برخی دانشمندان مانند «لیو جیان وی» معتقدند که «تئوری مداخله آمریکا، تئوری مشارکت نهادین و تئوری فرهنگ استراتژیک نقص‌هایی خاص در توضیح و تبیین سیاست و رفتار منع اشاعه هسته‌ای چین دارد و مشروعیت هنجارها(ی‌منع اشاعه هسته‌ای) کلیدی در تبیین تغییرات در سیاست و رفتار منع اشاعه هسته‌ای چین است.» تداوم سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین طی چند دهه گذشته دو روی یک سکه هستند: نتیجه یک اقدام توازن‌بخش میان منافع ملی متفاوت چین است.

منافع ملی امنیتی و سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین: ۱۹۴۹ - ۱۹۷۸

از زمان تاسیس جمهوری خلق چین (PRC) در سال ۱۹۴۹ تا دسامبر ۱۹۷۸، وقتی سومین جلسه عمومی کمیته یازدهم مرکزی حزب کمونیست تصمیم گرفت تمرکز کلی رسالت حزبی خود را به ساخت یک دولت مدرن سوسیالیست تغییر دهد، چین در یک محیط امنیتی نسبتا خصومت‌آمیز قرار گرفت. در عصر جنگ سرد، در برهه‌ای که آمریکا و شوروی دو قطب مخالف ایدئولوژیک بودند، مائو اعلام کرد که «تمام چینی‌ها بدون استثنا یا باید در سمت و سوی امپریالیسم قرار بگیرند یا در سوی سوسیالیسم. نه نشستن روی حصار [کنایه از بی‌طرف ماندن] چاره کار است و نه راه سومی وجود دارد.» چین تصمیم گرفت که در سوی اردوی سوسیالیسم به رهبری شوروی قرار گیرد. تلاش‌های آمریکا برای وضع تحریم‌های اقتصادی علیه چین برای انزوای سیاسی چین و به‌کارگیری محاصره نظامی و اقدامات مربوط به مهار علیه چین سیاست این کشور برای اتکا به اتحاد شوروی را قوی‌تر کرد.

یک رابطه اساسا خصمانه میان چین و آمریکا به مدت دو دهه ادامه داشت. از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ چین و آمریکا در شبه‌جزیره کره وارد جنگ شدند. بلافاصله پس از شروع این جنگ، ناوگان هفتم دریایی آمریکا به سوی جزیره تایوان رفت تا مانع اتحاد دوباره و الحاق این جزیره به چین شود. در سال ۱۹۵۴، ایالات‌متحده و تایوان «معاهده دفاع دوجانبه» (Mutual Defense Treaty) چین- آمریکا را امضا کردند. ایالات‌متحده طی «بحران اول جزیره تایوان» (First Taiwan Strait Crisis) از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵ و طی «بحران دوم جزیره تایوان» در سال ۱۹۵۸ به صراحت از تایوان حمایت کرد. ایالات‌متحده یک شبکه نظامی ائتلافی در امتداد حاشیه چین ایجاد و از ژاپن حمایت کرد.

در کنار این، ایالات‌متحده همچنین طی جنگ کره و بحران‌های جزیره تایوان به باج‌خواهی هسته‌ای علیه چین روی آورد. برای مثال، در ۳۰نوامبر ۱۹۵۰، رئیس‌جمهور هری ترومن (Harry Truman) در یک کنفرانس خبری گفت که «ملاحظه فعالی» در بخشی از دولت آمریکا در مورد این مساله وجود داشته که آیا از بمب اتم استفاده کنند یا خیر؛ این مساله تا پای تهدید چین با تسلیحات هسته‌ای پیش رفت. چین در اتکا به شوروی، به منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود از جمله خلع سلاح هسته‌ای و منع اشاعه در اردوگاه سوسیالیستی و شوروی پی برد.

در واقع، چین به لحاظ دیپلماتیک و با حمایت از پیشنهادهای خلع سلاح هسته‌ای مسکو در سازمان ملل و انتقاد از پیشنهادهای کنترل تسلیحات که از سوی ایالات‌متحده ارائه شد، مواضع شوروی را در مورد مسائل هسته‌ای بازتاب می‌داد. چین همچنین ابتکارات منع اشاعه را که ابتدا مورد حمایت آمریکا و سپس مورد حمایت هر دو کشور آمریکا و شوروی قرار گرفت، رد کرد.