از زمان بحران محاصره قطر در ژوئن ۲۰۱۷ توسط بلوک عربستان سعودی، زمینه برای ارتقای روابط اقتصادی تهران و دوحه فراهم شد. به‌طوری که افزایش تعاملات منجر به افزایش پنج برابری صادرات ایران به قطر در سال ۱۳۹۷ در قیاس با ۱۳۹۶ شد. روابط تجاری ایران و قطر در این مرحله از صادرات ۶۰‌میلیون دلاری به ۳۰۰‌میلیون دلار رسید. با این حال، روابط اقتصادی دو کشور با گسترش پاندمی کووید-۱۹ و همچنین فروکش کردن بحران محاصره و مصالحه عربستان با قطر در ژانویه ۲۰۲۱، در سال ۱۴۰۰ به کمتر از ۲۰۰‌میلیون دلار رسیده است.  در این میان اما برنامه توسعه‌ای ۲۰۳۰ قطر و به خصوص میزبانی این کشور از رویداد بزرگ جام جهانی فوتبال در ماه‌های آینده و در بازه زمانی دسامبر ۲۰۲۲ ظرفیت‌های بی‌بدیلی را برای توسعه همکاری‌های دو کشور ایجاد کرده است.  پیش از این رویداد مهم بین‌المللی؛ قطر روزهای آینده میزبان یک رویداد مهم اقتصاد سیاسی یعنی نشست سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز است که با توجه به جایگاه ایران و قطر در منابع، تولید و صادرات گاز، عنصری مهم در عمق بخشی به روابط اقتصادی دو کشور به حساب می‌آید. استفاده از تجارب قطر در مقوله صادرات LNG، جذب سرمایه‌گذاری‌ها برای توسعه میادین و زیرساخت‌ها از جمله در پارس جنوبی و موضوع سواپ گاز بین دو کشور بخش‌های دیگری از رویداد اوپک گازی به شمار می‌رود که باید در سفر رئیس‌جمهوری ایران برای حضور در این رویداد مهم مورد توجه و در دستور کار قرار گیرد.

از سوی دیگر آنچه این سفر را مهم کرده و در رصد رسانه‌ها قرار داده است، در جریان بودن مذاکرات احیای برجام در هتل کوبورگ وین است. با توجه به جایگاه قطر در روابط ایران و آمریکا و سفرهای چندباره و از پیش تعیین‌نشده وزیر خارجه قطر به تهران و سپس واشنگتن در ماه‌های گذشته، می‌تواند نقش میانجی‌گرانه دوحه برای فراهم کردن زمینه‌های رسیدن به توافق را مجددا برجسته کند.  در همین خصوص وزیر خارجه قطر در تازه‌ترین ارزیابی خود از احیای توافق هسته‌ای در موسسه سلطنتی چتم هاوس انگلیس گفت که رسیدن به توافق درخصوص برنامه هسته‌ای ایران به سود همه طرف‌ها خواهد بود و امیدواریم که بعد از این توافق، توافقی میان ایران و کشورهای عربی خلیج فارس حاصل شود.  از همین زاویه قطر با توجه به سیاست خارجی متوازن و مستقل خود و همچنین ارتباطات درون بلوکی با مجموعه شورای همکاری خلیج فارس می‌تواند نقش میانجی خود را نیز در این عرصه فعال کرده و زمینه‌های موفقیت در راهبرد سیاست همسایگی ایران برای پایه‌گذاری روابط نوین منطقه‌ای را فراهم کند. در این میان و با توجه به آمادگی تهران و ریاض برای برگزاری دور پنجم مذاکرات مستقیم و همچنین فضای تنش‌زدایی در روابط تهران و ابوظبی، زمینه برای پیشبرد سیاست همسایگی ایران فراهم است و می‌توان نسبت به موفقیت آن با توجه به حسن نیت دوحه برای بسط الگوی همکاری در خلیج فارس خوش‌بین بود.

متغیر دیگری که می‌تواند موفقیت سیاست همسایگی دولت سیزدهم را همراستا با نقش‌آفرینی قطر به دنبال داشته باشد، جایگاه دوحه در راهبرد خاورمیانه‌ای ایالات متحده آمریکاست. در حاشیه قرار گرفتن نقش منطقه‌ای عربستان سعودی در دولت بایدن، زمینه برای ایفای نقش فعال دوحه در تحولات منطقه‌ای از افغانستان تا بحران اوکراین فراهم شده است.  با توجه به تمرکز آمریکا بر مهار چین که همراستا با کاهش حضور نظامی این کشور در خاورمیانه شده است و ایران نیز به دنبال تحقق عملی خروج آمریکا و رسیدن کشورهای منطقه به یک مکانیزم درونزا برای حل اختلافات با مشارکت تمامی بازیگران در خلیج فارس است، طبیعتا نقش قطر می‌تواند به عنوان یک متغیر تسهیل‌کننده مورد توجه باشد.  از این رو مجموعه این عناصر باعث شده تا اهمیت سفر رئیس‌جمهوری ایران به دوحه در مقطع کنونی با توجه به ابعاد و عناصر دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی دخیل در آن، دوچندان باشد و زمینه و مقدمه‌ای برای تعریف عملیاتی سیاست همسایگی با مجموعه خلیج فارس به عنوان حلقه اول پیرامونی ایران باشد.