«دنیایاقتصاد» بررسی میکند
فرصت معماری امنیت منطقه
دکتر رحمن قهرمانپور، کارشناس ارشد مسائل منطقهای در گفتوگو با روزنامه «دنیایاقتصاد» درباره احتمال گفتوگوهای منطقهای با حضور قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای گفت پذیرش حضور عربستان، امارات، آمریکا و سایر قدرتها در این مذاکرات، منوط به این است که نظام سیاسی ایران در سطح کلان یک تصمیم استراتژیک بگیرد؛ اما فعلا ایران نشانهای در این رابطه از خود بروز نداده است. قهرمانپور با اشاره به اینکه باید منتظر باشیم ببینیم آیا با آمدن جو بایدن، سیاست ایران در مورد گفتوگوهای منطقهای تغییر خواهد کرد یا خیر، تاکید کرد که به نظر میرسد این مذاکرات در عین تهدیداتی که ممکن است برای ایران داشته باشد اما فرصت خوبی است تا بتوانیم در معماری آینده منطقه خاورمیانه و خلیجفارس نقش ایفا کنیم و یک رویکرد چندجانبهگرایانه را در منطقه در پیش بگیریم.
قدرتهای جهانی از روسیه و چین گرفته تا اروپا و آمریکا اخیرا بر گفتوگوهای منطقهای بین ایران و کشورهای همسایه بهویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس تاکید کردهاند؛ در این راستا ایران نیز طرحی بهعنوان طرح صلح هرمز ارائه کرد. اکنون با توجه به ابراز تمایل جو بایدن برای بازگشت به برجام، سیاست اصولی ایران برای حداکثرسازی منافع خود در این گفتوگوها اگر صورت پذیرد، چه باید باشد و ایران چگونه میتواند ابتکار عمل را به دست بگیرد؟
مساله گفتوگوهای منطقهای درواقع موضوعی مربوط به بلندمدت است و تابع یکسری مقدمات است که فعلا مهیا نیست. به عبارت سادهتر ورود ایران به گفتوگوهای منطقهای از نوعی که اشاره شد نیازمند تصمیمگیری در سطوح کلان نظام سیاسی است که قاعدتا اگر آن تصمیمگیری انجام شود حضور ایران، عربستان یا حتی اروپا در این مذاکرات معنادار خواهد بود و دیگر بهعنوان یک تهدید تلقی نخواهد شد.
به نظر میرسد آمریکاییها، چینیها، اروپاییها و حتی روسها پساز انتخاب جو بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا تلاش دارند یک فرمول چندجانبه را در خلیجفارس پیاده کنند که مبتنی بر گفتوگوهای منطقهای و فرامنطقهای است. این تمایل به گفتوگوهای منطقهای از سوی بسیاری از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، دلایل زیادی میتواند داشته باشد که از جمله میتوان به تحولات و اتفاقاتی که طی چند سال گذشته در خلیجفارس رخ داد، تنشهایی که بین ایران و همسایگانش وجود داشته و نگرانیهایی که سایر قدرتهای بزرگ درباره افزایش ناامنی در منطقه داشتند اشاره کرد. در این بین ایران میتواند از این گفتوگوها با هدف استفاده از فرصتی که احتمالا با حضور بایدن بهوجود میآید بهره ببرد. آمریکاییها در حال برنامهریزی برای دوران پس از خروج تدریجیشان از خاورمیانه هستند و چینیها به منطقه خلیج فارس ورود محتاطانهای دارند. در عین حال روسیه تلاش دارد حضور خود را در منطقه تثبیت کند. طبیعی است که هر اتفاق بینالمللی هم تهدید و هم فرصتهای خود را دارد و باید برآورد داشته باشیم که این گفتوگوهای منطقهای چه فرصتها و تهدیداتی را میتواند متوجه کشور ما کند.
نقش روسیه و چین در این میان چه میتواند باشد تا موازنه قوا در منطقه به نفع هیچ کشوری تغییر نکند؟
باید توجه داشت که هم مسکو و هم پکن طرفدار این هستند که در منطقه درگیری و جنگ طولانیمدتی رخ ندهد. بهطور مشخص چینیها خیلی نگران این موضوع هستند و سعی دارند از وقوع جنگ و درگیری در منطقه جلوگیری شود. چراکه پکن وقوع هرنوع منازعه و جنگی را به ضرر حضور بلندمدت خود در خاورمیانه تعبیر میکند. در این رابطه که آیا روسیه مخالف بحران در منطقه هست یا خیر، تردیدهایی وجود دارد اما به نظر میرسد مسکو نیز در کلیت موضوع، طرفدار بروز جنگ در منطقه نیست. به موازات این، هر دو کشور در پی آن هستند که موازنه قدرت موجود بین ایران، عربستان، ترکیه و اسرائیل حفظ شود و احساس میکنند حفظ این توازن قوا به نفع ثبات در منطقه است.
