هدف استراتژیک ایران و عربستان از مذاکرات دوجانبه
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: تلاش اخیر ایران و عربستانسعودی برای حرکت از یک درگیری سرد (و گاهی گرم، اگرچه غیرمستقیم) به سمت تنشزدایی هنوز نوپاست، اما به یک استراتژی دیپلماتیک اشاره دارد که هدف نهایی آن کسب زمان و حداکثر مزیت است. تهران و ریاض میتوانند از مزایای راهبردی، دیپلماتیک و اقتصادی نهتنها از طریق برقراری مجدد روابط دیپلماتیک، بلکه از آغاز گفتوگوهایی که برای یافتن زمینههای مشترک در مورد بسیاری از موضوعات، از جمله جنگ در یمن و نقش نیروهای حوثی طراحی شده است، بهره ببرند.
به نظر میرسد ایران با توجه به موقعیت منطقهای خود و تصور گسترده، مبنی بر اینکه پس از خروج آمریکا از افغانستان، خروج واشنگتن از خلیجفارس نیز اجتنابناپذیر است، از موقعیت خوبی برای مانور دادن در مذاکرات با ریاض به نفع خود برخوردار است. درخواست اخیر ایران مبنی بر بازگشایی کنسولگری دو کشور در مشهد و جده، بهعنوان نشانه حسن نیت، قبل از هر اقدامی برای پایان دادن به جنگ در یمن، بر اعتماد به نفس تهران تاکید دارد. این موضوع، همچنین نشان میدهد که بهرغم امیدواری برخی از رهبران غربی مبنی بر اینکه مذاکرات ایران و عربستان میتواند تغییردهنده بازی باشد، چشمانداز پیشرفت قابلتوجه دیپلماتیک در سطح پایین خواهد ماند. این نتیجه در نهایت میتواند برای ریاض و تهران قابل قبول یا حداقل قابل تحمل باشد.
تاکتیک و استراتژی
دو منطق بهظاهر متناقض، اما در نهایت سازگار، تلاشهای اخیر برای پیشبرد تنشزدایی بین ایران و عربستانسعودی را هدایت میکنند. اولی منطق ابتکار است که رهبران هر دو کشور در حال شکلدادن به آن هستند. دغدغه اصلی آنها بقای رژیمهایشان است. آنها باید ظرفیت سازگاری را در داخل و خارج از کشور خود نشان دهند. چنین نگرانیهای تاکتیکی، رهبران ایران را با وظیفه ایجاد اجماع در مورد چالشهای کلیدی سیاست خارجی مواجه میکند. این موضوع سادهای نیست؛ زیرا در مورد چند موضوع حیاتی، از جمله برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، به نظر میرسد سردرگمی زیادی وجود دارد؛ بنابراین عاقلانه است که تیم رهبری جدید تهران به شعبدهبازی در چند زمینه که یکی از آنها مساله عربستان است، ادامه دهد.
ایجاد اجماع برای ریاض، شاید کمتر پیچیده باشد؛ زیرا تنها نظرات یک نفر واقعا اهمیت دارد و آن هم محمد بنسلمان است. اما واقعیت این است که او فضای سیاسی و ژئواستراتژیک بسیار کمتری نسبت به همتایان ایرانی خود برای مانور دارد. از سوی دیگر، عربستانسعودی هنوز با یک دشمن مصمم حوثی در نزدیکی مرزهایش مواجه است، در حالی که در عرصه جهانی گستردهتر، ریاض هنوز چارچوب روابط خود را با دولت بایدن مشخص نکرده است. در مقابل، تهران از داراییهای دیپلماتیک، استراتژیک و اقتصادی در سراسر خاورمیانه سود میبرد. علاوه بر این، تهران ممکن است آماده باشد از تلاش برای نجات برجام صرفنظر کند و تمرکزش را بر تحکیم مجموعهای از روابط خود در منطقه به صورت وسیعتر و فراتر از آن متمرکز کند. در واقع، ایران دست برتر را دارد و حتی اگر به میز مذاکره بازگردد، با پیوند دادن این گفتوگوها به موقعیت استراتژیک منطقهای خود مخالفت کرده و سرسختانه به مقاومت خود ادامه خواهد داد. این واقعیت تحمیلی ما را به منطق دوم که منطق راهبردی است، میرساند. رهبران ایران مدتهاست عقیده دارند که هدف نهایی دشمنان منطقهای و