تحلیل محمد قوچانی، مشاور رئیسجمهور سابق از ناگفتههای ظریف در کلابهاوس
فرصت سکوت تمام شده است
محمد قوچانی، مشاور رئیسجمهور سابق که هماکنون در حال نگارش و تدوین خاطرات حسن روحانی است، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» در تحلیل علت شکست سکوت وزیر امور خارجه سابق میگوید: «هر توضیح و گفتوگویی باید یک زمانی شروع شود. در دورهای که سیاست خارجی همچنان مهمترین عامل در تعیین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه است و به نظر میرسد برجام همچنان ناگشوده مانده است، توضیحات کسی که مولف یا یکی از کارگزاران اصلی برجام بوده میتواند مفید واقع شود.»
به گفته او، هر دولتی با شروع کار، نیازمند زمان و فرصتی است تا با امکانات موجود و در اختیار، اقدامات مورد نظر را پیش ببرد. بهتراست منتقدان آن دولت به آن فرصت دهند تا فاصله بین حرف تا عمل، مشخص شود. این یک استراتژی کلی درباره دولت آقای روحانی و بخش عمدهای از گروههای اصلاحطلب و معتدل جامعه و به خصوص طیف آقای دکتر روحانی است. با توجه به اینکه دکتر ظریف به عنوان یکی از شخصیتهای گفتمان اعتدال در ایران شناخته میشود و نسبتی با آقای دکتر روحانی دارد، این در مورد کل دولت آقای روحانی صدق میکرد و این فرصت را میخواستند در اختیار دولت آقای رئیسی قرار دهند که ایشان مدعی نشود که اگر مخالفان کارشکنی نکرده بودند یا چه و چه. اصول دیپلماتیک پیامهایی که مخابره میشود، بازتاب بینالمللی پیدا میکند.
مدیرمسوول مجله «آگاهی نو» با اشاره به اینکه فرصت سکوت تمام شده است، میگوید: «من از برنامهریزیهای دکتر ظریف اطلاعی ندارم، اما فکر میکنم آقای ظریف این فرصت را داده است و بعد از تقریبا دو سال که دولت آقای رئیسی نتوانسته برجام را حل کند و از یکسو مدعی است که راهبردهای دیگری از جمله رابطه با شرق و راهبردهای منطقهای را پیش میبرد و آنها را به عنوان توانمندیهای خود و ناتوانیهای دولت قبل صورتبندی میکند، در اینجا باید به این رویکرد پاسخ داده شود و فکر میکنم از این به بعد بیشتر از آقای روحانی، آقای ظریف و دیگر ارکان دولت قبل خواهیم شنید. پیشبینی میکنم در جواب به نقدها و حملات دیگر کوتاه نخواهند آمد. این موضوع به ارائه چشمانداز به جامعه کمک خواهد کرد.»
او با اشاره به یادداشت هفته جاری آقای ظریف، میگوید: «این یادداشت پاسخ به آن منتقدانی بود که از کلمه «انتخاب کردهایم اینگونه باشیم» در دوره گذشته رنجیده بودند. او میخواست وجه دیگری از آن انتخاب را نشان دهد. اکنون جامعه در موقعیتی قرار دارد که میتواند به راحتی میان گزینههای مختلف قضاوت کند و انتخاب نهایی خود را انجام دهد. یک گزینه آن است که تحریمها نعمت است که آن هم دو روایت داشت. روایت اصولگرایان در داخل کشور که معتقد بودند تحریمها کمک به رونق و خودباوری بیشتر جامعه میکند. گروه دوم در خارج از کشور تحریمها را موجب تغییر رفتار حکومت ایران میدانستند. هر دوی این راهکارها به بنبست رسیده است.»
قوچانی با بیان اینکه تحریمها در داخل منجر به فشارها و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شده است، میگوید: «کسانی که تصور میکردند دولت با افزایش تحریمها به واقعبینی میافتد و راه صواب و صلاح را پیدا میکند نیز به بنبست رسیدند. راه سوم، یا جریان سوم که در همه سالها به عنوان اعتدال یا اصلاح از آن صحبت میکردیم، مجالی برای بروز پیدا میکند. وقتی آقای ظریف ۷ ساعت در کلابهاوس صحبت میکند، این حضور در فضای مجازی از هر رسانهای بیشتر شنیده میشود.» بخشی از انتقادها در مورد شکستن سکوت آقای ظریف، اتهام تضعیف برجام در شرایطی است که در حال به سرانجام رسیدن است، البته که آقای قوچانی معتقد است کسانی که پیشتر معترض بودند جزئیات برجام از همه پنهان شده است، اما اکنون اطلاعاتی از آن نمیدهند و مشخص نیست آنچه آنها در حال دستیابی به آن هستند، چه میزان برجام است - حق غنیسازی ایران که به دست آمد و رشد و توسعه اقتصادی کشور در مقابل تعهداتی که در برنامه هستهای میپذیرفتیم- حاصل میشد.