اروپاییها چه منافعی در این میان دارند و چگونه میتوانند این گفتوگوها را تسهیل کنند؟
درخصوص منافع اروپا به چند نکته میتوان اشاره کرد؛ نکته اول اینکه برقراری ثبات در خلیجفارس میتواند به نفع منافع اقتصادی اروپا باشد زیرا اروپا بخشی از نفت خود را از خلیجفارس تامین میکند. از طرفی گفتوگوهای شورای همکاری خلیج فارس با اروپا در گذشته وجود داشته و اروپا امیدوار است بتواند با این شورا روابطش را گسترش دهد.
میدانیم قطر، امارات، عربستان، بحرین و کویت جزو کشورهایی هستند که سرمایهگذاریهای زیادی در اروپا انجام دادهاند و بنابراین ثبات و امنیت در حوزه جنوب خلیجفارس میتواند باعث افزایش سرمایهگذاری اروپا در این کشورها شود.
منفعت دیگر اروپاییها در این موضوع، تقویت چندجانبهگرایی در نظام بینالملل است. اگر اروپاییها و آمریکاییها بتوانند این گفتوگوها را پیش ببرند و از این طریق بتوانند بخشی از موضوعات منطقهای مانند مساله هستهای ایران و تنش بین تهران و ریاض را حل کنند، پیامد این امر، تقویت روابط فراآتلانتیکی بین آمریکا و اروپا خواهد بود و اروپاییها امیدوار هستند این موضوع باعث بازگشت روابط اروپا و آمریکا به دوران خوب قبل از ریاست جمهوری دونالد ترامپ شود. هرچند تحقق این امر بعید است اما میتواند حداقل از افزایش شکاف در روابط فراآتلانتیکی جلوگیری کند. مساله سوم اینکه اتحادیه اروپا در شرایط فعلی و با خروج بریتانیا از این اتحادیه در صحنه سیاست خارجی تضعیف شده و اگر اروپا بتواند به همراه آمریکا این گفتوگوهای منطقهای را بهصورت موفق پیش ببرد، این امر منجر به تقویت اعتبار اتحادیه اروپا در سطح بینالمللی خواهد شد.
عربستان و بحرین خواستار حضور آمریکا در گفتوگوهای منطقهای هستند؛ این در حالی است که حضور آمریکا میتواند به نفع محور سعودی تمام شود. ایران اما اعلام کرده با غربیها درباره مساله همسایگانش مذاکره نمیکند؛ چراکه آنها خود منشأ مشکلات هستند. ایران چگونه میتواند این طرح را خنثی کند؟
قاعدتا اگر چنین امری صورت بگیرد تمایل ایران برای حضور در مذاکرات کاهش خواهد یافت و پیششرط چنین گفتوگوهایی این است که طرفهای مذاکره به تهران اطمینان بدهند که شرایط برابر بر مذاکرات حاکم است و در این صورت میتوان امیدوار بود مذاکرات به نتیجه برسد. اما همانطور که در مقدمه اشاره شد پذیرش حضور عربستان، امارات، آمریکا و سایر قدرتها در این مذاکرات، منوط به این است که نظام سیاسی ایران در سطح کلان یک تصمیم استراتژیک بگیرد. اما فعلا ایران نشانهای در این رابطه از خود بروز نداده است. حال باید منتظر باشیم و ببینیم آیا با آمدن بایدن سیاست ایران در مورد گفتوگوهای منطقهای تغییر خواهد کرد یا خیر. به نظر میرسد این مذاکرات در عین تهدیداتی که ممکن است برای ایران داشته باشد اما فرصت خوبی است تا بتوانیم در معماری آینده منطقه خاورمیانه و خلیجفارس نقش ایفا کنیم و یک رویکرد چندجانبهگرایانه را در منطقه در پیش بگیریم.
ایران چگونه میتواند با اعتمادسازی و بهطور مستقیم با همسایگانش از جمله عربستان و امارات برای تامین امنیت منطقه وارد مذاکره شود؟
فضای بیاعتمادی در روابط ایران با عربستان و امارات متاسفانه چشمانداز و امکان ورود این کشورها در مذاکرات دوجانبه و حتی چندجانبه را کاهش داده است اما با روی کار آمدن جو بایدن میتوان گفت محاسبات ریاض و ابوظبی تغییر کرده و آنها بیش از گذشته تمایل دارند مسائلشان با ایران را از طریق گفتوگو حل کنند. هرچند به دلیل بیاعتمادیهایی که از گذشته بهویژه با مداخلات ترامپ بهوجود آمده، عربستان و امارات ترجیح میدهند مذاکراتشان با ایران با حضور قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای باشد و این امر از نظر آنها به نوعی تضمینی است تا جمهوری اسلامی به توافقها و تعهدات خود پایبند باشد. اما باید توجه داشت که ایران تمایلی به حضور قدرتهای خارجی در موضوعات منطقهای ندارد و این یک سیاست اصولی در سیاست خارجی ایران بهشمار میرود که هنوز نشانههایی دال بر تغییر آن دیده نمیشود.