یک رسانه چینی بررسی کرد
سمت و سوی کلی دیپلماسی ایران در دوره رئیسی
به گزارش «انتخاب» در ادامه این مطلب آمده است: «در حالی که بازگشت برجام به مسیر اصلی احتمالا در هفتههای اول روی کار آمدن رئیسی بسیار مورد توجه قرار خواهد گرفت، مهم این است که رویارویی بین تهران و واشنگتن را تنها مساله سیاست خارجی ایران نبینیم. او چند مساله دیگر نیز خواهد داشت که باید به آنها رسیدگی کند. از جمله آنها میتوان به روابط گستردهتر ایران در خاورمیانه و نحوه برخورد آن با دیگر قدرتهای جهانی مانند روسیه و چین اشاره کرد.»
بدون شک، آغاز دوران ریاستجمهوری رئیسی تحت تاثیر مساله برجام و کشتیای که به آن حمله شده است، قرار خواهد گرفت. اگرچه ایران مسوولیت حمله به کشتیای را که منجر به کشته شدن دو خدمه انگلیسی و رومانیایی آن شده است رد کرده، اما گزارشهایی مبنی بر اینکه ایالات متحده، اسرائیل و انگلیس در حال برنامهریزی برای واکنش به این حمله هستند، وجود دارد. اگر این گزارشها درست باشد، باید گفت زمان بدتری از الان برای انجام این کار وجود ندارد. از ابتدای سال، دولت جدید آمریکا تحت ریاستجمهوری جو بایدن بهطور غیر مستقیم با ایرانیان درباره از سرگیری برجام صحبت میکرد. اما خوشبینی ماه ژوئن جای خود را به پیشبینی کمتر خوشبینانهای داده است.
آمریکاییها نگران هستند رئیسی تیم جدیدی را جایگزین تیم مذاکرهکننده فعلی کند که خواستههای جدیدی را مطرح کنند. در حال حاضر، واشنگتن از تهران ناامید شده است. زیرا ایران عدم تمایلش را درباره گفتوگویی فراتر از توافق هستهای فعلی و شامل موارد دیگر مانند فناوری موشکهای بالستیک ایران یا فعالیتهای منطقهایاش مطرح کرده است. در عین حال، ایالات متحده نگران است که عدم بازرسیهای بینالمللی به این معنی باشد که ایران تحقیقات و تولید خود را در چارچوب برنامه هستهایاش سرعت بخشیده است. (برنامهای که طبق فتوای رهبر ایران و مقامات جمهوری اسلامی قرار نیست به دنبال ساخت بمب اتم بروند و ساخت بمب اتم حرام اعلام شده است.)
در همین حال، ایرانیها نیز با توجه به تمایل نداشتن آمریکا برای تضمین عدم اعمال مجدد تحریمها در صورت بازگشت به توافق هستهای، از واشنگتن دلسرد شدهاند. ایرانیان این را یک مشکل میدانند، زیرا در این شرایط تعداد کمی از شرکتهای خارجی مایل به تجارت با ایران یا سرمایهگذاری بلندمدت در این کشور هستند.
فراتر از برجام و موضوع کشتی، رئیسی نگران موقعیت گستردهتر ایران در خاورمیانه خواهد بود. به احتمال زیاد وی به گفتوگوهای تهران با عربستان سعودی که اوایل امسال آغاز شده بود، ادامه خواهد داد. در حالی که هر دو کشور از دیرباز با هم رقیب بودند، روابط آنها پس از سال ۲۰۱۶، زمانی که سعودیها شیخ نمر النمر، روحانی برجسته شیعه سعودی را اعدام کردند، رو به وخامت گذاشت و دو کشور سفیران خود را فراخواندند.
این مذاکرات مسلما بیشتر از عربستان سعودی به نفع ایران است. سعودیها در موقعیت ضعیفتری قرار دارند. اگرچه آنها متحد مهم آمریکا هستند اما رابطه نزدیکی با دولت بایدن ندارند. در حالی که در دوران دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا روابط ریاض-واشنگتن بسیار گسترده بود و عربستان از حمایت ترامپ سود میبرد. آنها همچنین در معرض خطر ناشی از تصمیم آمریکا مبنی بر مداخله کمتر در امنیت خاورمیانه قرار دارند.
