باورتان نمیشود روزنامه چه تاثیری داشت
جمله معترضهای هم که باید بگویم این است که اصولا قدرت پیدا کردن ارتش در ذهن پدران ما هم بود؛ چون یکی از اهداف مجلس اول، ایجاد یک ارتش نیرومند بود. دو هدف دیگر یکی درست کردن دانشگاه و یکی راهآهن بودند. بنابراین تمام جمعیت ایران و پدر و مادرهای ما هم این کارها را تایید میکردند و ما هم که راحت قبول میکردیم که خب چیزی که نیست، دارد میآید. خواه ناخواه انسان تحتتاثیر اینها قرار میگیرد و هنوز هم که هنوز است پس از گذشت این همه معتقدم زمان پهلوی اول، زمان بسیار استثنایی بود؛ با دست خالی و بدون وامگیری از خارج توانست مملکت را تکان بدهد. این است که روی ما اثر خیلی زیادی داشت.
ابزارهای تبلیغاتی چه بود؟ رادیو یا روزنامه؟ روزنامه بود. رادیو که [تازه] سال آخر حکومت رضاشاه آمده بود و مردم رادیو نداشتند. تازه برای رادیو داشتن، برق لازم بود. برق در خانهها نبود. ولی همین روزنامه، باورتان نمیشود که با همان چیزهای ساده چه تاثیری میگذاشت. مردم که سواد نداشتند. {باخنده}ماها که سواد داشتیم. داشتیم درس میخواندیم. این هم که میگویید مردم سواد نداشتند اینطور نبود که همه بیسواد باشند. به هر حال یک طبقه باسواد هم بود.