خروج از صف بچه درس‌خوان‌ها

کارشناسان علوم تربیتی دلایل مختلفی را در بروز چنین شرایطی بیان کرده‌اند و بیشترشان در گفت‌وگو با روزنامه «دنیای اقتصاد» پای بودجه آموزش‌وپرورش را پیش کشیدند و آن را یکی از مهم‌ترین دلایل این شرایط خواندند. «دنیای اقتصاد» برای بررسی ابعاد این مساله، نتایج تحقیق عبدالله انصاری، عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش را معیار قرار می‌دهد. این تحقیق نشان می‌دهد که مخارج سرانه یک دانش‌آموز در کشورهای چین، مکزیک، ترکیه و روسیه ۶ برابر ایران است. ایران سالانه برای هر دانش‌آموز حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار هزینه می‌کند و برای مثال آمریکا حدود ۱۱ هزار دلار. در همین تحقیق سهم مخارج آموزشی دولت از تولید ناخالص داخلی ایران با کشورهای دیگر مقایسه شده که برای نمونه سهم عربستان دو برابر ایران است و روسیه و چین باز هم مقام بالاتری از ایران دارند.

چین، مکزیک، ترکیه و روسیه ۶ برابر ایران

آمارهای منتشرشده نشان می‌دهد؛ میانگین کشوری نمرات دانش‌آموزان در امتحانات نهایی خرداد ۱۴۰۲ بدین شرح است: رشته تجربی (۱۱.۲۳)، رشته ریاضی (۱۰.۷۹)، رشته انسانی (۸.۷۵) و رشته معارف (۱۰.۵۶). معدل‌هایی که براساس آمارها نسبت‌ به سال‌های گذشته افت کرده‌اند، جدول زیر نشان‌دهنده سیر نزولی معدل دانش‌آموزان در چند سال گذشته است.

Untitled-2 copy

این آمار نه تنها نسبت به کشورهای توسعه‌یافته حتی نسبت به کشورهای همسایه نگران‌کننده است. این را فقط مرور آزمون پرلز و مقایسه با سایر کشورهای همسایه نشان می‌دهد. در این آزمون به جز ایران و برخی کشورها، کشورهای همسایه‌مان یعنی ترکیه، آذربایجان، عربستان، امارات، بحرین، قزاقستان و قطر نیز حضور داشتند؛ کشورهای سنگاپور با نمره 587، ایرلند577، هنگ‌کنگ 573 و روسیه 567 در صدر جدول قرار دارند. دانش‌آموزان ایرانی در توانایی خواندن، نمره 413 را کسب کردند که در حد معیار بین‌المللی پایین است، ایران جزو کشورهای انتهای جدول در آزمون پرلز است (57 کشور شرکت‌کننده) و کشورهای اردن، مصر، مراکش و آفریقای جنوبی بعد از ایران قرار دارند. نمره عملکرد دانش‌آموزان ایران در پرلز 2016،معادل  428 بوده است.

جلال کریمیان، پژوهشگر حوزه آموزشی می‌گوید: «خیلی‌ها در مورد روش‌های آموزشی صحبت می‌کنند که در فلان کشور این‌گونه است و در فلان کشور جور دیگر است، اما در اساس برنامه‌ریزی در این حوزه با توجه به سرمایه‌گذاری امکان‌پذیر می‌شود. در چند دهه گذشته کشورهای در حال توسعه به این مساله پی برده و به‌شدت در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. شاید به همین دلیل است که ایران سال‌هاست در آزمون‌هایی همچون پرلز و تیمز معمولا در بین 50 کشور، در رده 45 قرار می‌گیرد. بر اساس این آزمون‌ها 30 تا 40 درصد دانش‌آموزان ایرانی عملکرد بسیار ضعیف دارند و فقط 7 درصد از دانش‌آموزان خوب و بسیار خوب هستند. در صورتی که متوسط کشورهای دیگر جهان در حوزه دانش‌آموزان خوب و بسیار خوب بالای 25 درصد است. این سیمایی است که در یک بازه بلندمدت به آن رسیدیم.»

این تفاوت با بسیاری از کشورها حتی مکزیک و ترکیه و روسیه بسیار معنادار می‌شود. به عنوان مثال در تحقیق انصاری آمده سرانه مخارج یک دانش‌آموز در چین، مکزیک، ترکیه و روسیه 6 برابر ایران است و اسپانیا، نیوزیلند، ایتالیا، ژاپن، فرانسه، فنلاند و فلسطین اشغالی 16.6 برابر. بیشترین اختلاف بین ایران و سوئیس دیده می‌شود؛ اختلافی 36 برابری. شما این تفاوت‌ها را می‌توانید در جدول مشاهده کنید.

