چگونگی فراگیری دیپلماسی علم و فناوری
با وجود جهتگیریهای مختلف، از دیرباز پیوندی طولانی میان علم و تعاملات بینالمللی وجود داشته است. در بریتانیا پست و جایگاه دبیر امورخارجه انجمن سلطنتی (Royal Society) در سال ۱۷۳۲ به وجود آمد، یعنی نزدیک به ۶۰ سال پیش از آنکه دولت بریتانیا نخستین وزیر امورخارجه خود را منصوب کرده باشد. در همین راستا سر چارلز گالتون داروین (نوه چارلز داروین) به عنوان نخستین رئیس «دفتر علمی مرکزی» در واشنگتن و در سال ۱۹۴۱ منصوب شد، او نخستین نماینده علمی و رسمی بریتانیای کبیر در خارج از مرزهای آن کشور محسوب میشد. درست یکسال بعد، جوزف نیدهام، به ریاست مرکز «رسالت علمی بریتانیا» در چین منصوب شد.
در همین راستا تعاملات میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شاید یکی از مشهورترین نمونههای تاریخی پیوند همکاری علمی با روابط خارجی باشد، اما این مورد، تنها مثال موجود در این زمینه نیست. از نیمه دوم قرن بیستم، مقولاتی نظیر علم، فناوری و نوآوری نقشهای بسیار مهمی را در دیپلماسی ایفاکردهاند. در سال ۱۹۶۱ رئیسجمهور جان اف کندی، در یک ضیافت شام دولتی در کاخ سفید که برای نخست وزیر ژاپن، هایاتو ایکدا، ترتیب داده شده بود، با اعلام تشکیل «کمیته همکاری علمی ایالات متحده- ژاپن»، تاریخ دیپلماتیک ایالات متحده را به الگویی در نوع خود تبدیل کرد (روفینی، ۱۳۹۷).
اما مفهوم دیپلماسی علم، فناوری و نوآوری (STI Diplomacy) از چه زمانی و به چه صورت فراگیر شد؟ دیپلماسی علم و فناوری در سال ۲۰۰۸ با انتشار گزارشی از انجمن سلطنتی بریتانیا با عنوان «به سوی تقویت دیپلماسی علم و فناوری» فراگیر شد. گزارش، بر اساس مباحثهای از کارگروه شورای سیاست علم و فناوری بود که از جولای ۲۰۰۷ تا آوریل ۲۰۰۸ فعالیت میکردند، در این گزارش از دیپلماسی علم و فناوری به عنوان تلاش برای «ایجاد ارتباط بین علم و فناوری و امور خارجه برای دستیابی به توسعه متقابل« و «کاربرد دیپلماسی برای توسعه علم و فناوری و ارتقای تلاشها برای بهکارگیری علم و فناوری در جهت اهداف دیپلماتیک» یاد شده بود.
بنابر مطالعهای که در پژوهشکده مطالعات فناوری روی بازیگران حوزه دیپلماسی علم، فناوری و نوآوری انگلستان انجام گرفته بود، مشخص شد این کشور هماهنگسازی میانبخشی و ارائه دستورالعملهای راهبردی مرتبط با تعهدات دولت انگلیس در حوزه علم و نوآوری را به عهده کمیته هدایتی موسوم به «مجمع جهانی پژوهش و نوآوری» گذاشته است. انگلستان از جمله معدود کشورهایی است که به چهرههای علمی برتر خود کمک میکند تا به سیاستگذاران کلان در بالاترین سطوح دولتی مشاوره دهند. در این کشور از سال ۱۹۶۴ به بعد یک مشاور علمی ارشد دولتی به استخدام نخست وزیر و اعضای کابینه درآمده تا مشاورههای لازم این حوزه را ارائه کند. مشاور علمی ارشد، ریاست یک تیم کوچک موسوم به «دفتر دولتی علم» را برعهده دارد که در زمینه هدایت راهبرد بینالمللی کشور نیز نقشی محوری ایفا میکند.
این مشاوران علمی ارشد در بسیاری از ادارات دولتی حضور دارند، در سال ۲۰۱۵، تعداد این مشاوران، ۲۳ نفر بود. حضور این مشاوران از سال ۲۰۰۹ به بعد در وزارت خارجه انگلستان نیز میسر شد. همانطور که اشاره شد این مشاوران، دانشمندان برجستهای هستند که وظایف پارهوقتشان، مواردی مانند ارائه مشاوره به مسوولان دولتی و برقراری پیوند میان پایتخت و رایزنان علمی فعال در سفارتخانهها را در بر میگیرد.
