رضا نصری تشریح کرد
فرصتهای بایدن برای دیپلماسی ایران
رضا نصری در گفتوگو با «ایسنا» در پاسخ به این سوال که آیا انتخاب بایدن بهعنوان رئیسجمهور منتخب آمریکا یک فرصت برای ایران است و اگر این چنین است ایران چگونه باید از این فرصت استفاده کند، گفت: «هر انتقال قدرت و هر تحول سیاسی در هر کشوری - از جمله در آمریکا - یک «فرصت» است. اگر چنین نبود و اگر سیاست خارجه آمریکا قابلیت «جهتپذیری» نداشت، سایر دولتهای جهان و منطقه هرگز میلیاردها دلار برای تاسیس لابی و استخدام بنگاه روابط عمومی در واشنگتن هزینه نمیکردند، امروز هم انتقال قدرت از دستان جریانی که قائل به «فشار حداکثری» بود به دستان جریانی که وعده بازگشت به برجام را داده طبیعتا یک فرصت و یک ظرفیت برای ایران ایجاد کرده است. با علم به این واقعیت هم از همین امروز لابیهای متخاصم و ایرانستیز در واشنگتن تمام تلاش و توان خود را به کار خواهند گرفت تا این فرصت را به یک تهدید برای ایران تبدیل کنند و مانع هرگونه تعامل سازنده میان تهران و واشنگتن شوند.» نصری افزود: «برخی از این لابیها تلاش خواهند کرد هزینه سیاسی بازگشت بایدن به برجام را چنان برای او سنگین کنند که از این کار منصرف شود؛ برخی دیگر به او فشار خواهند آورد تا از آنچه دستاورد سیاست فشار حداکثری ترامپ میدانند علیه ایران استفاده کنند؛ و برخی دیگر هم تلاش خواهند کرد به میل و سلیقه خودشان به سیاست و نگرش دولت جدید آمریکا نسبت به ایران و مقوله «لغو تحریمها» جهت بدهند. این کارشناس ارشد مسائل بینالملل تاکید میکند: «در چنین فضایی، معتقدم ایران باید با ابتکارعملهای دیپلماتیک، با «تعیین لحن» میان دو کشور و با ارائه یک «نقشه راه» از ابتدای امر سکان و «عاملیت» تعامل با دولت بایدن را در دست بگیرد و بهعنوان یک قدرت بزرگ خود در شکلدهی به سیاستهای دولت بایدن نقش اول و اصلی را ایفا کند. اگر تهران از این فرصت فعالانه استفاده نکند، چه بسا صرفا «دریافتکننده» محصول رایزنیهای دیگران بشود و آینده تحریمها و برجام و مسائل فیمابین دو کشور را سایر جریانها و دولتها در غیاب ایران شکل بدهند. وی در پاسخ به این پرسش که آیا سیاست خارجی بایدن همسو با سیاست خارجی اوباما خواهد بود یا نه، اضافه کرد: «سیاست بینالمللی یک امر ایستا و ساکن نیست. یک امر سیال، قابل انعطاف، قابل تطبیق و شکلپذیر است. ایران هم آن قدر بزرگ و مهم شده است که بتواند - بهرغم تمام مقاومتها - به سیاست بایدن نسبت به برجام و مقوله لغو تحریمها شکل و جهت ببخشد. کما اینکه پیش از این هم - بهرغم تمام تلاشها و تکاپوهای لابی اسرائیل در واشنگتن و مداخلات شخص نتانیاهو در کنگره - ایران نهایتا موفق شد تمام قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای آمریکا را در زمان اوباما به نفع خود لغو کند. پس این کار شدنی است. نصری در همین باره ادامه داد: «ضمن اینکه سیاست بایدن نسبت به ایران پس از چهار سال انتقاد شدید دموکراتها از رویکرد ترامپ در قبال توافق هستهای و در فضای شکست سیاست «فشار حداکثری» شکل میگیرد و این خود ظرفیتی است که از دل فضای سیاست داخلی آمریکا پدید آمده است، معتقدم در مجموع، چه در فضای کنونی بینالمللی، چه بر اثر الزامات دنیای پسا کرونا و چه از منظر تحولات منطقه، شرایط برای رفع تحریم و پایان بخشیدن به تنشهای فرسایشی مهیاست. فقط لازم است در داخل کشور هم به مساله لغو تحریم بهعنوان یک «پروژه ملی» و نه یک «دستاورد جناحی» نگاه شود و تمام نهادها و جناحها - به جای مانعتراشی - برای حل معضل جدی تحریم به دولت و دستگاه دیپلماسی کمک کنند.» این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این پرسش که چرا با آنکه هنوز بهصورت رسمی پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا اعلام نشده است، ولی شاهد این هستیم که تعداد زیادی از شخصیتهای بینالمللی از جمله در کشورهای اروپایی به انتخاب او واکنش نشان دادهاند؟ علت این موضوع چیست و آیا انتخاب بایدن و رفتن ترامپ فرصتی برای جامعه بینالمللی در راستای گسترش چندجانبه گرایی است، گفت: «اگر هر رئیسجمهور دیگری در آمریکا ادعای تقلب میکرد، حتما واکنش دولتها و افکار عمومی در درون آمریکا بسیار متفاوت میبود. اما ترامپ در چهار سال گذشته چنان به اعتبار خود لطمه زده است و چنان به چوپان دروغگوی صحنه بینالمللی تبدیل شده که عملا هیچ انسان معقول و هیچ کشوری ادعاهای تقلب او را جدی نگرفته است. ضمن اینکه اغلب این دولتها با ارسال تبریکهای «زودهنگام» این پیام را مخابره کردند که از تغییر دولت در واشنگتن خوشحال هستند و استقبال میکنند. نصری تاکید کرد: «ترامپ در دوران زمامداری خود نه تنها به نهادها و اعتبار ساختار سیاسی آمریکا لطمه زد، بلکه سیاهترین دوران را برای نظام بینالمللی، رژیمهای متعدد حقوقی و حقوق بینالملل به طور کل رقم زد. همین سیاستهای قانونشکنانه و نامتعارف او نیز در عمل به تهدیدی برای تجارت، محیطزیست و صلح و امنیت بینالمللی تبدیل شد. پس طبیعی است که اغلب دولتها - به جز چند رژیم یاغی و قانونشکن در منطقه - از رفتن او استقبال کنند.» وی با بیان اینکه معتقدم دولت بایدن هم مجددا به سمت «چندجانبهگرایی» سوق پیدا خواهد کرد، اما مهم است برای او روشن شود که در دوران پسا ترامپ و پسا کرونا «چندجانبهگرایی» دیگر به معنی «ائتلافسازی» علیه یک ملت یا یک دولت دیگر و سوءاستفاده از مکانیزمهای بینالمللی برای اِعمال زور و فشار غیرقانونی به دیگران نیست، گفت: «در دنیای به هم پیوسته امروز، چندجانبهگرایی یعنی شناسایی معضلات و چالشهای مشترک بشری و بهرهبرداری از سازوکارهای بینالمللی برای حلوفصل آنها. به نظرم لازم است در روشنسازی و ابلاغ این تعریف درست از «چندجانبهگرایی» دولت و رئیسجمهور ایران پیشگام شوند.