در امر سیاست و در بسیاری از کشورهای دنیا احزاب و جریانات سیاسی اقدام به نظرسنجی می‌کنند. چرخه اجرای نظرسنجی‌ها و انتشار نتایج آن، یکی از کنش‌های جریان انتخابات در آن کشورهاست. در ایران هم تلاش‌هایی در این‌خصوص شده و می‌شود. اما به‌طور معمول جریان‌های سیاسی کشور در حوزه نظرسنجی مصرف‌کننده هستند. هرچند در دوره‌های گذشته برخی احزاب اقدام به نظرسنجی کردند و شاید در انتخابات پیش‌رو نیز اقدام کنند، اما از آنجا که اصول علمی در نظرسنجی‌های حزبی ایرانی رعایت نمی‌شود، نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.

تجربه‌های چنین نظرسنجی‌هایی نشان داده میان این نتایج با نتایج موسسات معتبر نظرسنجی، تفاوت‌های جدی وجود دارد. به خصوص که اصول فنی مثل نمونه‌گیری تصادفی در نظرسنجی‌های حزبی ایرانی رعایت نمی‌شود و پرسشنامه‌ها سر از ستادهای انتخاباتی درمی‌آورند و پرسشگران نیز هواداران حزب یا کاندیدای مورد نظر خواهند بود که در چنین مصاف علمی، قطعا خود همان کاندیدا پیروز نظرسنجی تلقی می‌شود. امری که با واقعیت در تخالف است و نتیجه آن هم می‌شود توهم.

نسل‌های جدید چنین بدیل‌های غلط و به ظاهر علمی، در سایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی مجازی ظهور پیدا کرده و از آنجا که اولیات و بدیهیات فرآیند علمی نظرسنجی در این مورد نیز رعایت نمی‌شود، نمی‌توان به نتایج آن نیز امید داشت یا دل بست. چنین فعالیت‌هایی در غیاب نظام انتشار نظرسنجی‌های انتخاباتی، برای گرم شدن تنور انتخابات یا شورآفرینی و انسجام گروهی و حزبی، کارگر می‌افتد اما نمی‌تواند مورد مصرف مناسبی باشد. پیشنهاد شده و می‌شود به جای استفاده از تعبیر نظرسنجی، که به فرآیندی علمی اطلاق می‌شود، به این قبیل فعالیت‌ها و نیز آنچه در برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی وجود دارد، «نظرخواهی» گفته شود.

همه موسسات نظرسنجی در انتخابات موفق نیستند، هرچند در زمان انتخابات تلاش می‌کنند با اجرای نظرسنجی‌ها نقش موثرتری در چرخه نظرسنجی‌ها ایفا کنند. در این زمینه انتشار نظرسنجی‌ها هنوز چالش جدی است که سیاست‌مداران، خبرنگاران و روزنامه‌نگاران، مردم و حتی موسسات نظرسنجی به عنوان چهار محور گفتمان نظرسنجی در ایران، همچنان با آن روبه‌رو هستند. دو مساله عمده در میان مسائل متعدد این حوزه وجود دارد.

مساله نخست تداوم نظام آرشیوی نظرسنجی‌ها است که به دلایل مختلف از جمله دارا بودن کارفرمای خاص، روحیه انحصارگرایی مدیریتی، نداشتن اعتماد به نفس کافی، صرف هزینه فراوان یا در برخی موارد حساسیت برای وارد نشدن خدشه به امنیت ملی، وجود دارد. مساله دوم که بازتابی از مساله نخست است، ناآشنایی با نحوه اطلاع‌رسانی و انتشار یافته‌های نظرسنجی است. به صورتی که به همه جوانب امر و حتی به وجه اخلاقی جامعه و انتخابات، تا بیشترین حالت ممکن، خدشه‌ای وارد نشود.

