نگاه دیگران / بخش صد و شصت و سوم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
شکاف میان برداشتهای چین و آمریکا از نقش تسلیحات هستهای در روابط این دو کشور طی ۶۰ سال تعاملات منحصربهفرد میان گروههای «جسته گریخته»ای از تصمیمگیران در هر دو کشور توسعه یافته است. «رابرت مک نامارا»، وزیر دفاع سابق آمریکا بیان میکرد که توانایی نگریستن به اندیشهها و اقدامات فرد از چشم دشمنان او، پیششرطی برای روابط صلحآمیز بینالمللی و ضرورتی اخلاقی برای تصمیمگیران در دولتهای مسلح به سلاح هستهای است.روانشناس سیاسی «رالف وایت» (Ralph White )، پس از ۱۷سال خدمت در CIA و وزارتخارجه دولت آمریکا، سه سوءتفاهم اساسی را مورد شناسایی قرار داد که بهطور معمول مانع تصمیمگیران آمریکایی از تحقق این امر میشد؛ غفلت از ترس دشمن برای مورد حمله قرار گرفتن؛ غفلت از نفع دشمن در زمان صلح و غفلت از شکایتهای مشروع دشمن.
سوءتفاهمهای اساسی
دولت چین بیانیه خود را در همان روز اولین آزمایش هستهای منتشر کرد. پرزیدنت جانسون هیچ اشارهای در صحبت خود با مطبوعات به این مساله نداشت. یادداشتی از یکی از کارکنان برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه که در همان روز آزمایش هستهای نوشته شد، نشان میدهد که آمریکا از بیانیه دولت چین آگاه بود اما به محتوای آن هیچ اشارهای نکرد جز اینکه درخواستهای چین برای خلع سلاح هستهای را در همان روز اولین آزمایش این کشور به مثابه «اقدام عمومی ریاکارانه و بیشرمانه» رد کرد. ارزیابیهای دولت آمریکا از تاثیر نظامی و دیپلماتیک این آزمایش که از سوی نهادهای مختلف دولتی آمریکا در ماههای پس از این آزمایش صورت گرفت نیز بیانیه چین را مدنظر قرار نداد. دانشمندان و محققان چینی بیانیه اکتبر ۱۹۶۴ چین را به مثابه سندی اساسی مینگرند که ریشههای برنامه تسلیحات هستهای چین را توضیح داده و اهدافی که باید برآورده شود را اعلام میکند. بسیاری از تحلیلگران معاصر آمریکایی آگاهند که این بیانیه وعده میداد که جمهوری خلق چین «هرگز در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی آغازگر استفاده از تسلیحات هستهای نخواهد بود.»
اما دو پیام دیگر هم در این بیانیه چین هست که تحلیلگران معاصر آمریکایی- همچون اسلافشان- مایل به نادیده گرفتن آن هستند. اولین پیام این است که رهبری چین کمونیست تسلیحات هستهای را «به خاطر حمایت و حفاظت از مردم چین در برابر تهدیدات آمریکا مبنی بر آغاز و انجام جنگ هستهای» توسعه داد. دومین پیام همانا میل و اراده چین برای موافقت و پذیرش توافقات بینالمللی الزامآور جهت منع استفاده از تسلیحات هستهای و مشارکت در مذاکرات بینالمللی منتهی به حذف نهایی آنها است. به تعبیر وایت، اولین پیام از ترس چین برای مورد حمله قرار گرفتن نشان دارد و دومین پیام هم نفع چین در صلح را نشان میدهد. مورخان معاصر در هر دو کشور اتفاقنظر دارند که ایالاتمتحده چندین بار و پیش از آزمایش چین در سال ۱۹۶۴ تهدید به استفاده از تسلیحات هستهای علیه چین کرده است. «توماس شلینگ» (Thomas Schelling)، که بهعنوان مشاور دولت آمریکا در سیاست هستهای طی این دوره خدمت میکرد، گفته است که در میان تمام تهدیدات آمریکا برای استفاده از تسلیحات هستهای علیه چین، برجستهترین مورد همانا تهدید آمریکا به استفاده از تسلیحات هستهای تاکتیکی برای متوقف کردن تهاجم چین به تایوان در اوایل ماههای همان سال بود. «سان شیانگلی»(Sun Xiangli)، محقق هستهای چینی، روایت مفصلتری از تاریخ واکنشهای چین به تهدیدات هستهای آمریکا را در کتاب سال ۲۰۱۳ خود به دست میدهد و استدلال میکند که «مستقیمترین علت و انگیزهای که رهبران چین را به اتخاذ تصمیم برای توسعه تسلیحات هستهای واداشت، همانا تهدیدی هستهای بود که چین طی جنگ کره با آن مواجه بود.» صرفنظر از بازه زمانی آن، نگرانی واضح بیانیه اکتبر ۱۹۶۴ در مورد تهدید حمله هستهای آمریکا قابلتوجیه بود.
هیچیک از ارزیابیهای دولت آمریکا از نیات چین که طی این دوره زمانی انجام گرفت، تصمیم چین برای توسعه تسلیحات هستهای را به تهدید آمریکا برای استفاده از چنین تسلیحاتی پیوند نداد. این قویا نشان میدهد که دولت آمریکا – چنانکه وایت میگوید- به شکل گزینشی ترس چین مبنی بر مورد حمله قرار گرفتن را نادیده میگرفت. ظاهرا دولت آمریکا با نیت القا کردن این ترس در تصمیمگیران چینی تهدید به استفاده از تسلیحات هستهای کرد. با این حال شواهد اندکی وجود دارد که سیاستگذاران و سیاستسازان آمریکایی این احتمال را درنظر گرفته باشند که تصمیم چین برای توسعه تسلیحات هستهایاش پاسخی به این ترس بود. این گسست آشکار در اذهان تصمیمگیران آمریکایی میان «تهدید رفتار آمریکا» و «توسعه برنامه تسلیحات هستهای چین» همچنان جالبترین و کاوش نشدهترین جنبه از روابط هستهای آمریکا و چین است.
در زمان آزمایش ۱۹۶۴، ناظران آمریکایی انگیزههای دیگری از چین را متصور بودند. مهمترین این انگیزهها این بود که تصمیمسازان چینی درحال توسعه تسلیحات هستهای به منظور افزایش نفوذ خود در امور بینالمللی بودند. اگرچه روشن است که جایگاه رو به افزایش چین یک نگرانی مهم برای آمریکا بود اما بیانیه چین متضمن چندین متن طولانی بود که ظاهرا بر این بود که انتقاد بینالمللی را بهویژه از بلوک مهم حامیان بالقوه چین در میان کشورهای جدید مستقل غیرمتعهد آفریقایی و آسیایی منحرف میکرد. ارزیابیهای آمریکایی که در ماههای پیش و پس از آزمایش هستهای چین صادر شد نشان میدهد که مقامهای آمریکایی بسیار نگران بودند که یک آزمایش هستهای موفقیتآمیز حمایت بینالمللی از پذیرش چین در سازمان ملل و مشارکت چین در مذاکرات بینالمللی در مورد کنترل تسلیحات هستهای و خلعسلاح را تقویت خواهد کرد. واکنشهای بینالمللی به این آزمایش ظاهرا نگرانیهای آمریکا را توجیه کرد. چندین کشور از جمله برخی متحدان آمریکا پیشقدم شده و از سازمان ملل خواستند تا جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخته و چینیها بتوانند در مذاکرات هستهای مشارکت کنند.
ارسال نظر