القدس العربی بررسی کرد
۵ هدف سیاست خارجی رئیسی
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: «رئیسجمهور جدید ایران دستور کار خود در دوره ریاستجمهوریاش را که تا سال ۲۰۲۵ به طول میانجامد در جریان مراسم تحلیف خود اعلام و نشانههای دوره پیش رو در سطح روابط ایران با جهان و دولتهای همسایه، اداره امور داخلی و به ویژه اقتصاد را ترسیم کرد. به نظر میرسد ایران با رئیسی در راه مرحله تازهای است که در آن، نفوذ منطقهای خود را به افغانستان، آسیای میانه و قفقاز، تا شرق مدیترانه و منطقه خلیج فارس میرساند.»
هدف اصلی رئیسجمهور جدید ایران، استفاده از توازنهای داخلی به نفع ایران است و وی این مطلب را به صراحت اعلام کرد: «ملت ایران مصمم است در مسیر انقلاب گام بردارد»، همانطور که وعده ایستادن علیه تجاوز به حقوق مظلومان و مستضعفان در تمام جهان را داد، چه در قلب اروپا و ایالات متحده باشند یا در آفریقا، یمن، سوریه و فلسطین.
رئیسی همچنین به بالاترین درجات شفافیت در اقتصاد و ریشهکن کردن فساد متعهد شده و وعده داده ایران در زمینه نیازهای اساسی، به خودکفایی برسد. این نشانهها میتواند اتهامات ضمنی باشد به دو دوره ریاستجمهوری روحانی، به خاطر عدم تحقق پیشرفت اقتصادی که با امضای توافق هستهای وعده آن را داده بود.
رئیسی که از اشاره به گزارش کمیته تطبیق درباره مخالفت با نتایجی که دولت روحانی طی شش دور مذاکره در وین به آن رسیده بود، اجتناب کرد، در مقابل به وضوح گفت سیاست فشارها و تحریمها، ایران را از تلاش برای رسیدن به حقوق قانونیاش محروم نخواهد کرد.
وی تاکید کرد برنامههای هستهای ایران صلحآمیز بوده، سلاح هستهای شرعا حرام است و هیچ جایگاهی در استراتژی دفاعی ایران ندارد. رئیسی از مخالفت با مذاکرات وین حرفی نزد و آن را یکی از ابزارهای قدرت برای تحقق اهداف ملی ایران دانست. بر این اساس، میتوانیم اهداف سیاست خارجی ایران را به این شکل ترسیم کنیم:
۱. هدف از مذاکرات درباره برنامههای هستهای، رفع تحریمهای آمریکاست که ایران آن را غیرقانونی میداند. بعید است این مذاکرات شامل برنامههای موشکی و مسائل امنیت منطقه شود.
۲. ایران یک ضلع اصلی در ائتلاف بینالمللی وسیعی شود که چین و روسیه هم در آن حضور دارند و چه بسا طرفهای دیگری نیز به آن اضافه شوند و هدف از تشکیل این ائتلاف، مقابله با سیطره یکجانبه ایالات متحده بر جهان است. به این منظور، رئیسی امضای معاهده مشارکت و همکاری استراتژیک بین ایران و روسیه را در اولویتهای اصلی خود جای میدهد.
۳. مخالفت با درخواست کمک از نیروهای خارجی در منطقه برای تامین امنیت ملی و تاکید بر اینکه امنیت منطقه در داخل آن و با گفتوگو بین دولتهای همسایه محقق میشود. برای مثال، رئیسی رابطه ایران با پادشاهی عمان را یک الگوی بینظیر در راستای تحقق امنیت متقابل و همکاری مشترک برای رشد منافع دو ملت میداند.
۴. ایران باید یک محور منطقهای متشکل از عراق، سوریه، فلسطین و یمن را به عنوان خط دفاعی اول برای حمایت از منافع ملی خود رهبری کند که تحقق این امر، به امضای توافق همکاری راهبردی فراگیر با عراق نیاز دارد، همانطور که درباره سوریه چنین شد. هدف از این ترتیبها، تقویت روابط ایران و نفوذ سیاسی و نظامی منطقهای آن است، به نحوی که اگر اسرائیل قصد جنگ با ایران را داشت، در وهله اول باید با حزبالله در لبنان، حماس در فلسطین، حشد الشعبی در عراق و انصارالله در یمن مقابله کند. رئیسی در جریان دیدار با رهبران حماس، انصارالله یمن و حشدالشعبی در عراق، بر ادامه تایید و حمایت از آنها تاکید کرد. رئیسی معتقد است قدرت حشد الشعبی سوپاپ اطمینانی برای حمایت از حاکمیت عراق و وحدت آن است.
۵. ایران در تشکیل یک محور تازه تا شرق و شمال مرزهای سیاسی خود، حول مسائل امنیتی و توسعه در افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، آذربایجان و ازبکستان سهیم باشد و این مهم را با تلاش برای پر کردن خلأ نظامی و سیاسی حاصل از عقبنشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان و مشارکت در عملیات آبادسازی و توسعه در آذربایجان، دولتهای قفقاز و آسیای میانه، عملی کند. احتمالا ایران نقش خود را در این محور جدید با هماهنگی چین و روسیه ایفا میکند، به ویژه آنکه این دو کشور امنیت افغانستان را یکی از اولویتهای امنیت ملی خود میدانند؛ و ایران روابط مستحکم و نفوذ خوبی در مسلمانان شیعه در افغانستان دارد، همانطور که از روابط ویژهای با برخی دولتهای آسیای میانه و قفقاز برخوردار است.
مقابله با اسرائیل
در حال حاضر، صداها در اسرائیل برای انتقاد از دولت بنت به دلیل ناتوانی از وارد کردن ضربه به ایران پس از هجوم به کشتی اسرائیلی در تنگه هرمز بالا گرفته است. اگر ایران در معرض تجاوز اسرائیل قرار بگیرد، به راحتی قادر به واکنش است، همانطور که در ژوئن ۲۰۱۹ موفق به سرنگون کردن پهپاد آمریکایی شد که به مرز هوایی ایران تجاوز کرده بود و ترامپ در آن زمان از تصمیم خود برای حمله نظامی انتقامجویانه به تاسیسات نظامی ایران چشمپوشی کرد.
اسرائیلیهایی که حکومت این رژیم را متهم به ضعف میکنند، متوجه این موضوع نیستند که اسرائیل عملا حمایت آمریکا برای وارد کردن ضربه نظامی به ایران را از دست داده است.
با وجود صحبتهای بنت و وزیر جنگ او، بنی گانتس درباره آمادگی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران، حقایق زیادی وجود دارد که باعث میشود اسرائیل قبل از حمله نظامی مستقیم به ایران، بیشتر فکر کند که مهمترین آنها عبارتند از: اول، جدا شدن راهبردهای اسرائیل و آمریکا در قبال ایران، دوم اینکه پایبندی ایالات متحده به امنیت اسرائیل به معنای مشارکت با آن برای حمله به ایران نیست، سوم اینکه حمله نظامی اسرائیل به ایران، این رژیم را در معرض خطر حمله موشکی از سوی ایران یا حزبالله لبنان یا حماس غزه قرار میدهد. این موارد سه گزینه را پیش روی اسرائیل میگذارد: پناه بردن به شورای امنیت، ادامه حملات سایبری علیه تحریکات الکترونیکی مربوط به فعالیت هستهای ایران، تلاش برای بر هم زدن استقرار داخلی ایران.