از سال ۲۰۰۰ به بعد شبکهای بزرگ با بیش از ۱۴۰۰ نفر، در حدود ۲۷۰ موقعیت مکانی با عنوان شبکه دیپلماسی علم انگلیس در خارج از مرزهای این کشور شکل گرفته بود. این شبکه وسیع به همه ادارات دولتی و سازمانهای عمومی، خدمات و مشاورههای لازم را ارائه کرده است. شبکه علم و فناوری انگلستان، بیش از ۲۸ کشور را پوشش میدهد. نمایندگان این شبکه بهطور مساوی، از میان انگلیسیهای مقیم خارج و افراد محلی آن کشورها جذب شدهاند. این ماموران علمی با سازمان دولتی تجارت و سرمایهگذاری انگلیس نیز همکاری میکنند.
در ایالات متحده آمریکا نیز تاریخچهای طولانی از حضور در مشارکتهای علمی بینالمللی وجود دارد. این کشور دارای یک سیاست علمی جهانی است. در شرایطی که اروپا و چین برتری آمریکا را به چالش میکشند، این کشور به عنوان کشور شماره یک در سطح دنیا در زمینه تولید علم و دانش، در پی حفظ جایگاه خویش است. حفظ جریان مداوم و مرتب با سرمایه انسانی در حوزه پژوهش به داخل کشور، از مولفههای اساسی دیپلماسی علم آمریکا به شمار میرود. یک هدف ثانویه سیاسی نیز بهرهگیری از دانش و علم در تعریف جدید از سیاست خارجی است که توسط دولت اوباما ارائه شد (روفینی، ۱۳۹۷).
در اوایل دهه ۱۹۷۰، زمانیکه آمریکا در حال پایان دادن به حضور مناقشهبرانگیز و جنجالی خود در جنوب شرقی آسیا بود - این حضور به روشنی نشان از اتکا به میدان و بهرهگیری از قدرت سخت بالای ایالات متحده بود- هنری کیسینجر، مشاور وزیر امورخارجه که خود نیز بعدها به سمت وزیر امورخارجه انتخاب شد، در گفتوگویی با مجله ساینس عنوان کرد:«وزیر امورخارجه گمان میکند توانایی آمریکا برای کمک مالی و اداره جهان به روش قدیمی دیگر به سر آمده است. آنچه ما میتوانیم در آن سهیم باشیم- و آنچه دنیا میخواهد، توانمندیهای فناورانه ما است» (Wade,۱۹۷۴). براساس مطالعه صورت گرفته سال ۱۳۹۵ در پژوهشکده مطالعات فناوری ایران، نخستین دفتر علمی شبکه دیپلماتیک آمریکا در سال ۱۹۴۷ در سفارتخانه این کشور در لندن راهاندازی شد. امروزه، کارکنان شبکه علمی آمریکا با عنوان «افسران محیط زیست، علم، فناوری و سلامت» شناخته میشوند. ستون فقرات این شبکه را ۱۲ مرکز منطقهای تشکیل میدهند که پرداختن به برخی مسائل فراکشوری (مانند مسائل زیست محیطی) در مقیاس منطقه را امکانپذیر میکنند. روی هم رفته، رایزنان و افسران علمی در ۳۳ کشور و چهار سازمان زیست محیطی حضور دارند. در ۱۴۶ کشور دیگر که در عمل، کل شبکه دیپلماتیک آمریکا را تشکیل میدهند، مسائل علمی به صورت آنی به کسانی که عمدتا با مسائل اقتصادی و سیاسی سروکار دارند، سپرده میشود.بنابراین دومین مورد حائز اهمیت پس از شناخت دقیق دستگاه دیپلماسی از بازیگران اکوسیستم نوآوری کشور و توجه به تقسیم کار ملی بین آنها، بهرهگیری از ظرفیت بالقوه دانشمندان، فناوران، کارآفرینان و بهطور کلی زیست بوم نوآوری داخلی است تا وزارت امورخارجه را در بهرهبرداری و توسعه این نوع از دیپلماسی و تامین منافع عمومی حاصل از بهکارگیری آن یاری کند.