حال باید مدعیان توفیق پاسخ دهند که این دو دستاورد محقق شده است یا خیر. او میگوید: «آقای ظریف در آخرین روزها در مقام وزارت، گزارشی خطاب به مجلس نوشته که در دو بخش دستاوردها و آنچه ایران طی مذاکرات واگذار کرده را فهرست کرده است. هر زمان توافقی با غرب اتفاق بیفتد، آن گزارش باید با این دستاورد قیاس شود که آیا بیشتر از ایشان امتیاز گرفتهاند یا خیر. ظرف دو سال گذشته که فرصت از کف دادهاند، دستاوردی به دست نیامده است. مطمئنم هر توافق شرافتمندانهای بین ایران و دنیا به امضا برسد، آقای روحانی و آقای ظریف و جریان اعتدال از آن استقبال میکنند.»
آقای ظریف در چند جا از دستهای بسته و محدودیتها در مذاکرات صحبت کرده است. مشاور رئیسجمهور سابق در تحلیل این کنایه به اصولگرایان میگوید: «میدانیم که دولتهای آقای احمدینژاد و آقای رئیسی مجوز گفتوگو و مذاکره با طرف آمریکایی را داشتهاند. و آنچه آقای ظریف و روحانی روی آن کار کردند، تداوم مجوزی بود که برای مذاکره با آمریکا در مسقط فراهم شده بود و آقای احمدینژاد و جلیلی با آن مخالف بودند، آقای صالحی، با وجود این مخالفتها با کسب اجازه از رهبری، آن راپیش برد و این مجوز اولیه به مبنای مذاکرات آقای روحانی تبدیل شد. اگرچه مذاکرات دوره صالحی به دستاورد اجرایی نرسید. زیرا به انتخابات ایران برخورد و نتیجه آن شد که آقای ظریف و روحانی با همین دستهای بسته توانستند کاری کنند که علاوه بر غنیسازی در داخل، تحریمها را بردارند که آثار آن در شاخصهای اقتصادی تا آمدن ترامپ قابل مشاهده است. این آثار در رای آقای روحانی در دور دوم نیز مشهود است، چنان که افزایش رای داشت که در مقایسه با روسای جمهور ایران قابل توجه است.»
به گفته او ظهور پدیده ترامپ و مخالفان داخلی دولت که در حوادث ۹۶ ایفای نقش کردند، مانع انجام کار شدند. «در اواخر دولت آقای روحانی یکبار دیگر شرایط برای برداشتن تحریمها فراهم شد، آقای ظریف نیز تمام تلاش خود را کرد، اما اکثریت اصولگرای مجلس مانع از این کار شدند و این مانع همچنان برقرار است.» به اعتقاد او، داشتن مجوز مذاکره با آمریکا و تعامل با مجلس موجود، فضای مناسبی است که این دولت میتواند از آن بهره ببرد، اما تا اینجای کار از آن استفادهای نکرده است.
در سال انتخابات احتمالا تمام کنشها به نوعی بازارگرمی یا تلاش برای کسب رای برای حضور در انتخابات تحلیل میشود. قوچانی در این باره میگوید: «من مطمئن هستم که آقای روحانی و آقای ظریف حتما تمایل دارند انتخابات پررونقی داشته باشیم و آن را همان ادامه راه سوم و اعتدال میدانند، اما با توجه به شرایط کشور بعید میدانم آقای ظریف علاقهای به حضور در هیچ انتخاباتی داشته باشد، اما جدا از این تمایل و عدم تمایل، بازتاب صحبتهای آقای ظریف و بحثی که در جامعه ایجاد کرده نشان میدهد اگر حاکمیت به دنبال برگزاری یک انتخاب باشکوه بعد از حوادث سال گذشته است، میتواند به سادگی آن را مضمون یک رقابت انتخاباتی قرار دهد. به نظرم حاکمیت باید از آقای ظریف دعوت کند تا وارد انتخابات شود. در آن شرایط جامعه پس از همه مسائلی که با آن درگیر شده میتواند انتخاب متفاوتی داشته باشد که به نفع نظام سیاسی و مردم است. اگر قصد داریم یکبار دیگر خون به رگهای جمهوریت باز گردد، باید انتخابات معنادار برگزار کرد. به این معنا که مردم به چه چیزی رای میدهند و چه اثری بر زندگیشان دارد. در این شرایط افراد خیلی مهم نیستند.»
به گفته او همواره تکرار میشد که سیاست خارجی هیچ ارتباطی با سفره مردم ندارد، اما اکنون میتوان صحبت کرد که آیا واقعا ارتباطی ندارد یا دارد؟ آقای ظریف بهشدت از سوی اپوزیسیون و اصولگرایان تخریب میشود. ولی همچنان وقتی حتی با محدودیتها صحبت میکند، حرف او شنونده دارد. این شنوندگی در ایران که عنصر رقابت در آن از میان رفته، میتواند موثر باشد.