Untitled-3 copy

بودجه آموزش‌ در زمان جنگ 20 درصد و چند دهه گذشته 10درصد

کریمیان، کاهش بودجه آموزش را علت تمامی علت‌های افت تحصیلی می‌داند و به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «عملکرد دانش‌آموزان ایرانی سال‌هاست که خوب نیست. البته ممکن است که سال‌هایی بهتر شده، اما بعد دوباره افت کرده است. از سال 2011 ما مدام رو به افول بودیم. در همین زمینه نقشه‌ای هم به تازگی منتشر شده که نشان‌دهنده نابرابری آموزشی است.» او دلیل این شرایط را نبود تمرکز سیاستگذاری بر آموزش و پرورش می‌داند و سهم آموزش از کل بودجه را مهم‌ترین علت برمی‌شمارد: «سهم آموزش در بودجه زمان جنگ با عراق 20 درصد بوده و این رویه تا دهه 70 ادامه داشته است و در حدود 17 و 18 درصد می‌‌ماند تا دوران احمدی‌نژاد که به 10 و 11 درصد کاهش پیدا می‌کند و تا امروز به همین صورت باقی مانده است.» اینکه این بودجه باقی‌مانده به کجاها اضافه‌شده قابل تحقیق است، اما فقط یک مقایسه سرانگشتی ما را به دلیل اصلی فاصله افتادن‌مان از کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته می‌رساند. قابل توجه است که این عدد در کشورهای توسعه‌یافته (بودجه اختصاص یافته برای آموزش) به صورت میانگین 20 درصد است و در کشورهای در حال توسعه حدود 15 درصد.  

کریمیان می‌گوید: «اگرچه نوسانات جمعیتی کشورها به صورت مشخص قابل بررسی است اما به نظر من میزان تخصیص بودجه نمی‌تواند تابعی از تعداد دانش‌آموزان باشد. برای اینکه تعداد دانش‌آموزان ممکن است در یک سال کم و در سال دیگر زیاد شود. بنابراین باید هزینه در این حوزه با توجه به اهمیت آن صورت بگیرد.» اگر یادتان باشد، چندی پیش وزیر آموزش و پرورش یکی از دلایل کمبود معلم را افزون بر تصمیمات دولت‌های قبل خواند و اشاره به این داشت که تعداد دانش‌آموزان بالاتر رفته است و پیش‌بینی نشدن این افزایش باعث شده که ابتدای سال تحصیلی 1402 مدارس ایران با کمبود 200 هزار معلم مواجه شوند.

Untitled-1 copy

5دلیل افت تحصیلی

نبود تمرکز در سرمایه‌گذاری باعث شده که امروز شاهد بروز ضعف در کیفیت آموزشی شویم. کارشناسان علوم‌تربیتی، دانش‌آموزان و معلمان افت‌تحصیلی دانش‌آموزان را برآمده از چندین عامل می‌دانند. کیفیت آموزشی پایین، بی‌انگیزگی دانش‌آموزان، نابرابری امکانات آموزشی، نبود شرایط مناسب برای بهره‌ از فضای مجازی در کنار آسیب‌های ایجاد شده در دوره کرونا همه دست به دست هم داده و باعث شرایط امروز شده است.  فرشته افکاری، استادیار علوم تربیتی به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «در بروز چنین شرایطی چندین عامل نقش دارند. یکی آن که در دوره کرونا آموزش ها به صورت آنلاین بودند، اما بسیاری از مناطق ایران از بستر لازم مانند اینترنت، گوشی های هوشمند و... برای استفاده از چنین مزیت آموزشی بهره‌مند نبودند. از سوی دیگر معلمان خود آموزش ندیده بودند و نگرانی آنها به دلیل کمبود زیرساخت ها به شدت احساس می شد. این مساله خودش را در نقشه منتشر شده در خصوص معدل دانش آموزان نشان می‌دهد که در آن، نقاط بیشتر برخوردار رنگ سبز دارند و نقاط محروم کشور به رنگ قرمز هستند. ما همچنین شاهد این هستیم پایه‌های بالاتر در مهارت های سه‌گانه، روخوانی، نوشتن و محاسبه بسیار ضعیف هستند چراکه پایه‌های اول تا سوم را در دوران کرونا گذراندند.»

این استادیار دانشگاه همچنین به انواع مدارس می‌پردازد: «ما انواع مدارس با کیفیت‌های متفاوت داریم. مدارس غیردولتی با شهریه های دریافتی، برای دانش آموزان کلاس های کمکی و فوق برنامه بیشتری برگزار می کنند که متاسفانه مدارس دولتی کمتر از آن بهره می‌برند. در واقع بچه‌هایی که والدین آنها اوضاع اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مناسب‌تری دارند؛ نسبتا نمرات بهتری هم داشته‌اند. استفاده از کتاب های کمک درسی، کلاس های هوشمند و آموزش‌های بیشتر موجب عملکرد بهتری در آنها شده است. این وضعیت در برخی از مناطق کشور با کلاس های چندپایه اوضاع را بدتر می کند و معلم ناچار است، برای چندین پایه در یک کلاس همزمان تدریس داشته باشد و به همین دلیل نمی‌تواند به همه دانش‌آموزان به نحو مطلوبی آموزش دهد.» او نقش سطح فرهنگی خانواده‌ها را هم در توجه به درس خواندن بچه ها بسیار موثر می‌داند. او تاکید می‌کند که باید به سمتی برویم که مدارس کمتر برخوردار هم بتوانند از امکانات آموزشی متناسبی بهره‌مند شوند.  