نباید از نظر دور داشت که تا پیش از سال ۱۳۹۶ و با تشخیص و انتشار تخمین با خطای اندک مرکز افکارسنجی ایسپا از انتخابات ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، اعتماد به نفس کافی برای همان مجموعه و مجموعه‌های مشابه، در راستای انتشار یافته‌های نظرسنجی‌های انتخاباتی وجود نداشت. زیرا در انتخابات‌های پیش از آن نیز توانسته بودند از عهده پیش‌بینی شرایط برآیند، اما از انتشار نتایج خودداری کردند. لذا با تجربه اندکی در این خصوص مواجه هستیم. در انتخابات جاری نیز شاهد آن بودیم که پیش از اعلام رسمی کاندیداتوری یا ثبت نام چهره‌ها، برخی یافته‌های نظرسنجی در خصوص آنان منتشر شد.

نظرسنجی از مردم در شرایطی صورت می‌پذیرد که همان نظرسنجی‌ها شکل نگرفتن میدان رقابت انتخاباتی یا به تعبیر رسانه‌ای، شکل نگرفتن فضای انتخابات را اعلام می‌کند. به‌طوری‌که حدود ۴۲ درصد مردم اصلا اخبار انتخابات را پیگیری نمی‌کنند. موج سوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان(۱۳۹۵) نشانگر آن است که ۴/ ۳۰ درصد مردم زیاد و خیلی زیاد اخبار سیاسی را پیگیری می‌کنند. پیمایش فرهنگ سیاسی نیز که نگرش‌ها در این حوزه را در دو موج بررسی کرده نشان می‌دهد، در سال ۱۳۸۴ میانگین آگاهی سیاسی مردم ۵/ ۳۲ بوده و در سال ۱۳۹۷ نیز با تغییر اندک، ۲/ ۳۰ است. آگاهی در این پیمایش همان «دانستنی‌های سیاسی» است.

موسسات نظرسنجی مطابق روال علمی باید با توالی و تناوب نظرسنجی کنند. چراکه تنها با اجرای یک نظرسنجی نمی‌توان نسبت به تخمین پیروز انتخابات حدس‌های درست و علمی زد. پیروز انتخابات در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۹۲ در نخستین موج نظرسنجی‌ها، کمتر از ۵ درصد آرا را به خود اختصاص دادند. اما با شکل‌گیری رقابت‌ها و آرایش رسانه‌ای و حضور مردمی، همان رای اندک، تبدیل به سبد مهم رای شد و بسیاری از نام‌آوران همان نظرسنجی‌ها را به قعر فرستاد. پس در اجرای نظرسنجی‌ها چاره‌ای وجود ندارد. اما از آنجا که هنوز زبان نظرسنجی با زبان مردم و نخبگان فاصله دارد، مناسب است که همزمان با انتشار یافته‌های نظرسنجی، تحلیل‌های داده‌ای نیز ارائه شود. اگر نه، سیاستمداران نیز به اشتباه  می‌افتند.

 به عنوان نمونه برخی به‌رغم داشتن رای اندک در نظرسنجی‌ها، با الگویابی نادرست آن را نشانه‌ای برای پیروزی در انتخابات می‌دانند. سوی دیگر نیز چون در صدر جدول نظرسنجی‌ها قرار گرفته‌اند، خود را پیروز انتخابات قلمداد می‌کنند. در صورتی که با شکل نگرفتن میدان انتخابات و کنش جمعی که در آن منطق جمعی خاص و نه لزوما عقلانی وجود دارد، می‌توان گفت این یافته‌ها به نوعی «شهرت‌سنجی» است تا نظرسنجی و باید هنوز صبر کرد و منتظر ماند. در واقع این نگره به مفهوم افکار عمومی که در آن توجه به «عمومیت یافتن نظر»، اصالت دارد اشاره می‌کند. در این زمانه بهترین توصیه به موسسات نظرسنجی صرفا اعلام عدد مشارکت مردم است، چراکه یکی از شاخص‌های موفقیت موسسات نظرسنجی، تخمین قرین صحت میزان مشارکت در انتخابات است.