تاریخ شفاهی (۳۶)
تصمیم برای خصوصیسازی کارخانههای کوچک
رضا نيازمند :
آنها حتی امروز هم هنوز لایق و کاردان و موفق هستند. برخی هم تا آخر دوران کار من در دولت، همیشه وسیله کار و آبروی من بودند. بعد از اتمام قرارداد جرج فرای، من حاصل تعلیمات آنها را در هشت جلد کتاب چاپ کردم و برای ابتهاج و یکایک مدیران عامل شرکتهای تابعه فرستادم. به اینترتیب کار هیات جرج فرای تمام شد و رفتند.
گرچه کار این مشاورین آنطور که انتظار میرفت ثمره چندانی نداشت، ولی این سمت برای من تجربه و شهرت زیاد آورد. با یگانه کسی که ابتهاج خوب و خوش رفتار بود من بودم. من هم زبانش را خوب بلد شده بودم و قرص و محکم جوابش را میدادم. ابتهاج یک روز از من خواست که تمام کارخانههای چایسازی و پنبه پاککنی دولت را که حدودا ۲۱ واحد کوچک بود ارزیابی و برای فروش آماده کنم و گفت میخواهد همه را به بخش خصوصی بفروشد. آنگاه پرسید: این کار چقدر طول میکشد؟ گفتم یک ماه و نیم. گفت باید تمام کارخانههای کوچک را ارزیابی کنید، من میخواهم این کارخانهها را به فروش بگذارم. گفتم در یک ماه و نیم همه را ارزیابی میکنم.