افکاری همچنین به انگیزه نداشتن دانش‌آموزان اشاره می‌کند: «در دوران متوسطه دانش‌آموزان آینده‌ای در درس‌خواندن برای خودشان متصور نمی‌شوند یا اینکه به مهاجرت فکر می‌کنند و همه اینها باعث می‌شود بی‌انگیزه شوند. بسیاری از معلمان هم دغدغه مالی دارند و این روی کیفیت تدریس آنها تاثیر می‌گذارد. واقعیت این است که آموزش در مدارس بر مهارت آموزی تاکیدی ندارد و بیشتر روی مطالب نظری و محفوظات تمرکز می‌کند.» در همین حال با چندین دانش‌آموز صحبت کردیم که بیشترشان به ضعف آموزش مجازی تاکید کردند. انگیزه ادامه تحصیل بسیار پایین آمده است. کوروش کبره، دانش‌آموز مقطع متوسطه به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «آموزش‌های ما پس از مجازی شدن خیلی به مشکل برخورده است. من در مدرسه‌‌ هیات امنایی درس می‌خوانم. هنوز رشته تحصیلی را انتخاب نکردم اما تقریبا از 30 نفر دانش‌آموز، 15 نفرشان در کلاسمان ترجیح می‌دهند که کنکور ندهند و وارد بازار کار شوند.»  او تاکید می‌کند که معلم‌ها بیشتر مباحث آموزشی را برای بچه‌ها ارسال می‌کنند و اصلا سر کلاس مباحث مختلف را شرح نمی‌دهند. بیشترشان هیچ‌گونه سخت‌گیری ندارند و از ما نمی‌پرسند که درس می‌خوانیم یا نه. همین مساله باعث شده که خیلی از بچه‌ها چندان برایشان مهم نباشد که تکالیف درسی را درست و کامل انجام دهند.

Untitled-4 copy

فاصله معنادار نسل دهه 60‌ با نسل سه‌خطی

برخی بر این باورند که بچه‌های دهه 60 درس‌خوان‌تر از بچه‌های دهه 80 هستند. افکاری اما مقایسه دانش‌آموزان دهه 60 و دانش‌آموزان دهه 80 را وام‌دار تغییرات و تحولات بسیاری در چند دهه گذشته می‌داند: «پیچیدگی‌های رقابتی برای دهه هشتادی‌ها اصلا قابل مقایسه با دهه 60 نیست. دانش‌آموزان امروز مهارت‌های بسیاری را از طریق فضای مجازی می‌آموزند. از سوی دیگر اطلاعات بسیار زیادی دارند و در معرض مداوم رسانه‌ها هستند، بنابراین خواسته‌های زیادی دارند و امکانات بیشتری می‌خواهند. دهه 60 اما سرگرمی‌های کمی وجود داشت، ولی یادگیری دانش‌آموزان عمیق بود. دهه شصتی‌ها بیشتر به دانشگاه می‌اندیشیدند و در این راه آنهایی که تصمیم داشتند دانشگاه بروند، موفقیت به دست می‌آوردند، اما بچه‌های امروزی سه‌خطی(حوصله خواندن مطلب‌های بلند را ندارند) شده‌اند و دریافت‌های سطحی.

کریمیان بر این باور است که آماری از دهه 60 نداریم لزوما نمی‌توانیم بگوییم که بچه‌ها درس‌خوان بودند یا نه. این نیاز به آمار دارد، ولی می‌شود این‌طور بیان کرد که در این دهه سرمایه‌گذاری دولت بیشتر بوده و ما به لحاظ کمّی توسعه زیادی داشتیم. در نهضت سواد‌آموزی هم کارهایی شد و همین باعث شد که در آن مقطع رشد زیادی به لحاظ کمی در حوزه آموزش و پرورش عمومی اتفاق بیفتد. افکاری اما در نهایت این شرایط را هشداردهنده می‌داند و می‌گوید: «در هر کشوری سنگ بنای موفقیت آن کشور را آموزش می‌گذارد. اگر آموزش ضعیف باشد، ما در همه‌چیز ضعف خواهیم داشت. این خشت اول است اگر آن را درست نگذاریم و به آن توجه نکنیم عواقب آن را در پزشکی و در هنر و صنعت خواهیم دید و مجبور می‌شویم در آینده متخصصان را از کشورهای دیگر بیاوریم و خودکفایی خود را از دست بدهیم.»