حتی اگر رئیسی بخواهد باز هم نمیتواند چیز زیادی به سعودیها بدهد. به عنوان مثال، در یمن، ایران کار چندانی نمیتواند بکند تا چالش حوثیها را برای سعودیها کاهش دهد. اگرچه حوثیها از کمکهای ایران بهرهمند هستند، اما به صورت بیچون و چرا به آن وابسته نیستند. بر خلاف دیگر شبهنظامیان مانند حزبالله لبنان که منابع مالی و کمکهای ایران برایشان ضروری است، حوثیها تا این حد به تهران اتکایی ندارند. بهطور کلی، حوثیها کمتر به ایران وابسته هستند و میتوانند در استراتژی نظامی و سیاسی خود علیه ریاض خودمختاری بیشتری داشته باشند.
فراتر از عربستان سعودی، رئیسی در خلیجفارس با فرصتها و چالشهایی روبهرو خواهد شد. اگر آمریکاییها در خروج از منطقه جدی باشند، این موضوع موقعیت کنونی ایران در عراق را تقویت میکند. ایران در حال حاضر به چند گروه سیاسی و شبهنظامی در عراق کمک میکند. در زمان رئیسی، این امر به احتمال زیاد ادامه خواهد یافت، بهویژه به این دلیل که ایران نمیخواهد با یک عراق بیثبات و بدون هیچ گونه دخالت ایران که در آن تنشها بین طبقه سیاسی و جامعه اوج میگیرد، روبهرو شود.
در جاهای دیگر، رئیسی باید نزدیک شدن ظاهری پادشاهیهای عرب خلیج فارس را هدایت کند. در سال ۲۰۱۷، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین با قطر به مشکل خوردند و تعارضی را با این کشور سامان دادند. از جمله دلایل آنها انتقاد از حمایت قطر از اسلامگرایان و ایران بود. از قضا، این محاصره در واقع روابط ایران با قطر را تقویت کرد، زیرا تحریم، دوحه را مجبور کرد در زمینه تجارت مواد غذایی حیاتی و سایر واردات ضروری به تهران چشم بدوزد.
این اختلاف درست قبل از مراسم تحلیف بایدن و بدون تسلیم شدن قطر به خواستههای عربستان و امارات پایان یافت. حال که عادیسازی روابط آنها در دستور کار قرار گرفته است، این سوال مطرح میشود که آیا میتوان از نفوذ ایران در قطر و خلیج فارس مطمئن بود یا در آینده کاهش خواهد یافت؟
همچنین رئیسی باید با پایان جنگ داخلی سوریه مواجه شود. ایران زمانیکه قیام سال ۲۰۱۱ تبدیل به درگیری مسلحانه بین دولت و مخالفان مختلف آن شد، یکی از حامیان اولیه بشار اسد بود. تهران کمک مالی و نظامی به دمشق ارائه کرد که بعدا روسیه پس از سال ۲۰۱۵ نیز به حمایت از این روند پرداخت.
ایران، روسیه و ترکیه نقش مهمی در مدیریت مناقشه در سوریه از طریق روند آستانه ایفا کردهاند. ترکیه از گروههای اصلی مخالف در شمال کشور حمایت میکند. به نظر میرسد جنگ رو به پایان است و به همین دلیل شکافها شروع به خودنمایی میکنند. تنشها بین روسها و ایرانیان در مناطق تحت کنترل اسد در این کشور بالا گرفته است، زیرا آنها میخواهند خود را برای ایفای نقش در بازسازی سوریه پس از جنگ آماده کنند و سهم بیشتری در این عرصه داشته باشند. مدیریت این موارد برای رئیسی چالشبرانگیز خواهد بود، زیرا او باید مطمئن شود که پیگیری آنها منجر به بروز مشکلاتی با روسیه در سایر نقاط و پروندههای مختلف مانند همکاریهای امنیتی و فرصتهای اقتصادی داخلی نخواهد شد.
ایجاد مشارکت امنیتی و اقتصادی با روسها تنها یک چشمانداز است. رئیسی همچنین میخواهد همین کار را با دیگر قدرتهای جهانی به ویژه چین انجام دهد. در حال حاضر ایران و چین روابط خود را تقویت کرده و در مارس سال جاری در زمینههای مختلف به توافق رسیدند. رئیسی میخواهد با تاکید بیشتر بر این توافقات به آنها جامه عمل بپوشاند. اگر او بتواند این کار را انجام دهد، میتواند کشور خود را از چالشهای ناشی از مشکلات فعلی خود با ایالات متحده، به ویژه درباره برجام و رفع تحریمهای آن، دور نگه دارد.