تاریخ شفاهی-علینقیعالیخانی ۱۴۰
رابطه با اسرائیل شترسواری دولادولا بود
شما نیتتان در مذاکرات چه بود، چرا نباید مردم میدانستند؟ کلا چرا مردم نباید بدانند؟
عینا. در عمل هم خب تدریجا این شد؛ یعنی مدام به تدریج علنیتر شد. بعد نمایندگیشان را در ایران برقرار کردند و جایش هم روشن بود کجاست و همه این حرفها. این دیگر همان شترسواری دولا دولا بود.
بپردازیم به نفت؛ در زمینه نفت چه روابطی شکل گرفت؟
در مورد نفت، پس از اینکه خودمان در ایران مذاکره کردیم، مقداری رفتوآمد کردیم تا اینکه قرار شد نماینده آنها و نماینده ایران بروند به لاهه و پایتخت هلند و من هم همراه نماینده ایران باشم و در آنجا با اینها مذاکره کنیم. بهاینترتیب مرحوم اتحادیه که برای مذاکراتی با کنسرسیوم در هلند بود، منتظر ما بود. در سال ۱۹۵۸ توافق برای تحویل نفت به اسرائیل بود و ساختن لوله دوازده اینچیای که از ایلات به حیفا نفت میبرد؛ البته کسی که مسوول مذاکره از طرف ایران بود، آقای مهندس عطالله اتحادیه، یکی از برجستهترین مدیران شرکت نفت و کارشناس نفتی در سطح بینالمللی بود. من رفتم لاهه؛ از اسرائیل هم آن مشاور اصلیشان را فرستادند که شخصی بود به نام کزلوف و راجع به نفت خیلی وارد بود. تحصیلات خیلی خوبی کرده بود در دانشگاه شیکاگو. قیافهاش هم مطلقا به اسرائیلیها نمیخورد؛ موهای سرخ و قیافه خیلی آنگلوساکسون داشت؛ چون خیلی از اینها نژادشان با هم قاطی شده.