جهانی، محاصره اقتصادی، دیپلماتیک و در صورت لزوم نظامی جمهوری اسلامی است. این تصور، عزم تهران را برای تضعیف تهدید محاصره با ایجاد مجموعهای متنوع از روابط که به ایران ظرفیت میبخشد، دوچندان میکند. ریاض این استراتژی را نه تدافعی، بلکه تهاجمی میداند. عربستان در تلاش برای جلوگیری از آنچه بهعنوان آرمانهای توسعهطلبانه یا هژمونیک ایران میبیند، به چتر نظامی آمریکا وابسته است. در این خصوص میتوان گفت، تشدید جنگ ریاض با حوثیها، نشاندهنده تلاش برای عقبراندن ایران از طریق حمله به نزدیکترین متحد منطقهای آن بود. اما این سیاست نتیجه معکوس داشته است؛ به طوری که نهتنها محدودیتهای قدرت نظامی عربستانسعودی، بلکه نبود هرگونه استراتژی منسجم برای مقابله با ایران نمایان شد. واقعیت این است که ریاض با به اجرا گذاشتن منطق ابتکار در سطح تاکتیکی و استراتژیک، به ایران مزیت واقعی میدهد که بعید به نظر میرسد بتواند آن را جبران کند. حتی اگر بخواهد این نقیصه را از طریق توافق بین اسرائیل، امارات، بحرین و مراکش جبران کند. عباس نیلفروشان که بهعنوان دستیار امور عملیاتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران فعالیت میکند، ۱۴اکتبر اعلام کرد که عربستان راهی جز مذاکره برای نتیجهگیری جنگ یمن ندارد. وی تصریح کرد: از آنجا که دشمن نمیتواند جبهه مقاومت یمن را شکست دهد، عاقلانهترین راه، رسیدن به توافق صلحآمیز است. البته موضع عربستان این است که ایران باید ابتدا به حمایت خود از شبهنظامیان حوثی پایان دهد؛ قبل از اینکه هر گونه مذاکرات معناداری بین تهران و ریاض انجام شود. احتمالا، دو طرف در جریان نشست ۲۱سپتامبر خود در فرودگاه بینالمللی بغداد، این مواضع را مطرح کردند.
بهبود شرایط
در پایان ایران و عربستانسعودی از روند تنشزدایی سود خواهند برد که در صورت پیشرفت، میتواند منافع اقتصادی قابلتوجهی را به همراه داشته باشد. به طرز متناقضی، بازگشت به مذاکرات برجام و در کنار آن، چشمانداز افزایش صادرات نفت ایران ممکن است به افزایش اخیر قیمتها که قیمت نفت خام را به ۸۵دلار در هر بشکه رساند، پایان دهد.
در عین حال، اگر مذاکرات از سر گرفته شود و پیشرفت کند، ممکن است ایران نیز صادرات خود را افزایش دهد. با این حال، ایران ممکن است از تلاش مستمر برای پیشبرد مذاکرات وین سود زیادی ببرد، اما دولت این کشور همچنان عمیقا و شاید به گونهای قابل درک، در مورد اینکه دولت بایدن به هر تعهدی که بر سر میز مذاکره میپذیرد عمل کند، تردید دارد. بنابراین، سردرگمی ناشی از وعدهها و بیانیههای مختلف دولتمردان ایران در مورد مذاکرات برجام، بیشتر به نفع تهران است تا ریاض. در حالی که طرفهای گفتوگو با ایران سعی میکنند تصمیم خود را بگیرند و گزینههایشان را روی میز نگه دارند، مقامات ایران میتوانند با دنبال کردن تنشزدایی با عربستانسعودی فضای بیشتری برای مانور ایجاد کنند که البته ممکن است بهسرعت راه به جایی نبرد. رهبران سعودی با امید به پایان دادن به درگیری در یمن، در حالی که مطمئن نیستند واقعا ممکن است اتفاق بیفتد یا خیر، علاقهمند به آرام کردن روابط خود با تهران هستند. حداقل، یک روند افزایشی تنشزدایی ممکن است شدت تنشهای سیاسی و استراتژیک را در خلیج فارس کاهش دهد و در عین حال حمایت رهبران غربی را تا حدی جلب کند. باید توجه کرد که در خلیجفارس مانند جاهای دیگر، تنشزدایی بیشتر در مورد مدیریت شرایط است تا اینکه بخواهیم منازعات را از بین ببریم.