بازدارندگی ایران و آمریکا در فاز اجرایی
در خلیج فارس چه خبر است؟
الگوی رفتاری که از دوره رابرت مالی برای ایران به تصویر کشیده شد، اینگونه بود که واشنگتن میخواهد رویکرد نرم را در مقابل تهران دنبال کند اما از تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه (۸ مه) مشخص شد که استفاده از اهرمهای بازدارندگی نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. درواقع بعد از آن نشست، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه آمریکا مکگورک را به مسقط اعزام کرده تا خط قرمزهای آمریکا را به طرف ایرانی بیان و حوزههای همکاری برای محدودسازی تنش را مشخص کند. بعد از نشست هشتم مه در مسقط بین باقری و مکگورک مشخص شد که آمریکا برنامه و استراتژی مشخصی برای منطقه به ویژه ایران دارد. البته آمریکا پیامی هم برای اعراب دارد مبنی بر اینکه، بایدن آنها را در منطقه به حال خود رها نکرده و بخشی از بازدارندگیاش نیز برای حفاظت از آنها است.
سیاستگذاری آمریکایی
از ماه مه رویکرد و راهبرد آمریکا نسبت به ایران و منطقه دچار تغییراتی میشود. نباید از نظر دور داشت که این تغییرات بدون برنامه صورت نگرفته بلکه بر اساس دو سند امنیت ملی کاخ سفید و سند دفاع ملی پنتاگون است که در اکتبر ۲۰۲۰ منتشر شدند.
این سندها، اهداف واشنگتن را در حوزههای امنیتی و نظامی مشخص میکنند. اما این اهداف برای آنکه حالت عملیاتی پیدا کند، باید از پلن و طرحی برخوردار باشد. درواقع اگر ما این اسناد را به عنوان پلیتیک(سیاست) در نظر بگیریم، نیاز به پالیسی (سیاستگذاری) هم وجود دارد تا هدفگذاریها به مرحله اجرا دربیاید.در سند امنیت ملی، ایران به عنوان سومین تهدید برای امنیت ملی آمریکا بعد از چین و روسیه در نظر گرفته شده است. رویکرد واشنگتن در سند امنیت ملی این بود که دیپلماسی راهکار مقابله با تهدید ایران است. اما در عین حال این سند همه راهکارها را مدنظر قرار داده بود.
در سند دفاع ملی که پنتاگون منتشر کرده تقریبا دو صفحه آن به منطقه خاورمیانه اشاره دارد. استراتژی مطرح شده در سند دفاع ملی، مبتنی بر بازدارندگی یکپارچه است که دو نکته مدنظر آن است.
نخست بازدارندگی یکپارچه از طریق همکاریهای بین بخشی در آمریکا یعنی بین وزارت خارجه، دفاع ستاد مشترک ارتش، سنتکام و ... . نکته دیگر هم به همکاری بین آمریکا و متحدان بینالمللی و منطقهای مربوط میشود.
بنابراین به نظر میآید از اکتبر ۲۰۲۲ تا مه ۲۰۲۳ در یک بازه هشت ماهه که آمریکا در حال مشخص کردن سیاستها و سیاستگذاری برای این اسناد بوده است. احتمالا در ماه آوریل یعنی یک ماه قبل از مشخص کردن برنامه آمریکا، این پلن و پالیسی نوشته شده و از ماه مه به حالت اجرا درآمده است.
پالیسی جدید چیست؟
بر پایه این پالیسی جدید، شورای امنیت ملی آمریکا از محوریت برخوردار میشود تا همکاری میانبخشی محقق شود و در عین حال پلن سی با پشتوانه پلن بی نیز به مرحله اجرا برسد. وقتی از همکاری میانبخشی صحبت میشود یک بخش، حوزه دیپلماتیک است که طی آن مکگورک در ماه مه با باقری مذاکره داشت و خط قرمزها و حوزههای همکاری را مشخص کرد.
ولی این مسیر دیپلماتیک به همکاری میان بخشها نیاز دارد لذا با محوریت شورای امنیت ملی، پنتاگون نیز به تدریج برنامه خود را در این چارچوب عملیاتی کرده است. وزارت خارجه هم موظف است این سیاست را برای کشورهای منطقه توجیه کند.
درخصوص بخش بازدارندگی با توجه به تحولات در منطقه، آمریکا با سرعت بیشتری بازدارندگی در قبال ایران را دنبال میکند. اما باید توجه داشت که از دید واشنگتن این بازدارندگی با هدف افزایش تنش نیست بلکه به زعم آنها با هدف محدودسازی تنش انجام میشود.
از اینرو ظرف دو سه هفته اخیر شاهد بودیم آمریکا بعد از اعزام جنگندههای اف ۱۶ به منطقه، اف ۳۵ را نیز راهی خلیجفارس کرد و بعد از آن نیز خبری منتشر شد مبنیبر اینکه پنتاگون بهزودی به کشتیهای تجاری در خلیجفارس پیشنهاد استقرار تفنگداران مسلح را خواهد داد تا به ادعای آمریکاییها نیروهای ایرانی از حمله منصرف شوند. البته استقرار تفنگداران روی کشتیهای تجاری پدیدهای کاملا بیسابقه است و حتی در بحبوحه جنگ بین ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ و جنگ نفتکشها نیز چنین موضوعی در نظر گرفته نشد و در آن مقطع آمریکا صرفا با کشتیهای نظامی از نفتکشها محافظت میکرد. همانطور که اشاره شد آمریکا در بخشی از سیاست بازدارندگی یکپارچه، همکاری با متحدان را مدنظر دارد.
لذا اکنون در فاز بعدی شاهد هستیم که فرانسه و بریتانیا هم در حال ورود به این بحث هستند.
آمریکا در سیاست بازدارندگی یکپارچه روی متحدانش حساب باز کرده است. از این رو المانیتور خبر داده فرانسه و بریتانیا برای حفاظت از آبراههای خلیج فارس و تنگه هرمز نیرو و تجهیزات به این منطقه ارسال میکنند. این بخشی از سیاست آمریکا است و خیلی دور از انتظار نبود.
زورآزمایی تهران و واشنگتن
درواقع اگر این روزها استفاده از اهرمهای بازدارندگی آمریکا در منطقه شدت گرفته به این دلیل است که واشنگتن تصور میکند میتواند با این دست اقدامات به ایران بگوید برنامه مشخص و مدونی برای بازدارندگی دارد و بهتر این است که راهبرد محدودسازی تنش در این مقطع زمانی پیش برود.
البته با توجه به فعل و انفعالات رخ داده ایران هم دست بسته ننشسته و اهرمهای خود را نشان میدهد. برخلاف تصور رایج در خصوص مانور هفته گذشته ایران در مورد جزایر سهگانه که براساس آن این مانور پیامی برای چین و روسیه در نظر گرفته میشد، این کنش نظامی پاسخی بود به فعل و انفعالات آمریکا در حوزه دریایی و این بازیگر میخواست به ایالات متحده نشان دهد که در داستان تنگه هرمز کدام طرف دست بالا را دارد. در اقدامی دیگر نیز موشکهای قدیر و نصیر با بردهای ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلومتر تحویل نیروی دریایی سپاه شد.