تخیلی نسبت داده می‌شود.»